تاریخ آخرین ویرایش : شنبه،31-4-1396
تعداد بازدید :317
زندگیپذیری پیادهمحور
انتخابات تمام شد و اعضای شورای شهر جدید انتخاب
شدند. مردم بهوضوح نشان دادند خواستار تغییر وضعیت موجود در مدیریت
شهری هستند و در این زمینه به اصلاحات اعتماد کردند. مشارکت بینظیر
شهروندان تهرانی در این دوره از انتخابات شوراها نشان داد که اهمیت
شورای شهر را درک کردهاند. این اتفاق نشاندهنده دو موضوع مهم است.
اول آنکه با توجه به اعتماد گسترده شهروندان تهرانی به لیست امید،
وظیفه اعضای جدید شورا سنگینتر از شوراهای قبلی خواهد بود، چراکه
شورا کاملا یکدست و از یک جریان است و موضوع دوم آن است که میزان
آگاهی و مطالبات شهروندی در میان شهروندان تهرانی بسیار افزایش یافته
و به احتمال زیاد شورای پنجم زیر ذرهبین خواهد بود. از طرفی، از
شورای چهارم تنها دو نفر در شورای جدید حضور خواهند داشت و بیم آن
میرود برخی برنامههایی که در شوراهای قبلی پیگیری میشد، در شورای
جدید به بوته فراموشی سپرده شود. متاسفانه باید اذعان کرد با توجه به
عمر کوتاه شوراهای شهر نسبت به سایر نهادهای مدنی در کشور ما و ناشناس
بودن وظایف و تاثیر آن بر نحوه مدیریت شهر بهواسطه عدم شفافیت
سازمانی، اگر کسی سابقه و تجربه حضور در شورا را نداشته باشد، باید در
ابتدا مدتی را صرف بررسی سوابق قبلی، پیگیری برنامههای موجود و قبلی
شهرداری و سایر سازمانها و تسلط بر ادبیات شورا نماید و این مدت هم
زمان کمی نخواهد بود. بنابراین انتقال تجربیات اعضای شورای قبلی به
اعضای شورای جدید میتواند تا حدی کمککننده باشد. در این یادداشت
برآنم مسائلی که در شورای چهارم با آن مواجه بودیم و بهدلایلی
نتوانستیم حلش کنیم را دستهبندی و آنها را به عنوان اولویتهای
مدیریت شهری شهر تهران ارائه کنم. امیدوارم بتوانم تصویر شفافی از
مشکلات موجود شهر تهران بهعنوان عضو سابق شورای شهر تهران برای
استفاده اعضای منتخب شورای پنجم نشان دهم. لازم بهذکر است مواردی که
در ادامه مطرح میشود، در دوره چهارم مورد پیگیری قرار گرفته که به
دلایلی مانند در اختیار نداشتن اکثریت توسط اطلاحطلبان به نتیجه
نرسید. ۱- یکی از مهمترین مشکلات شهرداری تهران فرايند تصميمسازي و
تصميمگيري اجرايي در شهرداري تهران است که فرايندي متمركز و يكجانبه
بهويژه از بالا به پايين است. در شهرداری تهران فرایندهای تصمیمگیری
متاثر از خواستههای مردم و مطالعات میدانی نیست، بلکه غالبا
تصمیمگیری یکطرفه و از بالا به پایین است. ساختار شهرداری تهران
بهگونهای است که مشارکت مردم، مدیریت پایین به بالا و... محلی از
اعراب ندارد. بنابراین پروژههایی که در شهرداری تهران انجام میشود
معمولا پروژههای دستوری است. نمونه این مورد را میتوان بهوضوح در
پروژههایی مانند پیادهراهسازی 17شهریور، دو طبقه کردن بزرگراه صدر،
تونل امیرکبیر، زیرگذر چهارراه ولیعصر، پروژه پلازای میدان ولیعصر
و... مشاهده کرد که مشکلاتی را برای مردم به همراه آورد و بعضی از
آنها مانند تونل امیرکبیر عملا بدون استفاده ماند. بنابراین یکی از
تلاشهای شورای شهر مردمسالار کردن مدیریت شهری در تهران و افزایش
تاثیرگذاری مردم در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری است. ۲- ساختار
حقوقی و سازمانی شهرداری تهران شفاف نیست. لذا اغلب مردم شهر تهران از
ساختار سازمانی شهرداری تهران و وظایف هرکدام از بخشهای سازمان
اطلاعات شفافی ندارند. سیستمی که شفاف نیست پاسخگو هم نیست. مثلا
شهروندی که نسبت به اقدامی که توسط شهرداری تهران انجام شده، معترض
است، نمیداند به کدام بخش باید مراجعه کند. برای همین ممکن است در
گذر از این اداره به آن اداره وقتش تلف شود تا کارش انجام شود. همچنین
این عدم شفافیت سبب شده است تا وظایف قسمتهای مختلف شهرداری تهران با
هم همپوشانی داشته باشد، مثلا سازمان زیباسازی وظایفی دارد که با
وظایف معاونت شهرسازی و معماری مشترک است و این موضوع ایجاد مشکل
میکند. از طرفی، چون حوزه دخالت دقیق معاونتها و سازمانهای شهرداری
تهران مشخص نیست، بعضی پروژهها به صورت موازی صورت میگیرد و پول و
زمان اتلاف میشود. شورای پنجم میتواند برنامههای خود را برای حل
این موضوع ارائه کند. ۳- ساختار مالی شهرداری تهران شفاف نیست و آمار
دقیقی از داراییهای شهرداری تهران وجود ندارد. وقتی اطلاعات و آماری
از داراییهای شهرداری تهران وجود نداشته باشد، فساد ایجاد میشود و
رانت صورت میگیرد، داراییها بذل و بخشش میشود و پدیدههای
قراردادهای نجومی، املاک نجومی و استخدامهای نجومی بهوجود میآید و
از آنجا که هیچ ساختاری در شهرداری تهران شفاف نیست، بنابراین
پاسخگویی هم کمرنگ میشود و موضوعات مسکوت باقی میماند. در همین
راستا نیاز به ایجاد یک دیوان محاسبات شهری کاملا احساس میشود. از
طرفی، شهروندان تهرانی اطلاع دقیقی از نحوه خرج شدن عوارضی که به
شهرداری تهران پرداخت میشود، ندارند. مثلا نمیدانند شهرداری تهران،
عملا سالی 9میلیارد تومان خرج نگهداری تونل بلااستفاده امیرکبیر
میکند! در شورای چهارم تلاش کردیم تا حد زیادی شفافیت لازم را ایجاد
کنیم، اما به دلیل ترکیب موجود شورای شهر عملا برخی طرحها ناتمام
ماند. ۴ -شهرداری تهران شدیدا نیازمند ایجاد یک مدیریت یکپارچه شهری
در تهران است که بتواند خود را با سایر نهادهای دخیل در مدیریت شهری
مانند نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی، مخابرات، اداره گاز و...
هماهنگ کند. بسیاری از مشکلات تهران نظیر آلودگی، ترافیک و... ناشی از
نبود مدیریت یکپارچه در شهرداری تهران است. درواقع مدیریت یکپارچه
شهری یعنی شفاف شدن همه سازمانها و نهادهای شهری و روابط فیمابین
آنها زیر نظر شورای شهر. توصیه میشود شورای پنجم به این موضوع اهتمام
ویژه ورزد. ۵- شهرداری درآمد پایدار ندارد و روی تراکمفروشی حساب باز
میکند. تراکمفروشی در نگاه اول یک منبع درآمدی جذاب است اما به چه
قیمتی؟ به قیمت افزایش ترافیک، آلودگی و ازدحام؟ در علم مدیریت شهری
تراکمفروشی یعنی شهرفروشی و این درآمد پایدار نیست. شهرداری تهران
راههای بسیار زیادی برای درآمدزایی پایدار دارد که به آنها توجهی
نمیکند. شورای شهر باید به نحوی باشد که بتواند شهرداری تهران را به
سمت ایجاد درآمدهای پایدار سوق دهد. مثلا زباله به عنوان طلای کثیف
یکی از منابع درآمدی شهرداریهای دنیاست که به علت رانتی که در
شهرداری تهران برایش وجود دارد، بهعنوان منبع درآمدی روی آن حساب
بازنمیشود. جای خالی بهکارگیری منابع پایدار شهری بهشدت در حوزه
مدیریت شهری تهران احساس میشود. ۶- رویکرد مدیریت شهری تهران تاکنون
رویکرد توسعه سوارهمحور بوده است، غافل از آنکه رویکرد مدیریت شهری
نوین در دنیا رویکرد افزایش «زندگیپذیری پیادهمحور» است. یعنی باید
در وهله اول به انسانها در توسعه اهمیت داد تا خودروها. مدیریت شهری
تهران نه تعریف درستی از شهر انسانمحور دارد نه امکان ایجاد شهر
خودرومحور! بنابراین تهران مانند یک شهر سردرگم میماند که در آن نه
پیاده میتواند راحت باشد نه سواره در یک جریان روان ترافیکی حرکت
میکند. آخرین پروژههای سوارهمحور که از آن رونمایی شد، پروژه ایوان
انتظار در میدان ولیعصر بود که همگان دیدند چگونه مردم به زیرزمین
انتقال یافتند و خودروها آزادانه در سطح زمین برای خود میچرخیدند.
شهر یک اجتماع انسانی و موضوعی اجتماعی است، بنابراین اعضای جدید شورا
باید به نیازها و رفتارهای شهروندان در شهر توجه داشته و براساس آنها
تصمیمگیری کنند. 7- برنامه عملیاتی پنجساله شهرداری تهران یکی از
مهمترین اسنادی است که شهرداری باید براساس آن حرکت کند. متاسفانه
شهرداری تهران در مسیر ریلگذاریشده برنامه عملیاتی حرکت نکرده و
برنامه عملیاتی پنجساله دوم مهجور باقی مانده است. بنابراین پیشنهاد
میشود شورای شهر پنجم ضمانتهای اجرایی لازم جهت اجرای برنامه
عملیاتی دوم و سوم شهرداری را ایجاد نماید تا شهرداری در قالب برنامه
عملیاتی پنجساله خود اقدام کند. 8- شورای شهر تهران نیازمند یک مرکز
مطالعات شهری است تا بتواند بر پایه مطالعات و پژوهشهای جامع نیازهای
شهر را شناسایی و براساس آنها اقدام به تهیه طرحها و تصویب آنها کند.
همچنین، این مرکز سبب میشود تا کارشناسان قدیمی و زبده شهری که سابقه
حضور در شوراهای قبلی به عنوان مشاوران و کارشناسان کمیسیونهای مختلف
را داشتهاند، در شورا مانده و امور کارشناسی شورای شهر را در دست
گیرند. استفاده از کارشناسانی که با سوابق شورای شهر آشنا هستند، به
مراتب مفیدتر از کارشناسانی بدون اطلاع از موضوعات و موارد تصویبشده
قبلی است. این موضوع بارها در صحن شورای شهر مطرح شد، اما عملا به آن
اهمیتی داده نشد. 9- در دوره چهارم سعی کردیم تا آنجا که میشود،
تخلفات مختلف در حوزه مدیریت شهری را شناسایی و آنها را پیگیری کنیم.
به نظر میرسد این موضوع توانست تا حد زیادی افکار عمومی را نسبت به
تخلفات انجامشده حساس کند. بنابراین با توجه به ترکیب جدید شورای
جدید پیگیری تخلفات انجامشده در دوره 12 سال قبلی مدیریت شهری و
جمعبندی پروژههای بازمانده در این خصوص همانند املاک، استخدامها،
قراردادها و... جزو مطالبات اولیه شهروندان تهرانی است. موارد بالا
گزیدهای از مسائل مهم تهران بود که باید به آنها در شورای شهر آینده
توجه ویژه داشت. گرچه در شورای چهارم تلاش شد در این راستا گامهای
لازم برداشته شود، اما به دلیل برخی موضوعات مانند ترکیب شورای شهر در
کل ناکام ماند. با اینهمه، با توجه به اینکه شورای جدید شورایی یکدست
است، انتظار میرود، بسیاری از موارد مطرحشده بتواند نتیجه قابل
قبولی دربرداشته باشد. باید منتظر ماند و دید که شورای شهر پنجم چگونه
میتواند به اعتماد کمنظیر شهروندان تهرانی پاسخ دهد.
محمدمهدی تندگویان