تعداد بازدید :1445
بیماری نقطه گرایی در معماری معاصر ایران

پیشنهاد برگزاری جایزه سال "معماری برای شهرسازی"
با نزدیکی به ایام پایانی سال 2014 میلادی مسابقات مختلف جهانی اقدام به معرفی برگزیدگان خود نمودند.همانطور که انتظار میرفت معماران ایرانی، در ادامه روند صعودی خود جوایز بیشتری را نسبت به سالهای پیشین به چنگ آوردند.کارها حرفهایتر شدهاند، تیمهای معماری کاملتر شدهاند، وظایف شفافتر و به اصول حرفهای نزدیکتر شدهاند، و مهمتر از همه شناخت معماران ایرانی از اصول شرکت در مسابقات جهانی و روند شرکت و پذیرش در آنها بیشتر شد.معمارانی که همگی فارغالتحصیل دانشگاههای داخلی هستند و با نیروی جوانی خود، با هر انگیزهای در بازار سخت داخلی کار میکنند و خود را همگام با سیر جهانی صاحب مقام میدانند.چیزی شبیه آنکه استاد جوان آنان که متأسفانه زود آنها را تنها گذاشت، سید هادی میرمیران آرزو میکرد.شاید ققنوسی جدید از میانههای خاکستر سی سال غفلت از معماری و ساختن تنها، سرپناه برای مردم در حال عروج است.در واقع معماری امروز ایران برنده میشود اما ارزشمند تلقی نمیگردد.متأسفانه با این حال همچنان فضای کشور فضایی منفی توصیف میگردد.نگرشها منفی است.افقها گنگ است.انتقادات و حملات منفی بیشتر از نقدهای فنی و علمی خود نمایی میکند.یکی از انتقادات موجود نیز که من قصد اشاره به آن را دارم،بحث نقطه گرایی در معماری معاصر ایران است.اما منظور از آن چیست؟ مسلماً معماری آینده معماریای است، متوجه به بستر خود، جای گرفته در دل شهرسازی صحیح، و رشد کننده و توسعه یافته در جهت اهداف طراحی شهری. معماری آینده، معماریای است سبک، چابک، پویا، کوچک، هوشمند و همراه و هم آوا با محیط خود.این یک آرزو نیست.این یک هدف باید باشد برای ما، اگر میخواهیم سهمی از آینده معماری جهان داشته باشیم و میبایست زیر ساختها و صنعتها و تفکرات آن را از هماکنون حاضر کنیم.این معماری یک منظر زیبا میسازد.یک حجم زیبا،متناسب و هماهنگ میسازد.توجه کنید که منظور از حجم، فرم بنای ساختمانی نیست.بلکه محیطی توسعه یافته از همه جهت است.چیزی فراتر از فرم مطلق بنا.این همان عاملی است که ما در تصاویر معماری پیشرفته غربی نیز میبینیم.درک آن نیاز به توجه به اطراف سوژه اصلی دارد.ساده انگاران به فرم بنا نگاه میکنند و باهوشترها به جزئیات و فضای اطراف آن.حتی رنگ آسمان! در برابر این نوع معماری، معماری نقطهای قابل طرح است.معماریای که در آن بنایی شاخص ساخته میشود اما توجهی به محیط و اطراف خود نمیکند.به بافت خود توجهی ندارد.به بوم و فرهنگ اطراف خود نمینگرد.این معماری برای دیگران ارزشی قائل نیست، گفتگویی با اطراف خود نمیکند و تنها در پی مطرح ساختن خود میباشد.چهبسا در این راه حاضر باشد حقوق دیگر همسایگان خود را رد کند و بهاصطلاح دو راه را بیشتر بلد نیست.یا نور بالا بزند و به راننده جلویی فشار روانی بیاورد، یا آنکه از سمت راست او سبقت بگیرد! در هر دو حال حقوق انسانی و قانونی فردی زیر پا گذاشته میشود.شاید عدهای تصور کنند این نوع معماری سر آغاز رسیدن به آن نوع معماری حجمی مطرح شده باشد.یعنی با ساختن این تک بناهای خاص به حجمی معمارانه برسیم اما هر شهرسازی میداند برای داشتن شهری زیبا نیازی به ساختن بناهای زیبای نقطهای نیست.بلکه هماهنگی و هارمونی با اطراف مهمتر است.
وقتی به معماری معاصر ایران مینگریم و آثار برگزیده شده در سالیان اخیر چه در سطح مسابقات جهانی و چه در سطح مسابقات داخلی را بررسی میکنیم متوجه میشویم که این بناها از منظر معماری نقطهای واقعاً شایسته تقدیر هستند، اما چیزی که مسلم است این بناها در معماری حجمی و با خط کش معماریای که نگاهی هم به شهرسازی خود دارد هیچ ارزشی ندارند.این نکته را احتمالاً معماران جوان طراح آثار نیز میدانند زیرا آنان در نمایش آثار خود به همراه عکاسان صنعتی و گرافیک کاران متبحر و بهوسیله ترسیم دیاگرامها و توضیحات،سعی در توجیه همه چیز دارند جز ارتباط با بافت پیرامونی اثر.نهایت تلاش آنان در این زمینه دیاگرامی از رعایت خط آسمان و احترام به بنایی فاخر یا مذهبی در فاصلهای از بنای آنان است. به شهر و شهرسازی اشارهای نمیشود زیرا اصالتاً به آن توجهی نشده است.شاید معماران غربی در حال برنامه ریزی روی این موارد هستند که فضا برای کسب رتبه توسط ما باز شده است! نکند ما باز داریم راه را به خطا میرویم؟ آیا واقعاً معماران ایرانی در مسیر جهانی در حرکت هستند؟ متأسفانه آنچه من بهعنوان معماری حجمی در برابر معماری نقطهای توصیف میکنم، چیزی بیش از هم آوایی رنگ بناها در کنار یکدیگر یا رعایت حریمها و ارتفاع بناها میباشد. و همین نکته هم توضیح آن را و هم طراحی و ساخت آن را پیچیده میکند.هم اکنون پژوهشی علمی برای مشخص سازیهای شاخص و معیارهای این معماری در دست تعریف است.اما این مهم نیز چون دیگر مسائل معماری بیشتر نیاز به ملزومات کیفی دارد تا علمی کمی سازی شده.یعنی بیشتر به احساس مسئولیت درونی نیاز دارد تا راهکارهای ریاضی و قانون و ضابطه.برای همین شاید بهتر باشد در راه نیل به این هدف با به راه اندازی جریانی بسترهای شکل گیری اولیه آن را مهیا ساخت:" راه اندازی جایزه سال بهترین اثر معماری همراه با شهرسازی بافت خود" یعنی اعطای جایزه به بهترین بنای ارتقاء دهنده محیط اطراف خود(شامل شهر،مردم و فعالیتها).
اینکه در مسابقات کنونی این مهم را همچون یک ارزش در کنار دیگر ارزشها مطرح کنیم کافی نیست.باید جایزهای مجزا در این باب در نظر گرفت.زیرا این مهم به خودی خود تمام نقشههای معمار را برهم میزند.خواستهها و امیال شخصی را کنار گذاشته و ایثار و کار برای دیگران را مطرح میکند.و اینها دقیقاً ارزشهایی هستند که در معماری نقطهای(و زندگی کارفرمایان ثروتمندان امروزی) جایی ندارند.این یک بیماری است که شما دیگران را نمیبینید.و نتیجه آنکه همین شده که معماری امروز برنده میشود اما ارزشمند تلقی نمیگردد.
علیرضا عظیمی (کارشناس ارشد معماری)