تعداد بازدید :100
وظایف عمده روانپزشکان در هنگامه ویروس کرونا

از عمدهترین وظایف روانپزشکان در شرایط جاری که ویروس کرونا گسترش یافته و خطرهای زیادی ایجاد کرده است، هشدار در مورد کاربرد ناخودآگاه آن گروه از ساز وکارهای دفاعی روانی است که با گریز از واقعیت، سبب کاهش اضطراب میشود.
اصولاً ساز وکارهای دفاعی روانی، روشهای دفاعی ذهن انسان در برابر شرایط اضطراب آور است، تا انسان احساس آرامش کند. شاید در کوتاه مدت این روشها مفید باشد، اما اگر به صورت رویه مسلط و همیشگی فرد در آید، سبب قطع رابطه او با واقعیت و مشکلات فراوان خواهد شد.
در این شرایط وظیفه روانپزشکان این نیست که نگرانیهای مردم را نسبت به شرایط جاری ابتلاء به ویروس کرونا رفع کنند. نگرانی راجع به مخاطرات آلودگی به کرونا بسیار هم لازم است تا مردم خود را به رعایت توصیههای بهداشتی ملزم بدانند و از آنچه سبب گسترش بیماری میشود، بپرهیزند.
از جمله مکانیسمهای دفاعی روانی رایج در سطح جامعه در شرایط جاری باید به «انکار» اشاره کرد، انکار یعنی نادیده گرفتن ناخودگاه حقایق ناخوشایند که به طور موقت سبب رفع اضطراب میشود، اما به همین دلیل شخص از شناخت واقعیتهای ناخوشایند، باز میماند و به دنبال رفع آن نمیرود و آنچه در ابتداء اندک و قابل حل بود، به کوهی عظیم بدل میشود که نمیتوان آن را جابجا کرد.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پُر شد، نشاید گذشتن به پیل
ساز وکار دفاعی روانی، «دلیل تراشی» عبارت است از برگزیدن یک دلیل سهل و ساده و خوشایند به جای دلیل واقعی اما ناخوشایند. برای نمونه، گفتن اینکه «بیماری جدید چیزی مانند آنفلوآنزا است و به همان سادگی برطرف میشود»، طبعاً از نگرانیها میکاهد و انسان را از زحمت بیشتر برای شناخت بیماری جدید معاف میکند، اما زمانی که کرونای جدید گسترش یافت و بخش بزرگی از جامعه را مبتلا کرد، مضار این «دلیل تراشی» روشن میشود، اما چه سود!
گفتم ار آب رفته باز آید
ماهی مرده را چه سود کند؟
در مکانیسم دفاعی «واکنش سازی» تمایلات و عواطف ناخوشایند که سبب نگرانی میشود. به ناخودآگاه فرستاده میشود و شخص در مقابل، نقطه عکس آن، تمایلات و عواطف را احساس میکند و به این ترتیب به جای احساس غم و اندوه در برابر شرایط ناگوار (که ضرورت تغییر شرایط را ایجاب میکند، شخص ـ در نهایت تعجب ـ به شادی و خنده روی می آورد. از نظر تاریخی برای نمونه، هنگام رکود بزرگ اقتصادی در آمریکا در دهههای بیست و سیقرن بیستم میلادی، بازار فیلمهای شاد و موزیکال که همه پایان خوشی هم داشت، داغ شد. کارخانه رویاسازی هند، یعنی صنایع فیلمسازی آن کشور نیز فیلمهای شاد و پر از رقص و آواز را به عنوان داروی درد فقر و بیماری به بازار عرضه میکردند و میکنند.
ساز وکار دفاعی روانی «واپسگرایی» میگوید که در گذشته این مسایل نبود و اگر هم پیش میآمد، با روشهای سنتی و مصرف عرقیات و دمنوشهای گیاهی و استفاده از روغنهای گیاهی برطرف میشد، بنابراین، بازگشت به گذشته را تجویز میکند و از روشهای نوین پیشگیری و درمان پزشکی روی
بر میگرداند که به صدمات جبران ناپذیری میانجامد.
سازوکار دفاعی روانی «خیالبافی» سبب میشود فرد خود را آسیب ناپذیر بپندارد و در نتیجه از احتیاطهای لازم بپرهیزد وحتی در سطح ملی هم ممکن است این احساس که در یک کشور هیچ نقصی وجود ندارد و همه چیز در حد آرمانی خوب است، موجب شود که از اقدامات و تمهیدات لازم برای مقابله با مخاطرات، غفلت شود.
ساز وکار دفاعی روانی «جابهجایی» به این معنی است که عاطفه مرتبط با یک فرد یا موقعیت همانجا ابراز نشود، زیرا برای شخص خطر ایجاد میکند و در مقابل این عاطفه نسبت به فرد یا موقعیت دیگری ابراز میشود که توان واکنش ندارد. برای نمونه به عوض توضیح خواستن از مسئولان که چرا به فکر موضوع و پیشگیری به موقع نبودهاید و امکانات درمانی لازم را فراهم نکردهاید، مردم عادی مورد بازخواست قرار گیرند که شما باعث گسترش عفوت شدهاید!
ساز وکار دفاعی روانی «طنز» هم باعث میشود چیزی که آنچنان تلخ است که به طور مستقیم نمیتوان به آن اشاره کرد، به نحوی بیان شود که قابل تاب آوردن باشد و به این نحو سبب کاستن از اضطراب میشود، به همین دلیل است که در شرایط جاری بازار «طنز» در مورد ویروس کرونا پررونق است.
اخیراً در گروههای مجازی اجتماعی، صحنههایی از رقص و پایکوبی منتسب به کادر درمانی و پرستاران منتشر شده است و عدهای هم، اظهار نظر کردهاند که این کار خوبی است و سبب افزایش روحیه بیماران میشود، که من با این انتساب موافق نیستم. این وضعیت اگر هم صحت داشته باشد، نماینده ساز و کار دفاعی روانی موسوم به «واکنش سازی» است، یعنی به عوض ابراز عاطفه واقعی غم و اندوه که به طور طبیعی در برابر درد و رنج و ابتلائات قابل پیشگیری احساس میشود، شخص برای رفع اضطراب به ابراز و تظاهر به شادمانی پناه میبرد. از سالها پیش در بخشهای کودکان و بخشهای بیماران صعب العلاج سعی شده است محیطهای شادی ایجاد شود و بیماران را خوشحال نگهدارند، اما این تلاش به آن معنا و مفهوم نیست که خود کادر درمانی خوشحالی و شادمانی کنند، زیرا نتیجهگیری بیماران و یا خانوادههای آنان ممکن است این باشد که درد و رنج بیماران برای کادر درمانی اهمیتی ندارد و آنان به عوض نگرانی برای بیماران، احساس شادمانی و نشاط میکنند!
به طور ناخودآگاه از طریق ساز و کار«واکنشسازی» گاهی اندوه فراوان و تحملناپذیر به شادی نامتناسبی بدل میشود که کارکرد آن، کمک به فرد برای پیشگیری از فروپاشی است، اما چه باید کرد؟ بدیهی است که در شرایط جاری همه نیروها برای رفع مشکل باید به صورت علمی همکاری کنند. مردم باید از مخاطرات ویروس کرونا مطلع باشند تا ضرورت اقدامات پیشگیری و درمانی را دریابند و در اینباره اقدام کنند چه مردم و چه مسئولان باید از ساز و کارهای دفاعی روانی که به طور ناخودآگاه چشم را بر واقعیتهای تلخ میبندد و نوعی احساس کاذب رضایت و رفع نگرانی ایجاد میکند، آگاه باشند. و با آنها مقابله کنند.اما در دراز مدت، طبعاً مسئولان باید در مورد کارکرد خود پاسخگو باشند و عامه مردم هم باید به ضرورت «اجتماعی رفتار کردن» به عوض «دیدگاه و رفتارهای انفرادی» پی ببرند. مردم باید بیاموزند که سلامت و رفاه و بهروزی آنان وابسته به سلامت و رفاه و بهروزی دیگران است. مردم باید بیاموزند که فقط «گلیم خود را از موج به در نبرند»، بلکه «جهد کنند تا بگیرند غریق را» شاید این بحران سبب شود. بیتوجهی به حق تقدم عبور در رانندگی، ریختن زباله در پیاده روها و جویهای آب، آلوده کردن معابر عمومی با ترشحات بینی و گلوو احتکار و اختلاس که همه از یک آبشخور یعنی «اجتماعی نشدن» آب میخورند، کاهش یابد.
برگرفته از روزنامه اطلاعات