تعداد بازدید :235
عارف ایرانی در چین

از دیرباز اسطوره، اشخاص و افکار ایرانی در شرقیترین بخش آسیا و دورترین فاصله در دنیای قدیم با ایرانزمین، نفوذ داشته و برای نمونه کافی است به سراغ «داروما»ی ژاپنی برویم که در زبانهای دیگر، بودیدارمار بودیهارما (سنسکریت: Bodhidarma) نیز گفته میشود. محقق ژاپنی، آکی ئو کازاما، نخست مینویسد: «بسیاری از راهبان که دین بودا را به چین آوردند و این آیین از آنجا به ژاپن رسید، ایرانی بودند و قوم «دای گهشی» که در منابع چینی از آن یاد شده، همان ایرانیان هستند» و آنگاه تصریح میکند: «داروما، بانی فرقه و مکتب ذنبودایی، ایرانی و از مردم غرب آسیا بود»؛ شاهزادهای که در قرن ششم میلادی مکتب «ذن» (عرفان بودایی) را به چین آورد. او سالها در کوه بر تخته سنگی چهارزانو به تفکر نشست. یانگ ژوآنژی نیز که یکی از شاهدان عینی آن روزگار است، نام او را «یک پارسی» (به چینی: بُسی.گوئو.هو.رِن) ذکر کرده است.
داروما که نام ایرانیاش در ابرهای ابهام زمان گم شده است، سالیان درازی به مراقبه پرداخت و طریقت «ذِن» و «خیره شدن به دیوار» را بنیاد نهاد که به باور سالکان ذن، به آرامش ذهن میانجامد. داروما برای آموزش اصول بودایی به چینیان، کتاب «لَنکاوَتارَه سوترا» را برگزید که بر محور «روشنی درونی» است و جزو نخستین و مهمترین متون سبک یوگاچاره (آگاهی محض) در مکتب مهایانه بودایی به شمار میآید.
در معبد شائولین
اما کار او به همین جا ختم نمیشود. نکته جالب دیگر شخصیت او این است که پیدایش هنرهای رزمی در چین (همچون کاراته و کونگفو) به او نسبت داده میشود. و این به وقتی برمیگردد که داروما (به قول چینیها «راهب تامو») برای ریاضت و مراقبه به معبد شائولین رفت و مشغول تعلیم ذِن شد و کوشید نبرد بدون سلاح (شورین کمپو) و متمرکز بر مراقبه را به مریدان خود بیاموزد. آموزه او مبتنی بر هجده حرکت بدنی بود که اساس هنرهای رزمی است. پس از مدت کوتاهی معبد شائولین آموزشگاه کونگفو شد و کمکم این هنر در معابد دیگر راه پیدا کرد و بر اساس آن، سبکهای دیگری هم در سراسر چین رواج یافت و هنر ملی این کشور شد. انضباط معنوی ذن، پیروان بسیاری را در بین طبقه جنگاوران فراهم آورد.این مکتب در چین، به «چانگ» (Chang)، چَن (Chan)5 یا «چا» معروف است (معادل هندیِ «دیانه» Dhyهna) و پیروان مکتب «چا» میگویند نظام آنها را راهبی به نام «بودهیدرمه» (Boddhidarma) که در اوایل قرن ششم میلادی میزیسته، به وجود آورده است. او در یکی از نوشتههای معاصرانش به عنوان ایرانی معرفی شده است. مکتب چا به تفکر (مراقبه) به عنوان تنها راه اساسی برای رسیدن به بودهی (اشراق) اهمیت بسیاری میدهد و معتقد است که بشر باید با تفکر، اصل بودایی را که در هر انسانی به صورت نهفته وجود دارد، کشف کند. به محض آنکه این کشف صورت گرفت، شخص به مقام بودا (روشنی) میرسد و دیگر نیازی به تناسخ ندارد.
نوشیدنی چای
خوب است در پایان این بخش، از «مکتب چا»، سراغی هم از نوشابه «چای» بگیریم که با آن کاملا مرتبط است و در رواج «مراسم چای» که گاه تا چهار ساعت طول میکشد، تأثیرگذار بوده است. میگویند داروما سالهای بسیاری را یکسره در ذکر و نیایش گذراند و چشم بر هم ننهاد؛ اما شبی پلکهایش سنگین شد و در خواب عمیقی فرو رفت. چون بیدار شد، چنان از این اتفاق به خشم آمد که پلکهایش را کَند و به زمین افکند؛ اما در جا آن پلکها به شکل بوته چای از زمین رویید و چون آن را دم کرد و نوشید، توانست شبها را به بیداری بگذراند! بدین ترتیب چای «نعمتی است هدیه فرستاده از» خدا برای کسانی که اهل مراقبه (مدیتیشن) هستند تا بیخواب شوند. این است داستان آن دسته از تصاویر داروما که با چشمانی گرد و برآمده و بدون پلک ترسیم شده است.
برگرفته از روزنامه اطلاعات