تعداد بازدید :592
استراتژی نامناسب توسعهیافتگی
توسعه زمانی میتواند ما را به کیفیت مطلوب زندگی برساند که
پایدار و متوازن باشد و منظور از متوازن بودن این است که به همه ابعاد
و اضلاع توسعه توجه شود و به جامعه مانند کاریکاتور با بدنی بزرگ و
گردنی باریک یا برعکس نگاه نشود و همه جوارح جامعه در عرصه
توسعهیافتگی مدنظر باشد.
اگر توسعه پایدار و متوازن نباشد میتواند باعث به وجود آمدن
بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی شود و در دیدگاههای
مختلفی که در مورد تغییرات در جهان سوم مطرح شده، صاحب نظران معتقدند
همه سیستمهای توسعه باید همزمان و همگام با هم توسعه پیدا کند و همین
امر باعث تغییرات شدیدی در جوامع جهان سوم شده است.
مسئله و دلیل خالی شدن 34 هزار روستا از سکنه در کشور به
استراتژی نامناسب و نامتوازن بودن اضلاع و ابعاد توسعه برمیگردد. اگر
بخواهیم بدانیم چه عواملی باعث خالی شدن این تعداد زیاد روستاها شده
است باید بگوییم که عدم اشتغال و نبود شغل کافی در روستاها،
حمایتنشدن بخش کشاورزی و تاسیسنشدن صنایع تبدیلی در بخش کشاورزی از
دلایل عمده مهاجرت روستاییان به شهر و خالی شدن روستاهاست.
وقتی نسل جوان ساکن روستا شغلی ندارد و درآمد کافی برای گذران
زندگی را به دست نمیآورد لاجرم شاهد کوچ و مهاجرت جوانان به شهرهای
بزرگ بهویژه تهران هستیم. در روستاها رفاه اجتماعی وجود ندارد و
روستاییان بهدلیل نداشتن فرصت برابر و توزیع ناعادلانه بهداشت و
سلامت، درمان، آموزش و تحصیل بهعنوان شاخصهای رفاه اجتماعی تمایلی
به ماندن و سکونت در روستا ندارند و با مهاجرت به شهرهای بزرگ در
حاشیه شهرها ساکن میشوند.
بحث دیگری که در این حوزه وجود دارد و ما نتوانستهایم به آن
بپردازیم بحث هویتبخشی در حوزههای اجتماعی و فرهنگی و توجه به
خردهفرهنگهاست. باید بپذیریم که ما از خردهفرهنگها پاسداری
نکردهایم و ساکنان روستاها حتی گاهی اوقات تحتتاثیر فرهنگ غالب
شهرنشینی قرار گرفتهاند و تصور میکنند که در شهرها از تشخص بیشتری
برخوردار خواهند بود.به اعتقاد من اگر از خردهفرهنگها پاسداری و
حمایت میکردیم و شأن اجتماعی روستاییان حفظ میشد چه بسا که آنها
برای ماندن و ادامه سکونت و زندگی در روستاها دلگرمتر میشدند.
اگر میبینیم که آمار وحشناک و مخرب خالیشدن 34 هزار روستا
اعلام و منتشر میشود به این دلیل است که همه عوامل دست بهدست هم
داده و باعث مهاجرت روستاییان به شهرها و بروز پدیده حاشیهنشینی شده
است.
پدیده حاشیهنشینی مسائل و مشکلات و آسیبهای اجتماعی زیادی به
دنبال دارد که داشتن شغلهای کاذب و بزهکاری ازجمله آنهاست. روستاییان
با سکونت در حاشیه شهرها و به دلیل نداشتن شغل به کارهایی میپردازند
که ارزشافزودهای برای جامعه ندارد و درصورتی که نتوانند حتی این
مشاغل را داشته باشند لاجرم به سمت خلاف و انواع بزه متمایل میشوند و
مشکلات مختلف فرهنگی و اجتماعی زیادی برای جامعه به وجود میآورند و
درگیر آسیبهای اجتماعی بیشتری میشوند. بهطور کلی خالیشدن روستا از
سکنه محصول استراتژی نامناسب توسعهیافتگی و عدم توزیع برابر
فرصتهاست و از آنجایی که انسانها علاقه زیادی به زادگاه خود دارند
با به وجود آوردن شرایط و امکانات در روستاها علاقهمند به بازگشت به
روستاهای خود میشوند.
در روستاها بهدلیل اینکه همدیگر را میشناسند هنجارهای اجتماعی
قوی است و همان هنجارها و ارزشها ترمزها و کنترلی است برای اینکه
افراد رفتار سنجیده داشته باشند و زمانی که به حاشیه شهرها مهاجرت
میکنند هنجارها سست میشود و همین امر موجب به وجود آمدن مشکلات و
آسیبهای اجتماعی میشود.
محمدمراد بیات -
جامعهشناس
به نقل از روزنامه آرمان امروز
به نقل از روزنامه آرمان امروز