تعداد بازدید :4931
مدرسه شهید مطهری (سپهسالار) نگاهی به معماری دوره قاجار: شكوفایی فضا و افول ساخت و پرداخت
جایگاه و مرتبه معماری قاجار در تاریخ معماری گذشته ایران (قبل از دوره جدید) میتواند محل بحث و تامل باشد. اگر آثار معماری را از زاویه فضایی ارزیابی كنیم و به خلاقیتهای فضایی در معماری توجه كنیم معماری دورة قاجار ارزش بالایی پیدا میكند و در جایگاه برتر و تكامل یافتهتری نسبت به معماریهای دورههای قبل از خود چون زندیه و صفویه قرار میگیرد، چرا كه در معماری این دوره خلاقیتهایی فضایی افزایش مییابد. تنوع فضاها بیشتر میشود فضاهای نوینی خلق میشوند. فضاها به گشایش و سبكی بیشتری میرسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تكامل مییابند. بهطور خلاصه، اگر تكامل معماری را گشایش، شفافیت و سبكی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تكامل معماری قدیم ایران مطرح میشود.
اما وقتی معماری ار زوایای دیگری مانند، اندازهها، تناسبات، شكلها و تزئینات نگاه كنیم، معماری دوره قاجار وضعیت نازلتری را نسبت به دورههای گذشته خود و به خصوص دوره صفوی نشان میدهد. شكلها استواری و صلابت قبلی را ندارند و شكلهای جدیدی وارد معماری میشوند كه سطحی و تفننیاند. اندازهها دقت لازم را ندارند. تناسبات در مرتبه پایینتری نسبت به تناسبات موزون و اندیشیده شده و دورههای قبلی قرار میگیرند. تزئینات معماری گاه تا حد ابتذال سقوط میكند و بیبندوباری، غلو ناشیانه و هرج و مرج، جایگزین تزئینات محدود و با وسواس دورههای درخشان سلجوقی و صفوی میشود.
برای تشریح مستقیمتر نكاتی كه گفته شد، مدرسه شهید مطهری یا مدرسه سپهسالار را تجزیه و تحلیل میكنیم: میتوان ادعا كرد كه این مدرسه، نقطه تكاملی از نظر فضا در الگوی مدرسه یا مسجدهای ایرانی است. برای اثبات این ادعا به دو وجه اصلی فضایی آن اشاره میكنیم.
فضای حیاط:
در مسجد و در مدرسههای قدیمی مانند مسجد جامع اصفهان، فضای حیاط را دیوارهای معمولاً دو طبقه محصور میكند و در چهار نقطه اصلی آن یعنی در دو محور طولی و عرضی حیاط چهار ایوان استقرار مییابد. در واقع گشادگیهای فضایی حیاط به این چهار ایوان منحصر میشوند. در برخی از آثار دورة صفوی در حیاط مركزی نوآوری میشود و گشایش فضایی حیاطها بیشتر است. از نمونههای برجسته در این زمینه مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر اصفهان است، كه در آنها چهار حیاط كوچك در چهار گوشه حیاط در ارتباط با فضای حیاط اصلی پدید میآیند. در نمونه دیگر، مسجد حكیم، با خالی كردن پشت دیوارههای شرقی و غربی مسجد در طبقه بالا گشایش جدیدی در فضای حیاط به وجود آمده است. در مسجد امام اصفهان هم دو حیاط بزرگ در اطراف شبستان اصلی استقرار مییابند و از طریق چند گشادگی به حیاط اصلی متصل میشوند. لیكن كار اساسی در این زمینه، یعنی گشایش فضایی حیاط، در دوره قاجار صورت میگیرد و راهحلهای متعددی برای آن ارائه میشود. به عنوان نمونه، میتوان از مسجد سید اصفهان نام برد كه با ایجاد چهار حیاطك در طبقه بالا در اضلاع شرقی و غربی، گشایش و سیلان فضایی حیاط به صورت جدی افزایش مییابد. در مدرسه سپهسالار یك گام در این جهت برداشته میشود، بدین ترتیب كه علاوهبر ایجاد چهار حیاطك در اضلاع شرقی و غربی مسجد، این حیاطكها در اضلاع شمالی و جنوبی مسجد نیز پدیدار میشوند. سبكی فضای حیاط باز هم بیشتر میشود و ایوانها و مجموعه شبستان مسجد در حیاط حضور آزادانهتر پیدا میكنند.
فضای گنبدخانه:
فضاهای گنبدخانه در مساجد اولیه معماری بعد از اسلام ایران مثلاً، در مسجد جامع اصفهان، از فضاهای اطراف و منجمله ایوان مقابل آن با دیوارههای ضخیم جدا میشوند، لیكن كاملاً مشهود است كه نیت معماران در طول زمان بر این بوده كه حائل میان فضای گنبدخانه و فضاهای اطراف از میان برداشته شود. برای مثال، در مسجد امام اصفهان كه مربوط به دوره صفوی است، ارتباط فضای گنبدخانه با فضای ایوان و همچنین شبستانهای مجاور آن بهتر میشود و بهخصوص با ایجاد دو گشادگی بزرگ در بالای بدنههای شرقی و غربی گنبدخانه، ارتباط با فضای بیرون هم حاصل میشود. بهتر از آن را میتوان در گنبدخانه مسجد گوهرشاد دید كه تمامی دیوارهها در حد فاصل گنبدخانه و ایوان از میان برداشته میشود، گشایش فضایی عالیتری به دست میآید و ارتباط مستقیم فضای گنبدخانه با حیاط برقرار میشود. به جرأت میتوان گفت مدرسه سپهسالار از این نظر بهترین است، چرا كه انتخاب یك پلان صلیبی علاوه بر آنكه مانند مسجد گوهرشاد فضای گنبدخانه را با فضای ایوان و فضای حیاط در ارتباط مستقیم قرار میدهد، ارتباط آن را با فضاهای جانبی هم بدون هیچ مانعی تأمین میكند. در اینجا فضا به حداكثر گشادگی و سیلان خود در الگوی گنبدخانهها میرسد و گنبد، كیفیت معلق و بیوزنی را به دست میآورد. در مجموع، فضای گنبدخانه این مدرسه را میتوان نقطه تكامل الگوی گنبدخانهها از نظر گشایش فضایی دانست.
هر چند مدرسه سپهسالار با دو نوآوری عظیم در فضای حیاط و فضای گنبدخانه، نقطه انتهایی تكامل فضایی الگوی قدیمی مسجدها و مدرسههای معماری ایران و بعد از اسلام محسوب میشود، اگر این مدرسه را از نظر شكلها، اندازهها و تناسبات و غیره بررسی كنیم، كیفیت نازلتر آن نسبت به آثار معماری برجسته دورههای قبلی و به خصوص دوره صفوی كاملاً مشهود است. این مسئله را قدری میشكافیم:
در مدرسه سپهسالار مجموعه گنبدخانه حجم بزرگی را اشغال میكند و تقریباً ضلع جنوبی حیاط مدرسه را بهصورت كامل پر میكند. از این رو، برخلاف دیگر گنبدخانهها (مثلاً در مسجد امام اصفهان) تناسب نامطلوبی را نسبت به طول حیاط پدید میآورد و در تنگنا قرار میگیرد. انتخاب چهار منار به جای دو منار بر این مشكل میافزاید. فرمها، اندازهها و تناسبات عناصر این بنا مانند، گنبد، ایوانها، منارهها، رواقها و غیره در مقایسه با نمونههای برجسته مشابه در دورههای قبلی، سطح بسیار نازلتری دارد. برای نمونه میتوانیم فرم گنبد آن را با فرم گنبدهای زیبای مسجد امام و مسجد شیخلطفالله اصفهان و یا مسجد گوهرشاد مشهد و فرم و تناسبات ایوان اصلی و منارههای آن را با مسجد امام مقایسه كنیم. تزیینات این مدرسه نیز در میان نمونههای برجسته معماری قدیم ایران جایگاه پایینی دارد. یك مقایسه اجمالی میان تزیینات فوقالعاده متین و اندیشیده شده مسجد شیخلطفالله با تزئینات این مدرسه كاملاً گویای این مطلب است .
با توجه به آنچه گفتیم به سخن اول باز میگردیم كه معماری قاجار و مدرسه سپهسالار به عنوان یكی از نمونههای برجسته و نهایی آن از نظر خلاقیت و نوآوری فضایی و تكامل الگوهای قدیمی ایران شاخص است و به حق، مرحله تكامل معماری قدیم محسوب میشود، اما به علل متعدد از جمله پایین آمدن مهارت و سلیقه معماران و كارفرمایان، بیكیفیت شدن و سرعت نامعقول عملیات ساختمانی، رسوخ ناهنجار فرمها، تناسبات و تزئینات معماری كشورهای دیگر (و بهخصوص معماری عثمانی و روسیه تزاری)، تزئینات آن كیفیت نازلتری نسبت به دورههای قبلی دارد.
نكته بسیار مهم دیگری را میتوان در اینجا مطرح كرد. هر چند این نكته خود موضوع مقاله مستقلی است. اما به دلیل آنكه كمتر مورد توجه قرار گرفته، اشاره مختصر به آن در اینجا چندان بیراه نیست. پرسش این است: آیا معماری قاجار با توجه به موقعیت زمانی خاص خود توانسته است وظیفه خود را در مورد فراهم كردن شرایط پدید آمدن معماری مدرن ایران ایفا كند؟
توجه كنیم كه ساختمان مدرسه سپهسالار در دهه نهم قرن سیزدهم هجری قمری، یعنی در دهه هفتم قرن نوزدهم میلادی، به پایان رسیده و این مصادف با زمانی است كه پایههای معماری مدرن در اروپا گذارده شد و برخی بناهای شاخص معماری مدرن پدیدار شدهاندو اما در ایران تحولی اساسی كه بتواند معماری مدرن ایران را پایهگذاری كند نمیتوان در معماری دوره قاجار یافت و شاید این یكی از اساسیترین مسائل تاریخ معماری ایران و نقصانهای اساسی معماری قاجار باشد.
خلاصه كلام آنكه، معماری قاجار به حق، اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقاء بخشید و با جسارتی تحسین برانگیز نوآوریهایی از نظر فضا به وجود آورد. لیكن، به نظر میرسد، قوت لازم خلق یك معماری نوین را نداشت. شاید این واقعیت كه معماری مدرن در حد شایستگی تاریخی معماری خود را نداریم، از این امر ناشی شده باشد.
زنده یاد سیدهادی میرمیران
عضو هیئت امناء انجمن مفاخر معماری ایران