تعداد بازدید :541
مدرك ارزشش را از دست ميدهد
مساله مدركگرايي در ايران هر روز گسترده و بغرنجتر ميشود. نوعي رابطه متقابل ميان مدرك از يك سو و از سوي ديگر منزلت و پرستيژ اجتماعي، حقوق اقتصادي و اجتماعي، وضعيت، شغل و... موجب شده كه مدرك عاملي مهم و حياتي در زندگي اجتماعي ما باشد. «آرمان» در زمينه تب مدركگرايي با حسن عشايري پژوهشگر مسائل اجتماعي و استاد دانشگاه گفتوگو كرده است كه در ادامه ميخوانيد:
چرا مدركگرايي در دانشگاههاي ايران افزايش يافته است؟ اغلب افراد در جامعه خواستار اين هستند كه دكتر يا مهندس خطاب شوند، دليل اين علاقه اجتماعي چيست؟
علاقه افراد به گذراندن دورههاي تحصيلات تكميلي و كسب مدرك ريشه در تاريخ اين مرز و بوم دارد. در گذشته نظام حاكم بر جامعه فئوداليستي بود. در آن شرايط دلالها و تجار هميشه با استفاده از يك فردي به نام ميرزا بنويس حساب و كتاب امور را بر عهده ميگرفتند. اين ميرزا بنويسها هم به دليل توانايي محاسبه و نوشتن از حرمت و احترام خاصي در بين افراد جامعه برخوردار بودند. بعد از گذشت زمان، نسلهاي بعدي تصميم بر يادگيري علم گرفتند تا به اين ترتيب بتوانند در عرصههاي بازار و سياست به فعاليت بپردازند. بعد از گذشت مدتي مرزها براي ارتباط با خارج باز شد و به اين ترتيب وجود مشاغل گوناگون از جمله مهندس، دكتر و ديگر تخصص ها يكي از الزامات يك جامعه در حال گذر قلمداد شد. البته بايد توجه داشت كه روستاييان در اين شرايط با مهاجرت به شهر كارمند اداره ميشدند. اما در همه دورهها سمتهايي همچون دكتر و مهندس در كشور ما از جايگاه ويژهاي برخوردار بود. بعد از گذر از اين دوران تب مدركگرايي در بين اغلب افراد جامعه ايجاد شد. به اين ترتيب افراد با گذراندن مدارج علمي تكميلي، كسب مدارك علمي را امتيازي براي ارتقاي جايگاه اجتماعي خود ميپنداشتند. در چند سال اخير تشكيل دانشگاههاي غيردولتي در كشور باعث افزايش تب مدركگرايي در جامعه ما شده است. در واقع، معضل مدركگرايي در جامعه ايراني در دولت گذشته با ارائه فهرستي مبني بر بورسيه دولتي شدت يافت. اين در حالي است كه در آينده نه تنها مدرك ملاكي براي ارزيابي افراد محسوب نميشود، بلكه جامعه به سمت حرفهآميزي و كسب مهارت پيش ميرود. براي مثال در گذشته به افراد متخصص در هر رشتهاي استاد ميگفتند، اين در حالي بود كه آن فرد با گذراندن دورههاي متعدد و تلاشهاي فراوان اين سمت را كسب كرده بود، اما هماكنون اگر در خيابان كسي را دكتر خطاب كنيم بيشك افراد متعددي مخاطب شما خواهند بود! براي مثال هماكنون دانشجويان محصل در مقطع كارشناسان ارشد مبادرت به تدريس در مقطع كارشناسي يا كارشناسي ارشد ميكنند و استاد خطاب ميشوند. اين در حالي است كه واژگاني همچون استاد، استاديار و مدرس هر يك از تعاريف ويژهاي برخوردار هستند. با اسمگذاري استاد روي هر فرد كم تجربهاي حرمت، جايگاه و تلاشهاي يك استاد واقعي از بين ميرود. اين اقدامات و سهل انگاري در فعاليتهاي آموزشي كشور تبعات جبرانناپذير فراواني به همراه دارد و بي شك نسل بعدي غرامت اين اغماض را پرداخت خواهد كرد.
با اين تفاسير بهتر نيست ديدگاهها نسبت به مدركگرايي تغيير پيدا كند و به اين ترتيب كسب مهارت جزو اولويتها قرار گيرد؟
در گذشته اساتيد كشور فرزانه و نمونه بودند. براي مثال اساتيدي همچون فروزانفر و خانلري با اينكه برخي از آنها مدرك دكتري نيز نداشتند، اما در محافل علمي كشور از آنها به عنوان افرادي فرزانه نام برده ميشود. متاسفانه هماكنون در دانشگاههاي كشور برخي افراد پروفسور هستند، اما از رشته خود آنطور كه بايد و شايد آگاهي ندارند، در مقابل برخي ديگر از افراد پروفسور نيستند و با مطالعات گسترده در خارج از دانشگاه ها توانستهاند به اطلاعات مطلوب دست يابند. براي مثال كداميك از دانشگاههاي كشور در رشته ادبيات توانسته شخصيتهايي همچون حافظ و سعدي تربيت كند؟ متاسفانه در كشور ما به جاي توجه به مهارتها و كيفيتها، مدرك جزو اولويتها قرار گرفته است و در چنين شرايطي مدركگرايي وسيلهاي براي رسيدن به مدارج بالاي شغلي به حساب ميآيد.
اين طرز تفكر درباره مدرك چه تبعاتي در جامعه به همراه دارد؟
مدركگرایي در تصميمگيري خانوادهها به يكي از مشكلات اساسي تبديل شده است. براي مثال در جامعه كم نيستند دختراني كه با كسب مدرك دكتري يا كارشناسي ارشد به دنبال ازدواج با فردي هم سطح خود از نظر تحصيلي هستند. با توجه به اينكه در كشور ما هيچ تعادلي بين پذيرش تحصيل دختران و پسران وجود ندارد، به نسبت اين امر ازدواج جوانان كشور را با مشكل مواجه كرده است. اين در حالي است كه افراد قبل از كسب هرگونه مهارتي بايد ابتدا خوب زيستن و در مرحله بعدي همزيستي و در مرحله بعد خود شكوفايي را بياموزند. اينكه ماهيت افراد بر اساس مدرك سنجيده شود نشاندهنده وجود چرخه معيوب در جامعه است. هماكنون در جامعه ما ارزش، اعتبار، مدارك و برخي تعاريف دچار مشكل شده است. در گذشته به علت وجود ساختارهاي مناسب بسياري افراد بعد از دستيابي به مدرك ديپلم به راحتي مسير راهيابي به آينده مد نظر را از طريق انتخاب شغل يا ادامه تحصيل مشخص ميکردند. در آن شرايط اگر مسير درس خواندن را بر ميگزيدند به بهترين شكل استعدادهاي بالقوه خويش را به بالفعل تبديل ميكردند و به معناي واقعي دانشجو ميشدند.
وضعيت مدركگرايي در كشورهاي پيشرفته هم به اين ترتيب است؟
در كشورهاي پيشرفته افراد را بر اساس مدرك خطاب قرار نميدهند، چرا كه مدرك در جوامع علمي چندان جايگاهي ندارد. در كشور ما اغلب افراد خواستار كسب مدرك تحصيلي هستند. هماكنون زمان تبليغات انتخابات براي راهيابي افراد به مجلس است. در تهران و ديگر شهرها پوسترها و بروشورهاي تبليغاتي را ميبينيم كه در آنها افراد دكتر و مهندس معرفي شدهاند. اين مساله نشان ميدهد در اين مورد هم بيشتر از آنكه كارايي مهم باشد موضوع مدرك مهم است.
به نقل از روزنامه آرمان امروز