تعداد بازدید :2813
تهران شهر بسازبفروشها
شهر تهران در وضعيت خوبي قرار ندارد. ما در اين شهر ساختمانهايي داريم كه معماران آنها را طراحي نكردهاند، بلكه توسط بساز بفروشها ساخته شدهاند. روي هم رفته ميتوان گفت تهران معماري مناسبي ندارد. وضعيت معماري در شهر تهران به حدي نامناسب است كه با اقليم كشور ما همخواني ندارد. از نظر شهرسازي در كشور ما مشكل وجود دارد. در كوچههاي تنگ و شش هشت متري ساختمان بالاي هشت طبقه ساخته شدهاند كه تنها بخشي از مشكلات معماري شهر تهران هستند. با وجود مشكلات زيادي كه شهر تهران از اين نظر دارد، اما سازمانهاي مسئول هيچ كاري انجام نميدهند. انگار برخی از اين سازمانها تنها كاري كه ميكنند اين است كه پول ميگيرند و تراكم ميفروشند و اصلا به اينكه معماري مناسب است يا نه، كاري ندارند. از معماري بدتر مساله شهرسازي است كه كسي به وضعيت آن رسيدگي نميكند. گویا شوراي شهر چشمش را به روي اين شرايط بسته است و هيچ اقدام خاصي انجام نميدهد. تنها مساله مسئولان شهري به تامين بودجه جاري محدود شده است و همين باعث شده است آنها تلاش كنند از هر طريقي اين بودجه را به دست آورند. اين فراهم كردن بودجه حتي به قيمت بند آوردن نفس تهران است. قرار بر اين بود كه 40 درصد فضاي شهري به فضاي باز اختصاص يابد كه همان ميزان هم رقم پاييني بود، اما در حال حاضر همان
40 درصد فضاي باز هم به دليل اينكه قيمت زمين بالاست، از آن كاربري تجاري صورت ميگيرد. در واقع در بعضي از نواحي صد در صد زمينها تغيير كاربري دادهاند و در برخي نواحي ديگري هم اثري از فضاي باز باقي نمانده است. كاربري زمين را تغيير ميدهند و همين باعث شده است كه فضاي باز تهران بهشدت كاهش يابد.
تهران از نفس ميافتد
با در نظر گرفتن اين شرايط ميتوان گفت معماري و شهرسازي ما تهران را دچار مشکل کرده است و عواقب اين مساله نه تنها زندگي نسلهاي كنوني را دچار مشكل كرده است، بلكه زندگي آيندگان را هم تحت تاثير قرار ميدهد. نسل آيندهاي كه قرار است در اين فضا زندگي كند علاوه بر مشكلاتي كه نسل حاضر دارد مشكلات ديگري هم دارد، بدين معنا كه مشكلات نسل آينده نسبت به مشكلات نسل حاضر به مراتب فجيعتر هستند. نسل آينده فضاي عمومي شهري و فضاي بازي ندارد و همين باعث ميشود زندگي سختي را در اين شهر بگذراند. تغيير كاربري فضاي شهري باعث شده است بلند مرتبهسازيها جلوی بادي را كه از سمت شمال وارد شده بگيرند. برجهايي كه هر روز شاهد سر بر آوردن آنها در مناطق شمالي شهر مانند فرمانیه، زعفرانيه و نياوران هستيم در آينده باعث ميشوند تهران از نفس بيفتد. از سوي ديگر در غرب تهران كه مجراي اصلي باد غرب است، به دليل برجهايي كه در زمينهاي متعلق به سازمانهاي مختلف ساختهاند شرايط از اين هم بدتر است. از قرار معلوم، هيچ ضابطه و كنترلي بر اين بلندمرتبهسازيها وجود ندارد و تنها چيزي كه برايشان مهم است اين است كه پول بگيرند. هر جاي تهران را كه نگاه ميكنيم شرايط به همين صورت است و ادامه اين شرايط نه تنها زندگي نسل حاضر بلكه زندگي نسل آينده را هم تحت تاثير قرار ميدهد. در نقاط مختلف برجها يكي از پس ديگري بالا ميروند و كسي جلوی آنها را نميگيرد. به نظر من غير از پول و سود هيچ ضابطه معماري و شهرسازي در اين شهر وجود ندارد. در اين نوع ساخت شهري حتي من كه فرد سالمي هستم و وضعيت بدني خوبي دارم زماني كه بيرون ميروم دچار مشكل ميشوم و حتي نفس كشيدن برايم كار سختي ميشود، با اين شرايط براي كساني كه معلوليت يا محدوديتي دارند شرايط به مراتب بدتر از اين است.
ايجاد تعلق اجتماعي و همبستگي گروهي
حس تعلق اجتماعي و همبستگي گروهي در شهرهايي مانند تهران ايجاد نميشود و دليل اصلي آن هم اين است كه شهرهاي ما آن طور كه بايد و شايد اين روحيه را در افراد ايجاد نميكنند. فضاهايي كه براي مشاركت و حضور فعالانه مردم در شهرهاست، توسط خودروها تسخير شده و درباره كلانشهرهايي مانند تهران بيش از هر چيز ديگر با حجم خودروهايي مواجه هستيم كه فضاي انسانها را اشغال كردهاند. اغلب ما هيچحس تعلقي به شهري كه در آن زيست ميكنيم نداريم. امروز پايتخت در معرض از دستدادن هويتش قرار گرفته است، زيرا محيط كلانشهر اساسا محيط خشني است. بهعبارتي شناختي كه در فضاي روستايي يا شهرهاي كوچك به ساكنان دست ميدهد، در كلانشهر بسيار اندك است. همين عدمشناخت فضا، كلانشهر را مبهم و مجهولتر ميكند. شهروندان كلانشهر همواره با دنياي عجيبوغريبي مواجه هستند كه هيچرحمي نسبت به ساكنانش ندارد، چرا كه با همه مزايايي كه دارد مشكلاتي سر راه شهروندانش قرار ميدهد كه هيچ گريزي از آنها نيست؛ براي مثال شما كه در كلانشهر زندگي ميكنيد نميتوانيد از ترافيك رها شويد. طبيعتا ترافيك خستهكننده است، حتي فكركردن به ترافيكهاي سنگين اعصاب انسان را بههم ميريزد.
نهادهاي مسئول پاسخگو باشند
به نظر من در درجه اول نهادهاي شهري بايد پاسخگوي آلودگيهاي صوتي و زيستي ساخت و سازهاي گسترده شهري باشند. وضعيت شهرسازي و شهرنشيني در شرايط بحراني به سر ميبرد. زندگيكردن در تهران به نظرم غيرقابلتحمل است. شاهد هستيم كه به ويژه در شمال تهران در كوچههاي 100 متري با عرض كمتر از هشت متر برجهاي عظيمي ساخته ميشود كه هيچ توجيهي براي آن وجود ندارد. در تحقق شهروندمحوري ارگانها و سازمانهاي مختلفي بايد همكاري داشته باشند. نقش شهرداريها و ساخت و سازهاي متعددي كه در تهران وجود دارد غيرقابل انكار است. تهران به كارگاه ساختماني تبديل شده است و تقريبا در هيچ ساعتي از شبانهروز نيست كه ساكنان اين شهر بزرگ از آلودگيصوتي ناشي از ساخت و سازهاي مداوم، ترافيك و همچنين آلودگيهاي محيطزيست در امان باشند. نميتوان به بهانه اينكه جمعيت زياد است و بايد همه افرادي كه متقاضي سكونت در تهران هستند در آن جاي بگيرند، بدون ضابطه و قاعده ساختمانسازي كرد. وقت و اعصاب زيادي از مردمي كه براي كار و پرداختن به امور مختلف زندگي خود از خيابانها تردد ميكند در اين ساختار نامناسب غيرشهري نابود ميشود و هيچ كس هم جوابگوي اين همه بيتدبيري نيست.
گیتی اعتماد - به نقل از روزنامه آرمان