تعداد بازدید :1895
تهران، از روستا به كلانشهر
فقدان تمایز و تفكیك اساسی بین ساختارهای اجتماعی ـ اقتصادی (شهری و روستایی) در جامعه ایرانی از دیرباز تاكنون یكی از مسائل مهم در شكلگیری و فرایند توسعه اجتماعی ـ اقتصادی بوده است. عدم تفكیك جامعه روستایی و شهری و درهمپیچیدگیهای روابط بین آنها، تنها به زمینههای اجتماعی و اقتصادی منحصر نمیشود، بلكه انواع فضاهای ساخته شده را نیز در بر میگیرد و در زمینه بسیاری از شاخصهای فضایی و كالبدی میتوان بازتاب این در هم تنیدگی را مشاهده كرد. به عبارت دیگر بسیاری از شهرها و فضاهای شهری در ایران از ساختارهای روستایی تأثیر میپذیرند. این پیوستگی و ارتباط از مرحله نخستین شكلگیری شهر آغاز میشد و گاه تا مراحل توسعه نهایی ادامه مییابد. به همین سبب است كه بسیاری از شهرهای بزرگ ایران در پی توسعه یك روستا پدید آمدهاند و شمار شهرهایی كه از آغاز بهعنوان یك شهر طراحی و ساخته شدهاند بسیار اندك است.
تهران نیز روستایی در دامنه البرز و بین شهر تاریخی ری و آبادیهای شمیرانات بود كه در قرن دهم هجری، در دوره صفویه، بهعنوان یك شهر توسعه یافت و پیرامون آن حصاری كشیده شد. تا اواخر دوره صفویه شهر به صورتی نسبتاً معمول توسعه یافت اما از هنگامی كه تهران بهعنوان پایتخت حكومت قاجار مورد استفاده قرار گرفت، بهصورتی بیقاعده گسترش پیدا كرد و جمعیت آن به گونهای روز افزون افزایش یافت.
از یك سو افزایش سریع جمعیت و توسعه فضای تهران و از سوی دیگر گسترش روابط بینالمللی در زمینههای سیاسی و اجتماعی موجب آشنایی ایرانیان با جوامع غربی شد. در مرحله بعد، اعزام عدهای از دانشجویان ایرانی به كشورهای غربی و سپس رفت و آمد عدهای از رجال و درباریان به غرب موجب آگاهی بیشتر مردم از مظاهر فرهنگ و تمدن غربی شد، بهگونهای كه در پی یافتن راهحل برای مسائل و مشكلات اجتماعی به پدیدهها و الگوهای غربی توجه كردند و تلاش نمودند كه با تقلید از ساختار و روابط اجتماعی و فرهنگی در جوامع غربی در راه توسعه سیاسی و اجتماعی گام بردارند. این رویكرد سرانجام منجر به شكلگیری انقلاب مشروطیت و سپس تشكیل سه قوه مقننه، قضاییه، و مجریه و نهادهای اجتماعی و اداری مربوط به آن شد. در آن هنگام عدهای گمان میكردند كه تقلید و تبعیت كامل و مطلق از نهادها و الگوهای غربی میتواند موجب پیشرفت سریع و همه جانبه جامعه ایرانی شود.اما در تجربهای طولانی كه تقریباً یك قرن و نیم طول كشید، آشكار گردید كه نمیتوان بدون توجه به خصیصههای منطقهای و بومی و تنها با تقلید از مظاهر فرهنگ و تمدن سایر كشورها به توسعهای پایدار دست یافت.
بهنظر میرسد كه در زمینه جنبههای كالبدی و معمارانه شهر در ابتدا مسائل سادهتر بود. توسعه و كاربرد سلاحهای آتشین و بهویژه توپ سبب شد كه كاركرد دفاعی حصار پیرامون شهر از میان برود و به همین سبب در طرح توسعه شهر تهران كه در دوره ناصرالدینشاه روی داد تنها به ساختن خندقی در پیرامون شهر اكتفا شد و دیگر حصاری ساخته نشد.
برتری سلاحهای آتشین نسبت به سلاحهای سرد و در نتیجه افزایش توان نیروهای نظمیه و تأمین امنیت شهری بیشتر نسبت به گذشته به همراه كاربرد برخی از وسایط از جمله كالسكه و همچنین طراحی و اجرای طرحهای شهری در زمینه گسترش شبكه ارتباطات شهری منجر به احداث خیابانهایی مستقیم و عریض شد. ساختن این خیابانها در مدتی كوتاه و در پی استفاده از وسایل نقلیه موتوری به سرعت گسترش یافت و بافت كهن شهر را دگرگون كرد.
در نخستین وهله، الگوی تقسیم زمین برای احداث واحدهای مسكونی از شكل و امتداد خیابان تأثیر پذیرفت. سپس ایجاد نوعی امنیت نسبی و اهمیت یافتن دسترسی سواره موجب شد كه زمینهای واقع در كنار خیابانها و سایر معابر اصلی اهمیت بیشتری نسبت به زمینهای واقع در درون بافت شهری یافتند. به همین ترتیب بسیاری از فضاهای تجاری و خدماتی به تدریج به كنار خیابانها انتقال یافتند و مهمتر از آن اینكه همه فضاهای متعلق به نمادهای جدید مانند ساختمان بانكها، وزارتخانهها، شهرداریها و سایر مراكز اداری و خدماتی در كنار خیابانها استقرار یافتند.
این تحولات بر ساختار فضاهای معماری نیز تأثیر گذاشت و معماری درونگرای تهران را به گونهای خاص از معماری برونگرا تبدیل كرد كه با الگوهای رفتاری و فضاهای شهری هیچگاه بهصورتی مناسب سازگاری نیافت و هنوز نیز تهران فاقد ساختار شهری برای زندگی سالم و آرام ساكنان شهر است.
اگر بسیاری از مسائل تهران از نگرشی واقعبینانه مورد بررسی قرار گیرند، تنها مسائل این شهر بهشمار نمیآیند، بلكه برخی از آنها جنبهای ملی و منطقهای دارند. یكی از اینگونه مسائل، موضوع مركزیت اداری ـ اقتصادی تهران است كه جنبهای فراشهری دارد و بدون توجه به مسائل ملی كشور و ایجاد دگرگونیهای لازم در آن نمیتوان به حل آن پرداخت.
برخی از معضلات اقتصادی چه در سطح ملی و چه در سطح شهری چنان تأثیرات ناهنجاری بر ساختار كالبدی و سیمای شهر برجای گذاشته كه به سادگی نمیتوان به راهحلهای موضعی یا كوتاهمدت اندیشید. برای مثال فروش تراكم ساختمان كه یكی از منابع اصلی شهرداری برای تأمین هزینههای شهری است، مسائل كالبدی متعددی را برای شهر ایجاد كرده است كه از جمله آنها میتوان به تراكم نامناسب جمعیت و فضای ساخته شده در برخی از مناطق شهری، تداخل یا همجواری بعضی از كاربریهای ناسازگار، از میان رفتن سیمای شهری موزون و برنامهریزی شده و بیتوجهی به جنبههای كیفی فضاهای معماری اشاره كرد.
در زمینه طراحی و احداث فضاهای معماری نیز مسائل متعددی وجود دارد كه بررسی آن بدون شناخت دقیق عوامل موثر در شكلگیری آنها میسر نیست، زیرا عوامل اجتماعی و اقتصادی نقش مهم و تعیینكنندهای در صورت و ساختار فضاهای معماری دارند. از جمله ارزش اقتصادی زمین و خانه و جنبه كالایی آن یكی از نكات مهمی است كه موجب از میان رفتن جنبههایی از كیفیت فضایی بناها شده است.
حسین سلطانزاده
عضو هیئت امناء انجمن مفاخر معماری ایران