تعداد بازدید :1803
مهر و مهرگان

فريدون چو شد بر جهان کامکار / ندانست جز خويشتن شهريار
به رسم کیان تاج و تخت مهی / بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهر ماه / به سر بر نهاد آن کياني کلاه
کنون يادگار است از او ماه مهر / بکوش و برنج، ايچ منماي چهر
(شاهنامه)
میستاییم مهرِ دارندهی دشتهای پهناور را، او که به همهی سرزمینهای ایرانی خانمانی پر از آشتی، پر از آرامی و پر از شادی میبخشد... (اوستا - مهر یشت)
مهرگان یا جشن مهر، که غربیان آن را میتراکانا مینامیدند و عربهای مسلمان مهرجان (که هنوز هم این واژه در معنای جشنواره و فستیوال در زبان عربی جاری است)، در کنار نوروز از جشنهای بزرگ ایرانیان بود؛ هر چند، همچنان برگزاری پارههایی از آن - ولو با نامهایی دیگر - به طور پراکنده در ایرانزمین زنده است.
این جشن بزرگ به روایتی در روز مهر از ماه مهر یعنی شانزدهم مهرماه - که با گاهشماری کنونی زرتشتیان دهم مهرماه میشود - و به سخن فردوسی بزرگ در نخستین روز از ماه مهر آغاز میشد، و به مدت شش روز ادامه مییافت. بر پایهی روایت تاریخهای دوران اسلامی، روز آغاز جشن را «مهرگان عامه» مینامیدند و همگان از آن بهره میبردند و شادمانی میکردند و روز انجامِ آن را «مهرگان خاصه»، که گویا ویژهی خاندان شاهنشاهی بوده است. از این رو، میتوان آن را قرینهی نوروز گرفت که مراسم آن نیز بدینگونه بوده و به بارعام در نزد پادشاه ختم میشده است.
میگویند در آن روزگار که سال به دو فصلِ تابستان بزرگِ هفت ماهه و زمستان بزرگ پنج ماهه بخش میشد، نوروز جشن بزرگ آغاز تابستان و مهرگان جشن بزرگ آغاز زمستان بود. اما اگر دانش ستارهشناسی را در نظر بگیریم خردمندانه آن است که همچون نوروز که اعتدال بهاری را نشان میدهد مهرگان نیز در آغاز مهرماه نمایندهی اعتدال پاییزی باشد؛ هنگامی که روز و شب برابر میشوند. بر همین پایه، شب چله یا جشن یلدا هم میبایست قرینه باشد با جشن تیرگان، و همانطور که پژوهشگر گرامی، دکتر هوشنگ طالع، نوشته است این موضوع با اسطورهی آرش که تیر خود را در بلندترین روز سال پرتاب کرد همآهنگ خواهد شد. به خاطرِ همین اهمیتِ مهرگان بوده که در روزگار ساسانیان بر این باور بودند که اهورامزدا یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان بیافرید «و بزرگی این دو بر دیگر روزها همانند بزرگی یاقوت و زبرجد است به سایر گوهرها».
از سوی دیگر مهرگان نیز همچون نوروز که با اسطورهای پیوند خورده، اسطورهای در خور خود دارد. پادشاهی جمشید، به عنوان نمادی زمینی از ایزد مهر و بازآفرینندهی جهان که به نظر میرسد بازتابندهی نگرش جهانی ایرانیان به هستی و نمادی از فرشگردسازی و نوکنندگی جهان باشد، اسطورهی نوروز - این جشن بزرگ و بیهمتای طبیعت - است. اسطورهی حماسی پیروزی کاوهی آهنگر و فریدون بر اژیدهاک (ضحاک) که نمایانندهی یکی از ویژگیهای بنیادین فرهنگ ایرانی، یعنی نبرد با ستم و ستمگری، است اسطورهی برسازندهی مهرگان - این آیین گرانقدر ایرانیان کشاورز - است که میدانیم با سه پاره شدن جهان در دورهی فریدون، سنگ بنای هویت ایرانی نیز گذارده میشود.
هنوز هم زرتشتیان، به عنوان ایرانیانی که سنتهای پیشینیان را بیش ازدیگران پاس داشتهاند، در روز مهرگان رخت نو بر تن کرده، دور خوان یا سفرهی مهرگانی گرد میآیند و همانند نوروز به انجام دید و بازدید کردن میپردازند.
نام، تاریخ و پیشینهی ادبی مهرگان
واژهی مهر را چه به معنای مهر و عشق و محبت و دوستی بدانیم و چه به عنوان خورشید که هستیبخش است و گویا در روزگاران کهن پرستیده میشده یا ایزد نگاهبانِ پیمان که مهمترین رکن در برقراری کنش متقابل انسانی است، به هر رو، نمادی برای آن میتواند بهانهای نیکو باشد برای شادمانی. و چه زیبا حافظ بزرگ هر سه این معانی را در بیتی گرد آورده:
کمتر از ذره نیی، پست مشو، مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، دربارهی جشن مهرگان گفتوگو بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پرآشوب و پریشان، ایرانیان آیینها و جشنهای کهن را همچنان باشکوه برگزار میکردند. حتا زمانی که عربها بر ایرانیان سخت میگرفتند این آیینها پنهانی و یا در پوششها و عنوانهایی تازه برگزار میشد. بزرگان و دانشمندان ایران نیز همراه تودهی مردم این آیینها را پاس میداشتند. شهروزی درباره بیرونی سختکوش و پرکار میگوید: «... دست و چشم و فکر او هیچگاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان، و یا برای تهیه احتیاجات معاش». و این مشابه است با آنچه دربارهی شاهان ایران گفته میشد که تنها در این روز بود که جامهی ارغوانی به تن کرده و حق داشتند شراب تا سرحد مستی بنوشند.
مری بویس، به نقل از کتزیاس پزشک، درباره ارزش این جشن نزد شاهان هخامنشی مینویسد: «این تنها موقع سال است که شاهان پارس میتوانند و حق دارند تا میتوانند شراب بنوشند».
یا چنانچه رودکی میفرماید:ملکا جشن مهرگان آمد / جشن شاهان و خسروان آمد
جز به جای ملهم و خرگاه / بدل باغ و بوستان آمد
مورد بر جای سوسن آمد باز / می بر جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان / می بر بخت تو جوان آمد
چنانچه از مستندات تاریخی برمیآید این جشن تا قرنها پس از اسلام مانند نوروز با شکوه تمام همراه با آیینهایی ویژه خود، مانند چیدن خوان مهرگانی و آراستن آن با میوه و شیرینی، نواختن ساز و دهل و پخش آجیل ویژه موسوم به لرک و نان مخصوصی به نام لورگ، در میان بزرگان و تودهی مردم با سرور فراوان و شادباشگویی برگزار میگردید و از ارج و قرب فراوانی برخوردار بود.
از سخن مسعود سعد سلمان میتوان به اوج سرور، مهر و همدلی مردم در این روز پی برد:روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان / مهر بفزای ای نگار ماه چهر مهربانهمین شاعر در جایی دیگر سروده:
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر / مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نیبد باده رنگ / وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد / بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان
تا دایم است جنبش گردون و آفتاب / تا واجب است گردش نوروز و مهرگان
اسطوره و تاریخ مهرگان
«مهرگاه، شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهر، اندرین روز، افریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشناند، بر کردار آنچ از پس نوروز بود....» ابوریحان بیرونی - التفهیم.
«سلمان فارسی میگوید، ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد. و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر. و بیورسب هزار سال عمر کرد. این که ایرانیان به یکدیگر دعا میکنند که : "هزار سال بزی" از آن روز رسم شده است، چون دیدند که ضحاک توانست هزار سال عمر کند و این کار در حد امکان است، هزار سال زندگی را دعا و آرزو کردند» ابوریحان بیرونی - آثارالباقیه.
ضحاک 1000 سال بر ايران حکومت کرد و شمار بسیاری از جوانان ايرانزمين را خوراک مارانی کرد که بر شانههایش میزیستند. کاوهی آهنگر از ميان مردم برخواست و با برافراشتن پیشبند چرمین خود بر فراز نیزهای، رهبري قیام بر علیه او را بر عهده گرفت. میگویند درفش کاویانی نخستین پرچم ایرانیان است. سرانجام کاوه توانست با ياري مردم و فریدون پسر آبتین ضحاک ماردوش را شکست دهد و در کوه دماوند زنداني کند. روز پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون مهرگان شد.
در انتساب این جشن به فریدون، دقیقی میگوید:مهرگان آمد جشن ملک افریدونا / آن کجا گاو به پرورش برمایونا (برمایون/ پرمایون نام گاوی است که فریدون با شیر او پرورش یافت).و اسدی توسی گوید:
فریدون فرخ به گرز نبرد / ز ضحاک تازی برآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر / نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت / به شاهی سر از چرخ مه برافراخت
از همینروست که قیام داریوش بزرگ بر علیه گئومات نیز در چنین روزی رخ میدهد یا دستکم تاریخنویسان به واسطهی شگون، آن را در چنین روزی فرض کردند و همچنین تاجگذاري اردشير بابکان، بنیادگذار شاهنشاهي ساسانيان نیز در چنین روز خجستهای است.
این جشن بزرگ همیشه در ایران گرفته میشد و حتا بنياميه با تعصب ضد ايراني خود نیز آن را برپا میکردند هر چند این عمل آنان بیشتر به واسطهی دریافت هدایا از بزرگان، صنعتگران و کشاورزان ایرانی بود؛ هدایا و یا به سخن دقیقتر باجهایی که به قول جرجي زيدان در کتاب تمدن اسلامي گاه تا به ميليونها درهم میرسید.
از برگزاری مهرگان در دورهی غزنویان آگاهی بیشتری در دست است. در شعرهای فردوسی، عنصری، فرخی و منوچهری وصف این جشن آمده است. ابوالفضل بیهقی نیز از برگزاری آن در زمان سلطان محمود غزنوی - در سالهای ۴۲۸، ۴۲۹ و ۴۳۰ هجری قمری - که خود شاهد بوده، خبر میدهد. وی مینویسد: «روز یکشنبه چهارم ذی الحجه سال ۴۲۸ به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هدیهها که ساخته بودند پیشکش را، در آن وقت بیاوردند و اولیاء و حشم نیز بسیار چیز آوردند. و شعرا شعر خواندند وصلت یافتند. پس از شعر به سر نشاط و شراب رفت و روزی خرم به پایان آمد».
او در جایی دیگر برگزاری مهرگان را در سال ۴۲۹، که همزمان با روز عرفه شده بود، چنین بیان میکند: «... و روز چهارشنبه نهم ذی الحجه به جشن مهرگان به نشست و هدیههای بسیار آوردند. و روز عرفه بود. امیر روزه داشت و کس را زهر نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردی و دیگر روز عید اضحی کردند».
وی همچنین از مهرگان سال ۴۳۰ و شرح برگزاری آن سخن میگوید.امروزِ مهرگان
شادروان دکتر بهرام فرهوشی از برگزاری مهرگان به عنوان جشنی خانوادگی در بین زرتشتیان یزد و کرمان و نیز «از آیین قربانی کردن گوسفند، در برخی از روستاهای زردشتی نشین یزد، برای ایزد مهر» خبر میدهد. تا سی سال پیش، زردشتیان کرمان، در این روز، به یاد مردگان، مرغی را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ویژه، یادمان مردگان میپختند.
زمان برگزاری آیین قالیشویان در مشهد اردهال را جلال آلاحمد با
مهرگان هم پیوند میداند.
صدرالدین عینی در یادداشتها از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد
میکند که هر سال در ماه میزان (مهر ماه) برگزار میشد. جشنی که
میتواند، با همهی دگرگونیها، بازماندهی مهرگان باشد. از زبان او
بشنویم، که فارسی تاجیکی است: «... حکایت این سیر (جشن) به کسانی که
وی را ندیدهاند، مانند حکایههای "هزار و یک شب" دلکش و عجیب
مینمود. حکایههایی درباره طرفبازی (آتشبازی)، موشکبازی، خر تازی،
تگل جنگاندازی (به جنگ انداختن قوچهای جنگی) آنجا میکردند. در
ریان (منطقه) غجدوان کم کس یافت میشد، که هیچ نباشد، سالی یک بار
رفته، آن را سیر تماشا نکند. دهقان بچگان کم بغل (تنگدست) هم، که
پدرشان برای سیر خرجی داده نمیتوانستند، کوشش میکردند، که کاری
کرده، دو سه تنگه (واحد پول) پول یابند تا که به آن سیر رفته، تماشا
کرده توانند. کسانی نیز پخته (پنبه) و خورهچینی میکردند، به خربزه
کشانی و دهقانان بای (ارباب) به مرد کاری میدرآمدند. و اگر هیچ کار
نیابند از کشتزارها دزدی میکردند و مانند اینها».
و اما اکنون چه کنیم؟
میدانیم که در جهان امروز برای بسیج اجتماعی؛ برای ایجاد جشن و سرور؛ برای گسترش کنشهای متقابل مردمی؛ برای آموزشهای اجتماعی؛ و برای بسیاری چیزها مناسبت میسازند و از قدرت نمادها بهره میبرند؛ همانگونه که قهرمان میسازند؛ و همانگونه که تاریخ میسازند.
آنگاه ما هستیم و جهانی از معانی، که هر یک به تنهایی میتواند دستمایهی بسیاری از آفرینشها - هنری، علمی، ادبی، اسطورهشناسی و... - گردد. خوشبختانه چنین نگاهی به داشتههای فرهنگیمان روز به روز در میان جوانان گسترش مییابد، هر چند به نظر میرسد در شیوهها و جزییات تفاوتهایی وجود داشته باشد.
گام نخست
دعوت از پژوهشگران برجسته برای ورود به حوزهی جشنهای ایرانی و فراخوانِ اندیشمندان برای کار دانشی در این زمینه، میتواند گام نخست برای بازنگری این ذخیرهی معنایی غنی باشد.
و دربارهی مهرگان، همزمانی آن با آغاز سال تحصیلی که گونهای از سالشماری در ایران باستان را هم تداعی میکند، میتواند دستمایهای برای توجه دوباره هم به این جشن مهم و هم به آیین فرهنگي دانشاندوزی شود. گویا در زمانی نه چندان دور جشن آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران هم در دهم یا شانزدهم مهر برگزار میشد.
علیرضا افشاری