
حسین فاطمی به مدت سه سال و چند ماه از ۱۳۲۳ تا اواسط ۱۳۲۷ در پاریس مشغول به تحصیل شد. وی در این مدت در دانشگاه پاریس و در رشته حقوق سیاسی تحصیلات خود را تکمیل کرده و در همین دانشگاه از تز خود که در باب وضعیت کار در ایران بود دفاع کرده و با رتبه عالی درجه دکتری را اخذ کرد. بهعلاوه وی موفق به کسب دیپلم روزنامهنگاری نیز شد.

پلیس جنوب از افراد انگلیسی، هندی و ایرانی تشکیل شده بود. نیمی از افراد ایرانی را نیروهای کوچنشین که نیمه آن را افراد محلی و نیمی دیگر را نیروهای ژاندارمری و نیروهای امنیه سابق و جمعی نیز از طبقات پایین جامعه شهری (طبقات پایین بازار، شاگرد نانواها، حمالان و بیکاران شهری) و روستایی (کارگران کشاورز بیزمین) تشکیل میدادند.

ژنرال «پرسی سایکس» که با چند واحد انگلیسی ــ هندی وارد منطقه تحت نفوذ انگلستان در ایران شده بود یازدهم اسفند ۱۲۹۴ در شهر کرمان یک نیروی نظامی جداگانه به نام پلیسجنوب (SPR) تحت فرماندهی افسران انگلیسی راهاندازی کرد. اندیشه تشکیل «پلیس جنوب» از مدتها قبل در ذهن دولتمردان انگلیسی وجود داشت.

امروزه حملونقل یکی از اجزای مهم اقتصاد ملی به حساب میآید و بهدلیل داشتن نقش زیربنایی تاثیر فراوانی بر فرآیند رشد اقتصادی کشور دارد. این بخش دربرگیرنده فعالیتهایی است که به شکلی گسترده در همه زمینههای تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات جریان داشته و در مجموعه فعالیتهای اقتصادی نقش غیرقابل انکاری را برعهده دارد. بدون وجود شبکه حملونقل، تاسیسات و تجهیزات جانبی و ناوگان مطلـوب، تصور رشد و توسعه عمومی کشور غیرممکن بهنظر میرسد.

درباره فضای آزادی که پس از مشروطه در اصفهان برقرار شد باید بگوییم اصفهان آن عصر از فضای فرهنگی بسیار غنیای برخوردار بود.

جنبش مشروطه ایران یکی از نخستین خیزشهای مردم سرزمینهای شرق در راه ایجاد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تغییر مناسبات حاکم بر کشور بود. منافع استعماری انگلیس در ایران و دیگر کشورهای منطقه ایجاب میکرد که تحولات ایران را که بهصورت جنبش مشروطهخواهی بروز کرده بود

سخن ماه مهر - به طور معمول وقتی روزی از ایام سال را به موضوع ویامناسبتی اختصاص می دهند مفهوم آن اینست که اهمیت مناسبت مذکور می طلبد درگرامیداشت آن مناسبت از طرف مسئولان بخش عمومی ویا خصوصی فعالیتهایی صورت پذیرد که به طور فیزیکی در باشکوه جلوه دادن روز مذکوراقدامات چشمگیری درجهت آگاهی عموم برای بالندگی ازموضوع نام گذاری انجام پذیرد.

در کوچکی من و آنچه در خاطرم مانده، اینکه در آن زمان کسی از آفتاب نمیترسید، "چون نه آلوده بود و نه سوراخی در اوزون"، کسی از باد هراس نداشت، "... که نه سرب را جا به جا میکرد و نه ریزگرد های همسایه را."

تهران، تبعیدگاه خودخواسته
75 ساله ام. 11 سال اول زندگیم در زادگاهم، کرمان به سر آمد. 64 سال آن را در طهران، تهران گذرانیده ام و این بدان معنی است که در نقطه عطف "ط" به "ت"، در تهران بوده ام. این تبدیل و نقطه عطف کلامی را ساده نگیریم. اگر به آن مثل یک سمبل تغییرات ظاهری نگاه کنیم، می بینیم که این نشانه، آغاز دگرگونی و تغییری شد که خیلی ها را به اشتباه انداخت و هنوز که هنوز است در این گردآب اشتباهات و سواستفاده ها از ظواهر، غوطه وریم و هر روز بیشتر در آن فرو می رویم چرا که هر روز تبعیدی جدیدی به عنوان مهاجر از شهرها و روستاها به تهران می رسد و به جمع حاشیه نشینان آن، اضافه می شود. اتفاقی که مسئولین ترجیح می دهند تا آن را نادیده بگیرند و از اهمیت و چرائی آن بگذرند.

سالهاست که در تهران زندگی می کنم، از زمان دانشجویی تا کنون، با وقفه های نسبتا کوتاه که در جاهای دیگر بودم. اما هر بار نه بیش از دو سه سال. از تهران خاطرات بسیار دارم بخصوص در دوران دانشجوئی از خیابان شاهرضا (انقلاب) که از جلو دانشگاه تهران می گذشت و همه زندگی ما را خارج از دانشگاه در بر می گرفت.