
همواره گفته و شنیده شدهاست که میراث فرهنگی با حفظ و نگهداری و حضور مردم میتواند احیا شود و زنده بماند. در واقع میتوان گفت، حضور در اماکن تاریخی و دیدن زیباییهای آن تبدیل به یکی از جذابیتهای سفر شدهاست. رشد تکنولوژی و ورود دوربینهای دیجیتال و تولید موبایلهایی با دوربینهای 13 و حتا 20 مگاپیکسلی نیز نقش بسزایی در ایجاد علاقه برای حضور در اماکن تاریخی و جاذبههای گردشگری دارند چراکه ثبت لحظات و به اشتراک گذاشتن آن تجربه یکی دیگر از جذابیتهای سفر است. اما در برخی مواقع آلودگیهای بصری بیش از آن است که بتوان زاویهای زیبا برای ثبت لحظهای خاطره انگیز یافت...

در دنياي رسانهاي شده امروز اهميت روزافزون رسانه به جايي رسيده است كه اين نهاد تبديل به يك نهاد اصلي و مهم در جامعهپذيري اعضاي جامعه شده است. اين روزها ديگر نميتوان نقش خانواده، آموزش و پرورش و گروه همسالان را در جامعهپذيري بدون در نظر گرفتن نقش جديد و در حين حال مكمل رسانه در نظر گرفت. رسانهها در عين اينكه فرایند جامعهپذيري را تسريع ميكنند به شيوههاي رفتاري جديدي شكل ميدهند كه گاهي در انحراف با جامعهپذيري رسمي هستند.

دستاوردهاي بشر در صنعت و فناوريهاي نوين علاوه بر منافعي كه براي بشر داشته و رفاهي كه براي او به ارمغان آورده است، همواره آسيبهايي به همراه داشته است. اگرچه بسياري از ابداعات و نوآوريها با انگيزه تأمين رفاه و آسايش و تحكيم ارزشهاي انساني و در جهت نيل به كمال شكل گرفته است، اما درعين حال به دليل برخي كج فكريها و استفادههاي نادرست از ابزارهاي جديد، اين اختراعات، گاه جسم، جان، اخلاق و روان انسانها را مورد آسيب قرار داده و گاه فرهنگ و اعتقادات و رفتارهاي اجتماعي او را دگرگون كرده است.

كودك كار غذا نياز دارد، لباس ميخواهد، بايد به مدرسه برود، كسي بايد باشد كه براي بهداشت او و بردنش نزد پزشك وقت و هزينه داشته باشد و... تعداد اين خواستنها و نداشتنها آنقدر زياد است كه اگر بخواهي در اين ميان از حق كودكان كار به بازي و سرگرمي حرفي بزني اين سخنت شايد خندهدار به نظر برسد. لطيفهاي تلخ از واقعيت زندگي كودكاني كه براي بعضيهايشان درس خواندن ميتواند به منزله بزرگترين تفريح باشد. با رئيس انجمن حمايت از حقوق كودكان و همچنين انجمن روانشناسي ايران درباره نياز كودكان كار به بازي و تفريح به گفتوگو نشستيم.

كوهها سر به فلك كشيدهاند. آسمان آبي و زمين سرسبز است. مردم اين منطقه گندم و جو ميكارند و زندگي خود را از اين راه ميگذرانند. بعضي هم دامدارند و گوشهاي از حياط خانهشان، چند راس بز و گوسفند دارند و با فروش گوشت و شيرش، چرخ زندگي را به گردش درميآورند. اينجا خوزستان است؛ روستاي شِمي. همان روستايي كه خاكش زرخيز است و گنجينههاي بيپاياني را در دل خود جاي داده است؛ يكي از اين دفينههاي ارزشمند، مجسمه «مرد پارتي» يا «مرد شمي» بود كه نزديك به ۸۰ سال پيش و در دوره رضاخان كشف شد و در موزه ملي ايران جاي گرفت. اما هر آنچه در دل اين خاك جاي گرفته، سرنوشت مشابه مرد شمي ندارد.

آب تهران، خاك و شن ريگان، گياهان شفابخش خطه گيلان و ... همه بيخ گوش و در دسترس ماست. براي مردم خيلي از كشورهاي دنيا (حتي مدرنترين و توسعهيافتهترين آنها) اين مواهب آرزوست. در كشور ما و در همين اقليمي كه ما زندگي ميكنيم و دائما از بدي هوا يا خشكي خاك و مشكلات آن گلهمنديم، بهترين و برترين داروهاي شفابخش دنيا توليد ميشود. مردم زيادي از همه جاي دنيا براي درمان امراضي كه علم پزشكي درباره آنها به بنبست رسيده، به عنوان آخرين راهحل به اين مرز و بوم سفر ميكنند و واقعا هم جواب ميگيرند. شايد باورش سخت باشد، اما سرطان و خيلي از بيماريهاي ديگر كه شنيدن نامشان لرزه بر اندام هر كسي مياندازد در همين كشوري كه ما در آن زندگي ميكنيم حتي بدون دخالت علم پزشكي ميتواند درمان شود.

جوانان نه ولي قديميترها به عناوين و القاب خيلي اهميت ميدادند. تا نزديك دو دهه پيش عنوان «دكتر» يا «مهندس» به هر كسي كه خطاب ميشد اين خودش به تنهايي كافي بود تا او تشخص پيدا كند و براي ديگران مهم شود. اين روزها مهندسي ديگر مانند دهههاي گذشته نيست. بر اساس گزارشي كه چند ماه پيش مجله فوربس منتشر كرده ايران پس از روسيه و آمريكا، سومين كشور جهان از نظر تعداد مهندسان است. اين واقعيت در بدو امر يك امتياز و افتخار قلمداد ميشود، اما وقتي پاي مهارت پايين برخي از مهندسان و بيكاري بالا در اين قشر به ميان ميآيد، باز هم اين مساله ثابت ميشود كه در سالهاي اخير بسياري خواستهاند به هر نحو شده مهندس شوند.

مساله مدركگرايي در ايران هر روز گسترده و بغرنجتر ميشود. نوعي رابطه متقابل ميان مدرك از يك سو و از سوي ديگر منزلت و پرستيژ اجتماعي، حقوق اقتصادي و اجتماعي، وضعيت، شغل و... موجب شده كه مدرك عاملي مهم و حياتي در زندگي اجتماعي ما باشد. «آرمان» در زمينه تب مدركگرايي با حسن عشايري پژوهشگر مسائل اجتماعي و استاد دانشگاه گفتوگو كرده است كه در ادامه ميخوانيد...

دانشگاه تهران به عنوان نماد دانشگاهي در كشور ما شناخته ميشود و نخستين و مهمترين دانشگاه كشور ماست كه در يكي دو دهه اخير با مشكل كمبود مكان براي توسعه فعاليتهايش مواجه بوده است و به همين دليل تلاش شده است با خريد زمينها و ساختمانهاي مختلف در اطراف آن، اين كمبود جبران شود. طرح توسعه اين دانشگاه كه عمري بيش از يك دهه دارد هنوز به دليل كمبود اعتبار نتواسته است اجرايي شود. محمد حقاني، عضو شوراي شهر تهران در گفتوگو با «آرمان» درباره مشكلات بر سر راه توسعه دانشگاه تهران توضيح ميدهد.

شرايط قبل از برجام شرايطي بود كه بدون اينكه بند قانوني معيني در بعضي از زمينهها وجود داشته باشد، محدوديتهاي ذهني و عملكردي براي دانشگاهها ايجاد كرده بود. البته شرايط دوران تحريم براي بعضي از دانشگاههاي صنعتي و دانشگاههايي كه در حوزه مطالعات فيزيك، رشتههاي تخصصي داشتند، بر اساس قطعنامه محدوديتهايي ايجاد كرده بود، اما مهمتر از آن فضاي ذهني و رواني بود كه مانعي جدي براي همكاريهاي بين دانشگاهي پديد آورده بود.