این سخن به معنای آن نیست که همه علم میتواند «ملی» باشد، بلکه منظور من این است که الزامات اداره امور ملت، با مسائل اجتماعی کشور، اقتصاد، سیاست و مناسبات جهانی آن، با الزامات تدبیر دینی امت و رستگاری آن تمایزهای اساسی دارد. از این حیث، پیدایش دانشگاههای جدیدی که از خاکستر مدرسههای سدههای میانه سر برآوردند، بهرغم عام بودن علمی که در آنها تدریس میشد، پیوندهایی با علم ملت داشت. از این حیث، در واقع، همه دانشگاههای اروپایی دوران جدید دانشگاههای «ملی» هستند. بیشتر دانشگاههای اروپایی، از سدههای میانه متاخر تا آغاز دوران جدید، چنان تداومی داشتهاند که این وجهه ملی را به آسانی در آنها نمیتوان تشخیص داد. پیوندهای دانشگاه با تشکیلدولت ملی، در آلمان، با توجه به تحول تاریخی آلمان که با تاخیر بسیار نسبت به فرانسه و انگلستان، اما مانند ایتالیا، توانست وحدت سرزمینی و دولت ملی ایجاد کند، تمایزهای اساسی با تحول دانشگاه در آن دو کشور داشت که موضوع بحث من نیست، اما این نکته دارای اهمیت بسیاری است که تاریخ دانشگاه در اروپا، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و بخشی از این تفاوتها به تمایزهای ملی آنها مربوط میشود. وضع دانشگاه، در ایران، آغاز تاسیس بسیار متاخر آن، ربطی به تحول هیچ یک از دانشگاههای بزرگ جهان ندارد.
تعداد بازدید :389
بنیاد مدارس جدید در اروپا و ایران

یک نکته در تحول «مدرسههای» سدههای میانه
به «دانشگاه» دوران جدید دارای اهمیت است که برای اینکه تصوری از
نظامهای علمی جدید داشته باشیم، باید به آن اشاره کنم. سوربن،
بهعنوان «مدرسه»، کانون علم مسیحیت جهانی یا امت عیسی مسیح بود،
درحالیکه پیدایش دولتهای ملی به علم «ملی» خود نیاز داشت.
برگرفته از دنیای اقتصاد