تعداد بازدید :1900
طراحی مسکن و ساختمان صنعتی
اتحاد جماهیر شورایی برای حل مسکن مردم سرزمین پهناورش به یک نوع صنعت پیشساختهی اجزا و عناصر ساختمانسازی روی آورد و از آنجایی که تمام تولید مصالح ساختمان و زمین در دست دولت بود توانست گرهی مسکن را با هزینه کم و سرعت زیاد بگشاید. اما مشکل مسکن را فقط از نظر کمی گشود و کیفیت زندگی در آنها را فدای سرعت در ساخت و سازها کرد. در کشور جمهوری اسلامی ایران ساخت وساز مسکن به دست انبوهسازان سپرده شد اما هنوز مردم ایران به اندازه کافی از داشتن خانه بهرهمند نیستند و این نوع انبوهسازی بیشتر به نفع بسازوبفروشها واسطهها و دلالها شده و مشکل مسکن نه از نظر کمی و نه از نظر کیفی نگشوده و باید برای آن راه حلی پیدا کرد و از موانعی اقتصادی و سیاسی عبور نمود. فعلاً مسالهی مالکیت بر زمین و رانتخواری و دلالی در توزیع و فروش مصالح ساختمانی را کنار بگذاریم و مسالهی صنعتی کردن ساختوساز و طراحی آن را پیش بکشیم.
هدف از طراحی صنعتی و برنامهریزی تولید صنعتی ساختمان این است هم تولید به شکل انبوه صورت بگیرد، هم هزینهی ساخت پایین بیاید، هم سرعت، استحکام و دوام آن بیشتر شود و هم فضای زندگی در آنها دلچسبتر و مناسبتر و انسانیتر شود و کیفیت آن بالا برود. نخستین نظریه این است که نازککاری در تولید انبوه انجام نشود و این کار به عهدهی خود مالک واگذار شود. ماکروسازه از میکروسازه جدا شود. لئوناردو ریچی پروفسور ایتالیایی این راه حل را در سالهای 1960 به نوعی مطرح کرد و در اینجا آن را مطرح و با اجازهی ایشان شاید کاملتر کنم. هزینهی نازککاری درصد بزرگی از کل هزینهی ساخت را، بجز هزینهی زمین، تشکیل میدهد. این هزینه و طراحی معماری داخلی را جدا و به عهدهی خود مالک بگذاریم و این به چند دلیل. معماری داخلی هنگامی بوجود آمد که انبوهسازی آغاز شد و مسکن و سر پناه و خانه برای یک شخص و خانوادهی خاص ساخته نشد. تولید انبوه فقط به ساختن خانههای یک خوابه و چند خوابه و چند طبقه بسنده کرد و توزیع و فروش آن را به بازار سپرد. بنابراین خانهها و آپارتمانها بیهویت شدند. به علت بیهویت شدن ساختمان، طراحی داخلی آنها به دست معمار داخلی سپرده شد، نقشی که در معماری تک محصولی وجود نداشت و خود معمار از سیر تا پیاز آن را طراحی میکرد و میساخت. معمار داخلی هم اغلب برای خود شیرینی و داشتن درصد بیشتری از طرح و اجرای معماری داخلی، جنگولک بازیهای عجیب و غریب و البته چشمگیر و سرکیسه بازکن را به اجرا گذاشت تا خریدار را بیشتر ترغیب کند. اما این کار نه باعث بالا رفتن کیفیت ساختمان شد و نه هویتی که به درد مالک بخورد پیدا شد، که هیچ، هزینهها را بسیار بالا برد و از استحکام و دوام ساختمان هم کاست. این فعلاً یک رادیوگرافی از وضع موجود و از آنچه که دارد میگذرد.
پیشنهاد من در مرحلهی نخست این است که انبوهسازی، از طرف هرکس و بر روی هر زمینی، فقط به ساختن سازهی اصلی اکتفا کند. کف، سقف، دیوار و در و پنجرهها را بسازد و کار بگذارد، عایقها را براساس قانون ساختوساز کشوری و استانی رعایت و اجرا کند، سرویسهای بهداشتی و تاسیسات آب و فاضلاب و کنتر اصلی شبکهی برق را اجرا، در را ببندد، کلید را تحویل دهد و از روند کار خارج شود. در هیچ بخش و جزئی از نازککاری دخالت نکند. نه دیوارکشیهای داخلی، نه کفسازی، نه در و دیوار داخلی، نه شبکه برق یا رنگ و سقف یا کف کاذب و سیستمهای تهویهی هوای مطبوع و غیره. مالک و معمار داخلی او دستشان باز است تا خودشان در این فضای داخلی آنچه را که میخواهند و میتوانند طراحی و اجرا کنند. قانون ساختوساز کار آنها را از سرچشمه سر و سامان میدهد، هدایت و کنترل میکند. مسائل این نوع روند کار را باید پیشبینی کرد و بقیه را رفتهرفته شناخت و برطرف نمود.
اما برای اینکه کیفیت ساختمان از نظر فضای خوب و مطبوع داخلی بهتر شود و دست مالک و معمار او در طراحی باز باز باشد باید اسکلت ساختمان طوری طراحی و اجرا شده باشد که تا حد امکان انعطافپذیر باشد. فرض کنیم اسکلت آهنی، جوش یا پیچ مهرهای و کارخانهای باشد. خانهها روی همدیگر اما دوبلکس و دو طبقه باشند. دو، سه یا چهار خوابه. بخش خواب و تجهیزات آن در نیم طبقه بالا و بخش روز در طبقهی پایین. فضای خالی روی نشیمن این دو طبقه را در ارتفاع به هم مرتبط میکند. طبقه بالا روی نشیمن دارای یک بالکن است و این بالکن محل اتصال رامپ پلهی سبک است. رامپ پلــّهی سبک قبلاً در تولید انبوه صنعتی ساخته شده و تحویل داده شده. معمار داخلی حتی میتواند جای اتصال آن به کف بالکن بالا را از میان دو یا سه موردی که در طراحی اصلی پیشنهاد شده انتخاب کرده و اجرا کند. کف و پارتیشنهای سبک و در و سیستم برق و چراغها و رنگ و همه چیز بر حسب میل مالک اجرا می شود. حتی میتوان امکان داشتن بالکن را هم به عهدهی مالک گذاشت. بالکنها را هم مانند رامپ پله میتوان به شکل یک اسکلت کف و سقف شیبدار و چهار ستون قبلا ساخت و آماده کرد و در صورت درخواست مالک آن را روی اسکلت فلزی پیچ کرد. در غیر اینصورت، در ـ پنجره به جای خود میماند و جلوی آن نرده گذاشته میشود. رنگ بالکن را نیز خود مالک انتخاب کند اما رنگ کل ساختمان را قبلاً انتخاب و اجرا کردهاند. یک برنامهی خوب و منظم برای تفکیک این دو فاز از یکدیگر و ادغام آنها در هم، زمانبندیها و کنترل کیفیت محصولات و مصنوعات و اجرای ماهرانه بدون حق دخالت در تغییر اسکلت و سازهی اصلی، همه را باید تدوین کرد و شرط اساسی ساخت و ساز قرار داد.
فرخ باور - خرداد 86