تعداد بازدید :196
یاد ایام گفتگو با دکتر یداله ثمره قسمت سوم

90درصد افرادی که در دانشگاههای مختلف زبانشناسی درس میدهند، یا
پرورش یافتگان داخل هستند یا لااقل فوقلیسانس خود را در اینجا
گرفتهاند و برای گرفتن دکترا به خارج رفتهاند. مثلاً دکتر سیمین
کریمی فوق لیسانس خودش را همین جا گرفت. دکترایش را همین جا تا حد
رساله گرفت و بعد رفت خارج و رسالهاش را در آنجا نوشت و دکترایش را
از آنجا گرفت و حالا هم در دانشگاههای آمریکا درس میدهد.
دکتر حسن پوراقدم یکی دیگر از این افراد است که الان در آمریکا درس
میدهد. در انگلیس هم یکی دو نفر را داریم که پروردههای گروه
زبانشناسی دانشگاه تهران هستند. در داخل هم در دانشگاههای اصفهان،
تبریز، مشهد و تهران، گروه قابل ملاحظهای از تربیتیافتگان این گروه
در حال تدریس هستند. در واقع، آنها دنبالة کارهای ما را گرفتهاند و
آنها را تکمیل کردهاند. دکتر مشکوةالدینی و دکتر نادر جهانگیری از
افرادی هستند که فعالیتهای بسیار کردهاند. دکتر محمد دبیرمقدم که
همینجا در تهران است زبانشناس برجسته و توانایی است. دکتر لطفیپور
در تبریز همینطور.
دکتر ساسان سپنتا در اصفهان و خیلی افراد دیگر … در کنار این کارها
ما مقداری منابع زبانشناسی هم به صورت تألیف و ترجمه تهیه کردهایم.
مثلاً ترجمهای که من از کتاب هایمن ارائه کردم کاری خیلی مشکل و فنی
بود. ممکن است این کار نواقصی داشته باشد، اما به هر حال اولین کاری
است که در واجشناسی عمومی به زبان فارسی انجام شده است. یا در زمینه
آواشناسی عمومی کار دکتر حقشناس کار بسیار خوب و مهمی است. آواشناسی
زبان فارسی که من نوشتم، مقالات دکتر حقشناس و دکتر صادقی همگی از
کارهایی هستند که امروزه صورت منبع و مرجع پیدا کردهاند. در واقع،
ما صرفنظر از تربیت کادر زبانشناسی منابعی هم تهیه کردهایم.
بنابراین اگر از من بپرسید آیا از کار گروه زبانشناسی دانشگاه تهران
از ابتدا تا به حال راضی هستم، میگویم بله، راضی هستم و گمان نمیکنم
رشتهای که تازه در حوزه دانشگاهی تولد یافته بتواند در مدت سی چهل
سال چنین دستاوردی داشته باشد و این در هر جای دنیا که باشد قابل
ملاحظه است.
* آقای دکتر، پاسخ شما ما را به یک تقابل بین آموزش و تحقیق در
دانشگاه میکشاند. همانطور که فرمودید، بهرغم تحقیقاتی که وجود
داشته، تکیه عمده بیشتر بر امر آموزش بوده است. به نظر میرسد که این
وضعیت خاص این گروه آموزشی نبوده است. ما در گروههای آموزشی دیگر هم
میبینیم که امر انتقال اطلاعات بیشتر مورد توجه قرار میگیرد تا
کاربرد همان اطلاعات. بنابراین سئوالی که مطرح میشود این است که به
نظر شما آیا این یک ضرورت بوده است که در این دوره تاریخی که ما به سر
میبریم، به لحاظ رشد سریع دانشگاهها در داخل کشور، باید بر انتقال
اطلاعات و آموزش تأکید شود یا یک نوع ضعف و ناتوانی و بیتوجهی…
به اعتقاد من، همان شق اول که فرمودید درست است. ما از مشروطه به این
طرف یک دوره انتقال اطلاعات علمی را شروع کردیم؛ یعنی در واقع تحولی
که از مشروطه به این طرف در حوزههای دانشگاهی یا به طور کلی در
حوزههای علمی دیده میشود و گرایش به غرب و اخذ دانش غربی که وجود
داشته، موجب پیدایش این ضرورت شد که این دانش منتقل شود. پس از اینکه
این انتقال صورت گرفت، زمینه برای تحقیقات در زمینه این دانش فراهم
میشود. ما در واقع هنوز مصرفکنندهایم تا تولیدکننده. خوب، طبیعی هم
هست زیرا این دانشی که فرهنگ و تمدن امروز ما را ساخته فعلاً مخصوص
غرب است و ما باید آن را از غرب بگیریم و در جامعه خودمان بپزیم و بعد
از اینکه آن را خوب فهمیدیم و درک کردیم، روی آن کار کنیم. برای این
کار مسلماً دانشگاههایی به سبک اروپا و جهان غرب در این مملکت لازم
بود که تأسیس هم شد.
اولین دانشگاه در سال ۱۳۱۳ در تهران تأسیس شد و به دنبال آن دانشگاه
تبریز، دانشگاه مشهد، دانشگاه اصفهان و تا امروز که فکر میکنم
خوشبختانه بیش از شصت هفتاد دانشگاه در کشور داریم. در این مؤسسات
باید علوم و معارف به شکل غربی تدریس بشود. بنابراین، کسانی که در این
دانشگاهها کار میکنند باید بتوانند این دانش را انتقال بدهند و بعد
از اینکه این مهم انجام شد، آن وقت خودمان به تحقیق بپردازیم.
زبانشناسی یکی از این علوم است و شاید جدیدترین آنها باشد. مثلاً
فیزیک و شیمی خیلی جلوتر آمدهاند، اما زبانشناسی بیش از سی چهل سال
از عمرش نمیگذرد. بنابراین کار نسل ما صرفاً انتقال اطلاعات بوده
است.
وقتی من از انگلیس آمدم، کارم این بود که آواشناسی و واجشناسی را در
چارچوب مکتب انگلستان به دانشجوی فارسی زبان منتقل بکنم. آنهایی هم
که از فرانسه یا آمریکا آمده بودند، به همین ترتیب عمل میکردند. خوب،
طبیعی است که شاگردان ما هم نسل بعد از خود را میسازند. آنها هم باید
همین دانش را منتقل کنند. چون ما همه آنچه را در غرب وجود دارد منتقل
نکردهایم…
ما در طی سی چهل سال گذشته فرصت کافی برای بهکار گرفتن دانش
زبانشناسی که دانش جدیدی است نداشتهایم. دلیل آن هم کاملاً واضح
است؛ ما صرفاً به کار آموزش پرداختیم، تربیت نیروی انسانی متخصص و
تألیف منابعی برای تعلیم این نیروی انسانی. از این نظر، کارهای ما
بیشتر به ترجمه یا تألیف منابع محدود شد و کاربرد دانش زبانشناسی تا
حدودی کم بوده است. مثلاً گویششناسی زمینهای است که باید روی آن
بیشتر کار کنیم زیرا گویشهای فراوان ما حقیقتاً میدان خوبی برای
تحقیقات زبانشناسی است.
دوم آموزش زبان فارسی است که ما در هر دو زمینه کارهایی کردهایم.
مثلاً من در سال ۱۳۵۵ کتابی برای آموزش فارسی محاورهای به خارجیان
تألیف کردم که در سال ۵۶ یا ۵۷ دانشگاه تهران آن را چاپ کرد و دو سه
سال هم، چه در همین مملکت چه در خارج، تدریس شد و از آن هنگام تا به
حال مورد استفاده خارجیان بوده است. این کاری است که به دانش
زبانشناسی مربوط میشود و زبانشناس باید آن را انجام
دهد.
کتابهای آزفا هم، که باز من نوشتهام، نمونه دیگری از کار
زبانشناسی کاربردی است که در خانههای فرهنگ و مؤسسات فرهنگی وابسته
به چند وزارتخانه ما چاپ شده و در خارج تدریس میشود. یا آواشناسی
زبان فارسی که من تألیف کردم کتابی درسی و در عین حال تحقیقی است که
به کاربرد دانش آواشناسی در زبان فارسی اختصاص دارد. بهطور کلی، رشته
مستقلی در زبانشناسی داریم با عنوان زبانشناسی کاربردی (applied
linguistics) که در این رشته چگونگی کاربرد دانش زبانشناسی در
رشتههای مختلف مثل تدریس زبان و دستورنویسی بررسی میشود.
متأسفانه در آموزش و پرورش، تألیف کتابهای فارسی دبستان و دبیرستان
هنوز به دست زبانشناسان انجام نشده و شاید یک دلیل آن این باشد که
هنوز اهمیت زبانشناسی در این نوع کارها شناخته نشده است. هنوز بسیاری
از مردم فکر میکنند که دستور زبان فارسی را باید استاد ادبیات فارسی
بنویسد.
البته استاد ادبیات آدم بیصلاحیتی نیست، اما کسی که زبانشناسی
خوانده برای نوشتن دستور اولی است، زیرا زبانشناس با زبان عملی و
زبانی که در زندگی روزمره مردم به کار میرود خیلی مأنوستر و آشناتر
است تا استاد ادبیات فارسی. به هر حال، ادبیات فارسی زبانی خاص دارد و
زبان معمولی مردم نیست.
از این نظر باید یک زبانشناس این کار را بکند. ولی هنوز متأسفانه
تقابل بین ادبیات و زبانشناسی حل نشده و هر گروه، گروه دیگر را رقیب
خودش میداند و نمیخواهد دیگری پر و بال بگیرد. از این رو، متأسفانه
دستورهایی که در دبستان و دبیرستان ما تدریس میشود، غالباً براساس
معیارهای سنتی و غیر زبانشناختی نوشته شده است.
امیدواریم به زودی، با به میدان آمدن دانشجویان زبانشناسی، کارها به
دست این افراد بیفتد و بتوان از زبانشناسی بیشتر استفاده کرد.
برگرفته از ضمیمه اطلاعات