به گزارش ایرناپلاس، این افزایش نامتناسب جمعیت سبب رسیدن تراکم آن به ۲ر۹۶۹نفر در هر کیلومتر مربع شده که خود عامل اتلاف بودجه کلانی از کشور در تهران شده است. هر شهروند تهرانی روزانه ۲تا ۳ساعت در رفتوآمد است. مشکلات شهرنشینی تهران، روی جوانان و زوجهای جوان که تجربه و صبر کافی در مقابل استرس و فشارهای ناشی از شهرنشینی را ندارند و ساعتهای زیادی را در آلودگی، ترافیک و گرما سپری میکنند، پیامدهای نامطلوبی از جمله بیماریهای روحی و جسمی خواهد گذاشت.
نتیجه این فشارها، متلاشی شدن خانوادهها یا بیمار شدن آنها خواهد بود. اگر به آمار دقیق مرگ و میرهای ناشی از سکته و سرطان دقت کنید، آمار بالای جوانان به وضوح به چشم میخورد. اما در عین حال، افراد پیر و سالمند به لحاظ آرامش مالی، برخورداری از غذا و امکانات مناسب، دوری از سروصدا و سپری کردن اوقات در خانه، از زندگی بهتر و آرامتری بهرهمند هستند.
اکنون باید به این پرسشها توجه کرد: از ۱۳۵۷تا کنون چند مترمربع فضا و ساختمان در تهران ساخته شده است؟، آیا راهی برای کنترل ساختوسازها در تهران وجود دارد؟ و آیا همه ساختمانهای ساخته شده با ظرفیت کامل مورد استفاده قرار میگیرد؟
متأسفانه اقتصاد ما اقتصاد خدماتی شده و و آنچنان که باید به تولید بعنوان یک اصل اساسی توجه آنچنانی نشده است. یکی از الگوهای کاری در کشور اینگونه بوده که ساختوسازها انجام میشود؛ بعد وام با سود بالا برای خرید مسکن اختصاص مییابد در حالی که در شهرهای مهم دنیا بهویژه در پایتختها، حق تخریب ساختمانها را نمیدهند و فقط مجاز به بازسازی ساختمانهای قدیمی هستند. حالا باید دید که برای زیبایی شهری چه اقداماتی انجام میدهند؟ زبالههای ساختمانی را کجا دفن میکنند؟ آیا تلاشی برای استفاده دوباره از آنها میشود؟ شیشهها را بازیافت میکنند؟ و …
از نگاه کارشناسان شهری و معماری، اگر بخواهیم از نابودی شهر و کشور خود جلوگیری کنیم، باید ساختوسازها بر طبق اصول بوده و و بلندمرتبهسازیها متوقف شود. در بسیاری از کشورها از جمله ژاپن و روسیه، برجهای مسکونی حق اتصال به شبکه سراسری برق کشور را ندارند و باید با نصب صفحات خورشیدی، برق مورد نیاز خود را تامین کنند. این صفحات با داشتن ساختاری مشابه نماهای شیشهای ساختمانی، ظاهری شیک و لوکس به ساختمانها میدهد. در تهران، همه توجه و تلاش شهرداری فراهم کردن حرکت ماشینهاست و همه افتخار شهرداران محدود به ساخت اتوبان، خیابان، تونل و مترو میشود؛در حالی که از حجم گسترده آلایندههای آنها غافلاند. مردم را از پلهای هوایی بالا میبرند تا راه خودروها را باز کنند. در استان تهران، مردم و زندگی آنها فراموش شده و حق زندگی، پیادهروی و داشتن فضای سبز از آنها گرفته شده است.
بسیاری از درختان در طرح توسعه تهران از بین رفتهاند. پیمانکاران و کارگران به هنگام ساخت معابر، کمترین فضا را به باغچهها اختصاص میدهند و ریشه درختان را با بلوکهای سیمان و آسفالت محاصره کرده و امکان جذب آب و غذا را از خاک توسط درخت میگیرند؛این در حالی است که برای نگهداری بهتر درختان باید روش کار را عوض کنند.
تنه و ریشه درختان را در داخل جویها با عرض یک و نیم تا دو متر قرار دهند و کف جویها خاکی باشد و آن را با سیمان نپوشانند تا زمانی که آب از جوها عبور میکند، بدون نیاز به کارگر آبیاری شوند.
درختان یکصد ساله را با سیمان و آسفالت خشک کردند. برای جلوگیری از خشکسالیها و پیامدهای آن، شهرداری و نهادهای مربوطه و مردم باید با همکاری هم درختان قدیمی ایران و تهران را از نابودی نجات دهند.همچنین در حال حاضر جمعآوری و تفکیک زبالهها به اعضای شوراهای محله واگذار شده است؛ اما این شرکتها توان جمعآوری همه زبالههای خشک را ندارند و آخر شب همراه زبالههای تر جمعآوری میشود. از سوی دیگر، مصرف سوخت و برق عمومی تهران باید محدود و کنترل شود. شهر تهران را به صفحات فتوسل(خورشیدی) مجهز کرد؛ این امر برای ساختمانهای در حال ساخت و اداری اجباری شود، به امید اینکه اندکی از زخمهای این شهر خسته و غبارآلود التیام یابدو وزارت نیرو باید به سمت نیروگاههای خورشیدی حرکت کرده و با توسعه تولید برق پاک، از آن درآمد کسب کند.
همچنین ادارهها و سازمانها را باید ملزم شوند وسایل گرمایشی و سرمایشی خود را در ساعات کاری روی دمای ۱۸درجه تنظیم کنند و پس از تعطیلی، خاموش شوند. موتورخانههای قدیمی از مدارس و ساختمانهای اداری حذف شوند و جای خود را به پکیجهای جدید دهند تا در روز های مختلف سال دما را تنظیم کنند.