تعداد بازدید :152
کتاب، نیاز فراموششده

سخن ماه اردیبهشت - هر سال، نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، به همه ایرانیان نوید سالی نیکو و با طراوات میدهد؛ زیرا مردمی که کتاب را تنها نگذاشته و آن را ارج میگذارند، قطعا سزاوار روزگاری بهتر و نیکوترند. نمایشگاه کتاب در ایران، فقط نمایشگاه منشورات و دستاورد ناشران نیست. نمایشگاه کتاب، آیینه رشد و پیشرفت و فرزانگی ایرانیان است. همچنین نمایشگاه کتاب با دومیلیون بازدیدکننده، مکانی است برای دیدار فرزانگان کشور با یکدیگر و تقویت پیوندهای علمی و فرهنگی. ما در نمایشگاه کتاب میتوانیم تعامل با کشورها و فرهنگهای دیگر را تجربه و تمرین کنیم و مدارا با اندیشهها و گرایشهای دیگر را بیاموزیم. نمایشگاه کتاب در واقع مدرسه همزیستی و تحمل و دیگرپذیری است. نمایشگاه کتاب، بزرگترین گردهمایی فرزانگان در ایران است و این گردهمایی میتواند منشأ مهمترین رخدادهای فرهنگی و علمی کشور باشد. آنچه این گردهمایی بزرگ و بینالمللی را مفیدتر میکند، همدلی، حسن ظن، سعه صدر و احترام به شعور و انگیزههای یکدیگر است.
تاریخ اندیشه، گواهی میدهد که ملتها آنگاه رشد کردهاند که توانستهاند از سرمایههای جهانی اندیشه و همه علوم بشری استفاده کرده و خود را محدود به علومی خاص یا اندیشههایی آشنا و مأنوس نکرده باشند. کتاب، بهترین راه و وسیله برای دسترسی به همه دانشهای بشری و سرمایههای جهانی انسان قدیم و معاصر است. به عبارت دیگر، کتاب شاهراه ارتباطی ملتها با یکدیگر است؛ بهویژه در حوزه فرهنگ و دانش. فرهنگ و کتاب فارسی، اگر ماهیت جزیرهای پیدا کند و ارتباطاتش با جهان اندیشه در بیرون از مرزهای داخلی قطع یا کمرنگ شود، زیستجهان ایرانی کوچک و کلنگی میشود. زیستجهان فرهنگ، مرزهایی از جنس اندیشه میطلبد، و برای اندیشه کالبدی بهتر از کتاب نیست.
متأسفانه میانگین سرانه مطالعه در کشور ما پایینتر از سطح و میزانی است که شایسته ملت ایران باشد. مطالعه هنوز سبک زندگی و بخشی از برنامههای روزانه همه خانوادهها نشده است. باید دید کتابخوانی در ایران با چه مشکلاتی روبرو است و چه باید کرد. اما بهحتم، مؤثرترین حمایت از کتاب، حمایتهای معنوی است، تا جامعه احساس کند که کتابخوانها ارتقا مییابند و به جایگاههای برتر میرسند و قدر میبینند. کسانی که درد علم و فرهنگ و دانایی دارند باید به کتاب و نویسنده و اندیشه مجال بیشتری بدهند. دانای کل در روی زمین وجود ندارد. همه باید به اهل قلم احترام بگذاریم و از آن مهمتر این است که به انگیزه و توانمندی و خیرخواهی آنان اعتماد کنیم.
اکنون کتاب راههای متفاوتی برای ورود به خانهها یافته است. در چند دهه گذشته، تعریف کتاب تغییر کرده است. پیش از این، کتاب محتاج کاغذ و چاپ و توزیع دستی بود و بهآسانی به منصه ظهور درنمیآمد. اما اکنون کتاب از راههای بسیاری در دسترس قرار میگیرد. این رخداد خجسته را باید به فال نیک بگیریم و به استقبال آن برویم و قدری در رفتارمان با کتاب و نویسنده تجدید نظر کنیم. زیرا بهحقیقت آنچه اندیشهای را پیروز میکند، منطق آن است، نه زور و رانت و دستوری که پشت آن قرار میگیرد. حمایتهای مادی و رسمی، هیچگاه نمیتواند جای محتوای برتر و روزآمد را پر کند. کتاب و فرهنگ، برآمده از تضارب آرا و کار تیمی و دستهجمعی و رقابت گروههای فکری است. بنابراین هیچگاه آنچه از راه تبلیغات یکسویه و سطحی پدید میآید، شایسته نام فرهنگ و کتاب نیست.
کتاب، بیش از نیاز به حمایتهای مادی و دستوری، نیازمند فضایی آزاد و رقابتی و چند صدایی است. کتاب اگر در محیطی فرهنگی و آزاد نفس بکشد و کمتر در دام سلیقههای موسومی و فرقهای بیفتد، از عهده همه هزینههای مادی خود هم برمیآید؛ وگرنه برای ادامه حیات نباتیاش هم محتاج کمکهای قطرهچکانی از سوی مراکز رسمی است. بدین رو نمایشگاه کتاب باید همایش اندیشههای مختلف و منتقد یکدیگر باشد، نه کارناوال یک فکر و یک روش و یک نگاه. وظیفه دولت نیز در حوزه کتاب، همراهی با نویسندگان و ناشران است، نه رقابت یا تعیین خطومشی برای آنان. در عین حال، حمایتهای مادی و معنوی از کتاب و کتابخوانان، تا آنجا که فضای رقابتی را مخدوش نمیکند، از مهمترین وظایف فرهنگی دولتها است.
رضا بابایی