تعداد بازدید :3316
مهندس هادی میرمیران :
ایران دارای میراث بزرگ معماری جهان است. از كهنترین بنای مهم
معماری ایران یعنی زیگورات چغازنبیل كه در حدود 1250 سال قبل از میلاد
مسیح بنا شده است تا بناهای دوره معاصر ایران، تاریخی بیش از 3000 سال
را دربرمیگیرد. در تمامی این زمان طولانی یك جریان قوی و مهم معماری
در این كشور وجود داشته است و به جرأت میتوان گفت كه در تمامی
دورههای تحول تاریخ معماری تا آستانه معماری معاصر آثار زیادی در
گوشه و كنار این سرزمین كهن وجود دارد كه سهم بزرگی را در شكل دادن و
پیشبرد جریان معماری جهان بهعهده داشتهاند.
تاریخ معماری ایران به دو بخش اصلی، معماری قبل و بعد از اسلام، تقسیم میشود، دین اسلام كه در حدود 1400 سال پیش در ایران مستقر گردید باتوجه به جهانبینی خاص خود آثار معماری بعد از اسلام ایران را تحت تأثیر قرار داد و به آن كیفیت جدیدی بخشید، با این حال پیوند محكمی بین این دو بخش معماری ایران وجود دارد.
هر دو بخش معماری ایران، چه بخش قبل از اسلام كه دو دوره درخشان طولانی و چندین صد ساله هخامنشی و ساسانی را دربرمیگیرد و چه بخش بعد از اسلام كه حداقل تا زمان صفوی، یعنی در یك دوره هزارساله، سیر تكاملی مستمری داشته است، از قسمتهای مهم تاریخ معماری جهان بهحساب میآیند.
بدینترتیب زمانی كه معماری معاصر ایران آغاز شد یك ثروت معماری سه هزار ساله فوقالعاده با ارزش و تقریباً بدون انقطاع با انبوه آثار معماری در پشت سر خود داشت و طبیعی بود كه به آن توجه داشته باشند. شروع معماری معاصر ایران را میتوان از حدود سال 1920 به بعد دانست. این زمانی است كه در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی جریان زندگی اجتماعی و اقتصادی ایران تغییر كرد، سیمای شهرهای ایران متحول شد و بناهای لازم برای زندگی جدید، مانند ادارات، كارخانهها، بانكها، ایستگاههای راهآهن، دانشگاه و غیره و همچنین واحدها و مجموعههای مسكونی جدید در شهرها بهوجود آمدند.
این بناها برخلاف بناهای پیشین كه توسط معماران سنتی طراحی و ساخته میشدند بیشتر توسط معماران تحصیلكرده طراحی شدند كه در ابتدا غیر ایرانی بودند و به تدریج ایرانیانی كه در مدارس معماری خارج از ایران تحصیل كرده بودند و بهدنبال آن فارغالتحصیلان اولین مدرسه معماری در ایران در حدود سالهای 1940 نیز به آنها اضافه شدند.
از همان ابتدا و از طراحی اولین آثار در معماری معاصر ایران، دو جریان موازی هم پدید آمد یك جریان كه هیچگونه توجهی به میراث فرهنگی گذشته ایران نداشت و جریانهای معماری معاصر جهان را با یك دوره تأخیر و بهصورتی غیرماهرانه تقلید میكرد و جریان دیگری كه كوشش داشت هرچند سطحی، اما رابطه خود را با معماری گذشته ایران باقی نگاه دارد. آن بخش از معماران كه دنباله روی جریانهای معماری معاصر جهان بودند بهعلت عدم ارتباطی كه با آن داشتند و باتوجه به تأخیری كه در انتقال مبانی و اصول این معماری به ایران صورت میگرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر این اصول و بدفهمی آن صرفاً به تقلید ناشیانه جریانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جریان دیگری كه معماری گذشته ایران و پیوند با آن را مطرح میكرد نیز عمدتاً به تقلید سطحی و سادهلوحانه و درمواردی زننده از معماری گذشته ایران بسنده كرد.
ادوار معماری معاصر ایران
بهطور كلی معماری معاصر ایران بهخصوص آن بخشی را كه به معماری
گذشته توجه دارد میتوان به چند دوره تقسیم كرد.
آثار مهم معماری در دوره پهلوی اول (سالهای 1920 تا 1940) عمدتاً
توسط حكومت ایجاد شدند توجه به معماری گذشته بهصورت تكرار سطحی و
ظاهری بهخصوص در دورههای قبل از اسلام، یعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر
میشد و این امر از خود بزرگبینی حكومت ایران در آن زمان ناشی میشد
كه خود را وارث امپراتوریهای باعظمت گذشته میدانست. در كنار این
آثار، كارهای معماری دیگری نیز بودند كه بهصورت التقاطی، عناصری از
معماری ایران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری
اروپایی درهم آمیخته بود. به هر حال تمامی این آثار از نظر معماری
منحط و فاقد ارزش بودند.
از اواخر دهه 1940 و زمانیكه برخی از معماران تحصیلكرده ایران دركشورهای اروپایی كار خود را در ایران آغاز كردند، رویكرد دیگری به معماری گذشته ایران صورت گرفته كه از كیفیت بهتری برخوردار بود و صرفاً به تقلید عناصر معماری گذشته ایران نمیپرداخت و كوشش میكرد كه از عناصر معماری ایران بهصورت سمبلیك (نمادین) استفاده كند و بهجای تقلید عناصر این معماری، از هندسه آن استفاده كند. لكن نتایجی كه این دوره معماری به دست داد نیز دارای ارزش مهمی نبود و ره به جایی نبرد.
از سالهای 1970 به بعد كه معماری مدرن سالهای آخر خود را میگذراند و اصولاً در این معماری نیز یك جریان تاریخگرا پدید آمده بود، چند معمار ایرانی كوشیدند آثاری در پیوند با معماری گذشته ایران پدید آورند كه كیفیت بالاتری از آثار مشابه پیشین داشت، لكن این آثار نیز روح و اصول معماری ایران را به درستی درك نكرده بودند و بهخصوص اینكه در یك مرحله تكاملی نسبت به معماری گذشته ایران قرار نداشتند.
پس از شروع جریانهای فرامدرن (Post Modern) در معماری جهان، كه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هم زمان بود دو موضوع به موازات هم، دوره جدید معماری در ایران را بهوجود آورد. یكی اینكه اصولاً پس از پیروزی انقلاب، معماران ایران سعی كردند معماری ایران را بهسوی یك معماری باهویت، مستقل و متكی بر میراث معماری گذشته خود هدایت كنند و دیگر اینكه مبانی نظری معماری فرامدرن نیز توجه جدی به معماری گذشته سرزمینها را مطرح میكرد. این دو موضوع دست به دست هم دادند و آثاری در ایران بهوجود آمدند كه سبك و سلیقه معماری فرامدرن را با توجه به عناصر معماری گذشته ایران (بهخصوص معماری بعد از اسلام) درخود داشتند، لكن برخورد آنها به معماری گذشته ایران یك برخورد سطحی و ظاهری بود و عناصر كلیشهای معماری فرامدرن نیز به وفور و بهصورت تصنعی در این آثار بهكار گرفته شدهاند.
دغدغه پیوند با گذشته
- معماری معاصر ایران در بخش عمده خود همواره دغدغه تاریخ را داشته و تلاشهایی در جهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تأمین تداوم آن را بهعمل آورده است كه عمدتاً ناموفق بوده است.
- توجه معماری معاصر ایران به معماری گذشته بیشتر سطحی وظاهری بوده و از توجه عمیق به روح كلی و همچنین اصول و مبانی آن و بهكارگیری این اصول و بهخصوص تداوم و تكامل آن عاجز مانده است.
دغدغه پیوند با گذشته و عدم توفیق در بهوجود آوردن یك جریان معماری كه بتواند بهصورت صحیح تداومبخش و تكاملدهنده تاریخ معماری ایران باشد و سهمی را نیز در معماری معاصر جهان بهخود اختصاص دهد و یا بتواند به پیشبرد معماری جهان كمك كند، موجب شد كه اخیراً برخی از معماران ایرانی با استفاده از تجربیات و تلاشهای قبلی تلاشهای جدیدی را آغاز كنند.
طرح این مسئله اگرچه تا حدی یك معماری بیزمان و بیمكان را بهنظر میآورد، لكن این نوعی از معماری است كه از طریق تحلیل معماری گذشته سرزمینهای مختلف و حركت در عمق و كوشش در جهت نزدیك شدن به جوهره آن و دست یافتن به پیوستگی عمیقی كه در جوهره كلیه آثار معماری در تمامی زمانها و مكانها وجود دارد راه به سوی یك معماری بیزمان و بیمكان میبرد، نه آن نوع معماری كه بهعلت عدم توجه به فرهنگ عظیم بشری یك معماری بدون مكان را توصیه میكند.
باید توجه داشت كه معماری سرزمینهای مختلف و همچنین زمانهای گوناگون با پردههای سنگین از یكدیگر جدا نشده است، اگرچه هر سرزمین و هر زمانی معماری خاص خود را داشته است و در آینده نیز خواهد داشت، لكن در یك تحلیل ژرف خطوط واحدی كلیه آثار معماری را در تمامی زمانها و سرزمینها به یكدیگر پیوند میدهد. بهنظر میرسد تمامی آثار با ارزش معماری، هنگامی كه با یكدیگر و یكجا بررسی شوند از دو ویژگی اصلی برخوردارند.
اول اینكه معماری جهان در مجموع یك سیر تكاملی را نشان میدهد و تمامی عناصر، اجزاء این سیر تكاملیاند و مشخصه این سیر تكاملی عظیم كه در بیش از چند هزار سال رخ داده است حركت عمومی آثار معماری به موازات حركت كلی جهان هستی، یعنی حركت از یك كیفیت مادی به یك كیفیت روحی و به بیان معمارانه، كم كردن ماده و افزایش فضاست.
دوم اینكه در تمامی آثار معماری یك وجه مشترك وجود دارد و آن خلاقیت است. این خلاقیت به دو شكل در اثر معماری بروز میكند، یكی خلاقیت نظری، یعنی آن مبنای فكری كه اثر معماری براساس آن استوار میشود و دیگر خلاقیت فضایی است كه بخش معمارانه آن اثر تشكیل میدهد. هر اثر معماری كه فاقد خلاقیت باشد، نمیتواند در سلسله عظیم آثار تاریخ معماری جهان جایی داشته باشد.
این دو ویژگی پیوند وسیعی را میان آثار معماری، چه در سرزمینهای مختلف و چه در زمانهای متفاوت برقرار میكنند و معماری را بهطور كلی یك كیفیت جهانی پیدا میكند. لكن دقیقاً در چهارچوب این جریان وسیع و به هم مرتبط معماری است كه اجزاء پدیده كه در سرزمینها و زمانهای مختلف روی دادهاند، رنگ و طعم زمان و سرزمین خود را میگیرد. بدین ترتیب اثر معماری همواره هم یك كیفیت جهانی (به معنای بیزمان و بیمكان) دارد و هم یك كیفیت معین زمانی و سرزمینی.
لذا از طرفی مرزبندیهای خشك زمانی (بهعنوان سبكها) و مرزبندیهای خشك سرزمینی (بهعنوان سنتهای معماری) مردود است و از طرف دیگر جهانی شدن معماری بهصورت یك دست شدن و عدم تعلق سرزمینی آن نیز نفی میشود. اینجاست كه بین معبد دیرالبهاری مصر با خانه كوفمن رایت و بین صومعه لاتورت لوكوز بوزیه با مسجد سلجوقی ایران رابطه عمیق مشاهده میگردد.
مفاهیم فرهنگی و خلاقیت
تحلیل معماری ایران نشان میدهد كه بهرغم كثرت، تنوع و پیچیدگی بناها، اصول و مبانی و الگوهای نسبتاً معدودی در طول زمان به اشكال مختلف در این معماری به كار گرفته شدهاند. افزون بر آن تكامل معماری ایران، بیشتر بر تعالی این اصول، مبانی، الگوها و در جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه استوار بوده است. با پذیرش این امر، این پرسش پیش روی قرار میگیرد كه آیا نمیتوان در معماری امروز ایران نیز به همان اصول و مبانی الگوها پرداخت و آنها را در جریان یك فعالیت خلاق تكامل بخشید و به پیش برد؟
از بررسی و تحلیل عناصر و الگوهای تاریخ معماری ایران این نتیجه حاصل میشود كه این عناصر و الگوها اگرچه هر یك در دوره معینی از تاریخ معماری این سرزمین خلق شدند، لكن با حضور ممتد در دورههای بعدی، تكامل و پالایشیافته، دارای هویت مستقلی از زمان شدهاند و مفهوم عامی را از یك الگو یا یك عنصر معماری ارایه میدهند كه شأن تجریدی یافته و دارای تصویری ذهنی و حامل بار عاطفی است. اگر بپذیریم كه این كیفیت معروض زمان نیست، بار دیگر اجازه خواهیم یافت كه از آنها در شكل تجریدی خود در معماری امروز استفاده كنیم.
البته مفاهیم و مضامین فرهنگی نباید به صورت مستقیم در معرض خلاقیت فضایی قرار گرفته و به اثر معماری تبدیل شوند، بلكه باید در یك روند خلاقیت فكری از یك مرحله تجریدی عبور كنند و به یك بیان یا ایده معمارانه بدل شوند و خلاقیت فضایی، پس از آن به تلاش برای تحقق بخشیدن به این ایده معمارانه برخیزد.
اگر به این نكته مهم نیز توجه كنیم كه اصولاً الگوهای بهكار رفته در تاریخ معماری (نه تنها در ایران، بلكه بهطور كلی در سراسر جهان) از هیچ پدیده نیامدهاند و صرفاً زاییده نیازها و عملكردهای منطقی (اعم از ذهنی یا عینی) نیز نیستند. بلكه به میزان زیادی حاصل تولیدات پرپیچ و خم فكری سرزمینها هستند. این نتیجه حاصل میشود كه گذراندن مفاهیم و تحولات فرهنگی از یك تجرید ذهنی و تبدیل آن به یك ایده معمارانه، انواع نوینی الگوهای معماری پدید میآورد كه البته پس از پدید آمدن در طول زمان، مانند الگوهای تاریخی، معانی دیگر نیز بهخود میگیرند و به عبارت بهتر از معنای اولیه خود فراتر میروند.
دو نكته اساسی در این تلقی از معماری پیش میآید: اول اینكه مفاهیم، اسطورهها، مضامین و دیگر تولیدات فكری، اشتراكات زیادی در فرهنگهای مختلف دارند و عمدتاً مفاهیم واحدی هستند كه در سرزمینهای مختلف بهصورتهای گوناگون بیان شده و به تصویر آمده. از این رو زمانیكه معماری خود را به خدمت تجسم بخشیدن به آنها قرار میدهیم، اثر معماری، خواهناخواه كیفیتی فراتر از سرزمین معین مییابد و به نوعی جهانی میشود. بهخصوص اگر مفاهیمی كه در دستمایه كار قرارگرفتهاند مربوط به مقولات كلی هستی باشند.
دوم اینكه فرمها و فضاهای معماری اگرچه در ابتدا در جهت تجسمبخشی به مفاهیم معینی خلق میشوند، لیكن بهعلت خاصیتی كه بهطور كلی در فرم و فضا وجود دارد و بهخصوص آن بخش از خلاقیت فضایی كه اصولاً خارج از كنترل و آگاهی طراحی صورت میگیرد. به سادگی به افاده مفاهیم دیگری نیز میل میكنند. تجربه نشان میدهد كه هر اندازه قدرت فضایی و شكلی اثر معماری بیشتر و غنیتر باشد به همان اندازه برای پذیرش و ارائه مفاهیم مختلف توانایی بیشتری خواهد داشت.