تعداد بازدید :2297
جهانی شدن معماری و یا جهانی نشدن معماری
- نقاشی
- تئاتر
- مجسمه سازی
- هنر معماری
- هنر موسیقی
- شاعری وهنر سخنوری
نگارنده سینما را هنر هفتم نمی داند زیرا سینما هنری مجازی و در
هنرهای مجازی در رده خود قابل ذکر است .
نكته : از قدیم هراقلیم و یا سرزمینی دارای بعضی از هنرها بوده و
برخی سرزمین های دیگر دارای هنرهای دیگر .
هنر سخنوری شاعری هر منطقه و هرسرزمین به آن منطقه و سرزمین اختصاص
داشته دارد و سایر هنرها نیز دارای این چنین خصوصیت بوده اند .
تبلور و آفرینش هنرهای معماری و مجسمه سازی و موسیقی و تئاتر و
نقاشی در هر زمان و هر نقطه از جهان متفاوت بوده است و به طور قاطع
میتوان گفت که این هنرها ی ششگانه در نام مشترک ولیکن درارائه خلاقیت
در کشورها متفاوت می با شند .
در این مقال سعی در بررسی و مقایسه هنر معماری در جهان است.
در سالیان دور بدلیل بعد مسافت سرزمین ها با یکدیگر هنر معماری هر
سرزمین مخصوص به خود بوده است .
برخی اوقات بدلیل مودت و دوستی وجه اشتراکهای خاص دو اقلیم در اثر
معماری هریک با شباهت در دیگر اقلیم دیده شده و تاثیر معماری آن اقلیم
در اقلیم دیگر قابل مشهود است .
در تاریخ به ثبت رسیده که برخی اوقات بدلیل جنگاوری ها بنای ارزشمند تخریب و یا آنکه طبق نوشته مورخان پس از تخریب بناهای ارزشمند مصالح آن را که سنگی و یا چوبی بوده به سرزمین خود حمل می نموده و یک اثر معماری باآن سبک و سیاق بنا می کردند که نمونه کامل این مورد بنا به نوشته مورخین درمعماری رومی کاملا"مشهود است .
رومیان به یونان حمله کرده و بعضی بناها را تخریب و مصالح آن به
روم جهت احداث بنای جدید حمل نمودند .
اگر معماری روم مورد مطالعه قرارگیرد این مطلب و اثر معماری یونانی
در معماری رومی بخوبی هویداست .
معماری ایرانی از قدیم منحصر به ایرانیان بوده و هیچگونه کپی برداری
از معماری غربی درآثار بجامانده مشاهده نگردیده است و سیر تکامل
معماری ایرانی و مغرب زمین بطور جداگانه ادامه یافت که شکوفائی هنر
معماری مغرب زمین معماری گوتیک می باشد .
در معماری مغرب زمین در بعضی موارد نفوذ و تداخل معماری ایرانی
بخوبی قابل رویت است و در معماری ایرانی نیز در بعضی مواردگوشه هائی
از معماری غربی نیز دیده میشود .
دگرگونی معماری در مغرب زمین با تکامل و پیشرفت تکنولوژی ساخت دچار
تغییراتی شد و همچنین در ایران با توجه به پذیرش اسلام معماری خاص
(معماری اسلامی تلفیق با معماری ایرانی) جلوه گر شد .
زمانیکه ایرانی ها دین اسلام را برگزیدند مساجد باصلابت وعجین شدن
با معماری قبلی معماری با شکوه جدیدی بوجود آمد و زمانی که مغرب زمین
مسیحیت را انتخاب نمود در آثار معماری آنان این مورد نیز اتفاق افتاد
.
از قرن 16به بعد در هردوسرزمین تغییرات و تکاملی در معماری بوجود آمد
در مغرب زمین معماران با نظریه های مختلف آثاری را طراحی و به مورد
اجراء گذاردند و در مشرق زمین نیزبه نوبه خود معماری خود را تكامل داد
.
در مغرب زمین ساختمانهای بلند و پنجره های کشیده با معماری جدید
ویا معماری بیونیک و سایر سبکها توسط معماران بزرگ ابداع و بر اساس آن
ایده ها و نظریه ها معماری مغرب زمین رو به تکامل نهاد .
در اینجا سخن آن است که با تکامل معماری مغرب زمین آیا معماری آنان
فراگیر شده است و آیا می تواند فراگیر و جهانی شود که بشرح زیر به آن
پرداخته خواهد شد
یکی از پایه های معماری در ایران قدیم و بعد از اسلام حکومت و مذهب
بوده است واین دو مولفه همیشه مد نظر معماران ابرانی بوده است .
اگر میدان نقش جهان نمونه بارز و جهان پسند می شود فقط بدلیل موقعیت
جغرافیائی و ادغام فضاها و ترکیب خواسته ها و داشته ها با کالبد می
باشد .
اگر معماری خانه روی آبشار فرانک لوید رایت مورد توجه قرار گیرد بدلیل آنست که استفاده مکانی از طبیعت شده و معماری بدیع بوجود آمده دلیل شهرت و زیبائی آن گردیده است در آثار لوکوربوریه و سایر معماران بزرگ این چنین موارد بسیار است .
یکی از پارامترهای موثر در معماری و خلق آن توسط معمار طبیعت و
محیط است .
کویر معماری خود راطلب میکند و طبیعت سبز نیز به همچنین نباید انتظار
معماری یكسان داشت .
زمانی که معماران غربی باغ ایرانی را نمی شناسند ولیکن گوشه ای از
معماری آن را الگو قرار میدهند و یا طاق و قوس را در طرحهای خود پیاده
میكنند این تعامل معماری است نه جهانی شدن معماری.
درسرزمین پارسی زبان همیشه تکلم و تفکر پارسی خواهد بود .با توجه به
وسائل ارتباط جمعی واطلاع رسانی می توان با سایر کشور از نظر زبان و
فرهنگ و معماری دارای تعامل بود ولیکن نمی توان زبان و فرهنگ ومعماری
آنان را جهانی تصور نمود .
آیا تاکنون توانسته اند یک زبان جهانی از نظر تکلم و فهم درست کنند .
آیا تاکنون توانسته ان فرهنگ یکسان و جهانی عرضه و پیاده کنند ویا
هزار مورد دیگر كه در تمام موارد جواب خیر است .
خلاصه کلام :
با توجه به توضیحات و مطالب فوق بنظر میرسد :- تمدن هر قاره مخصوص به خود آن قاره بوده واگر کشوری تغییر تمدن می دهد آن تمدن کاذب و عاریه است .
- انتقال جزئی از فرهنگ هر سرزمینی به سرزمین دیگر امکان پذیراست ولیکن اثرات آن سطحی است و نمی توان فرهنگ و هنر یک کشور را عینا" به کشور دیگر منتقل نمود .
- اگر بعضی از معماران از معماری سایر کشورها الگوبرداری و با ایده خود در می آمیزند و در دیگرمکان آنرا پیاده می کنند دلیل جهانی شدن آن معماری نیست بلکه هنر معمار درتلفیق اثر خود با آن می باشد .
- فقط صنعت امکان جهانی شدن دارد ولیکن صاحب صنعت همان مالک اولیه و مخترع صنعت است.صنعت در طول زمان تکامل و یا تغییر می کند و چه بسا که صنایع قبلی از رده خارج می شوند در صورتی که هنر معماری جاودانه است در دیگر هنرها نیزاین چنین است
- هرهنری در نقاط مختلف در نام برابر ولیکن در ارائه متفاوت است و هنرمند است که در هر زمینه ای طراحی می کند و در نهایت هنر خود را ارائه می کند .
ختم کلام
طبیعت زنده در همه زمینه ها دارای هنر وخلاقیت است .
هنر قابل بیان و لمس و درك است وبی هنرزندگی مفهوم ندارد .
هنر دارای جایگاه والائی است و خداوند سرآمد هنرمندان دنیا است
.
تا زمانی که اقلیم جهانی نشود و تا زمانیکه نژاد انسانها به یک نژاد
تبدیل نشود و سرزمینها در یک الگو قرار نگیرد هنر جهانی نخواهد شد
.
تبلیغ كم و یا زیاد توهم بوجود آورده و تعقل به همراه ندارد پس با
تبلیغ نمی توان فرهنگ و هنر كشوری را جهانی نمود و به سایر كشورها
دیكته نمود .
نمی توان با تعیین ضوابط و روابط خاصی اعلام نمود كه هنر ومخصوصا"
معماری دارای این الگو و جهان شده است .
برای اندیشه ها و تفكرات و خلاقیت ها نمی توان یك چهارچوب و ضوابط
خاصی در نظر گرفت و اگر این اتفاق بیافتد یعنی افول بشریت یعنی غروب
زندگی و در نهایت مرگ زندگی وهنرها .
سخن آخر
با توجه به این پروسه جهانی شدن هنرها مخصوصا" هنر معماری در کلام و عمل جایگاه ندارد .
بیژن علی آبادی