تعداد بازدید :1426
موزهها، آیینههای تاریخ و فرهنگ ملتها

موزه، گنجینه آثار باستانی
كلمه موزه از ریشه یونانی موزیون (Mouseion) گرفته شده است. در یونان قدیم، معابد ربالنوعهای یونانی بدین نام خوانده میشدهاند؛ به همین جهت به مرور زمان برای هر مكانی كه در آن آثار مقدس و گرانبها نگهداری میشد، به كار رفته است، خواه این آثار ارزشمند مربوط به دوران گذشته و خواه مربوط به زمان حاضر باشد.
سابقه تشكیل موزه به عنوان یك مركز فرهنگی عمومی برای استفادههای
تاریخی به قرن نوزدهم میلادی برمیگردد.
انگیزه ایجاد موزه، رشد احساسات ناسیونالیستی و علاقه به هویت ملی،
تمایل ذاتی بشر به نگهداری اشیای كمیاب و گرانبها، پیشرفت علم و
مهمتر از همه افزایش آگاهی نسبت به ارزش تاریخی آثار گذشتگان، از
جمله عوامل پیدایش، رشد و روحیه گردآوری مجموعههای آثار تاریخی است.
لذا در دو قرن گذشته همواره بر تعداد و دامنه كار موزهها افزوده شده
تا جایی كه اكنون به مثابه یكی از مراكز اصلی فرهنگی در سطح جهان و در
داخل هر كشور شناخته میشود.
موزهها در واقع گذرگاههایی هستند كه آثار گذشتگان را برای آیندگان حفظ میكنند. و شیوه زندگی، آداب و رسوم، اخلاق و احوال فكری مردم گذشته را با یكدیگر میسنجند و به تعبیر دیگر موزهها آیینه فرهنگهای گونگون گذشته و تبلور رسوم، سنتها و نمایشگر میراث فرهنگی ملتهای مختلف از زمانهای دور تا عصر حاضرند. از دیدگاه اسلام، جهان موزهای است بزرگ و عبرتآموز و دنیا مملو از كردار، اعمال، رفتار آدمی، طبیعتها و سنتهاست. در این میان انسان، نظارهگر و عبرتآموز این جهان و وجوه مختلف آن است. زیرا جهان و سنتهای گذشتگان قابلیت سیر و نظر را دارد، احوال گذشتگان و بررسی و تعمق در چگونگی آنها پندآموز و عبرتانگیز است.
به یقین آثار به جا مانده از دورانهای گذشته بشری كه حاصل بازتابهای اندیشمندانه ذهن و خلاقیت و ابداع و ابتكار وی میباشد، بارزترین نشانههای تاریخساز و اسناد ملموس هستند كه سیر حركت انسان را در طول زمان توجیه و به مثابه قدرت تحرك، سازندگی، تعالی و رشد جامعه موجود میباشند. پس حفظ این آثار و مطالعه و تحقیق و بررسی علمی در جهت شناخت، تبیین و معرفی آنها، عظیمترین سرمایه معنوی و اسلامی است. اگر مورد توجه خاصی قرار گیرد به باروری اعتقادات بشری، كسب فضایل اخلاقی و شكوفایی استعدادها میانجامد.
یغمای آثار باستانی
نبوغ ذاتی هر ملتی در آثار فرهنگیاش جلوهگر است؛ این آثار كه با تكیه بر اندیشه سترگ و والای آن ملت، ابداع و ساخته شده؛ نشاندهنده سیر تكامل و فنآوری و آئینه تمامنمای تصورات و پندارهای مردمان یك سرزمین است.
متأسفانه ضعف و بیتدبیری سردمداران سبب شده است قاچاقچیان، سودجویان، وطنفروشان آثار ملی را به یغما ببرند، و یا در قراردادهایی كه با دولتها و شركتهای خارجی منعقد شده اكثریت آنها، وسایل مكشوفه را به موزه كشور حفر كننده منتقل نمودهاند.
چپاول و ربودن اشیاء تاریخی و ذخایر هنری كه گنجینه افتخارات این مرز و بوم به شمار میرود از نسخ خطی، نقاشیها، حجاریها گرفته تا نفیسترین ظروف چینی، سفالی، زرین، سیمین، باارزشترین فرشها، منسوجات قدیمی زربفت، برنزهای بیهمتا و غیره داستان غمانگیز دارد.
اشیایی كه به طرق مختلف با نابودی هزاران محوطه، بناهای تاریخی و باستانی راهی كشورهای بیگانه گردیده؛ امروز زینتبخش موزههای بزرگی چون لوور - آرمیتاژ و غیره است. میبینیم كه به لحاظ این چپاول، غرفهها و تالارهای متعدد، مملو از دستاوردهای هنر ایران است.
زیباترین شاهكارهای بناهای تاریخی با سرانگشت آزمند سودجویان جدا شده، پیكر اصلی را داغدار كرده است، و امروزه جزء چند كاشی به دیوار و نقشی بر سقف چیز دیگری از آنها باقی نمانده است. خارج كردن اشیاء عتیقه یا اموال فرهنگی از ایران منحصر به همین نبوده بلكه كسانی نیز كه به دنبال كارهای سیاسی به این كشور میآمدند از این خوان یغمازده بینصیب نمیماندند.
میراث فرهنگی و قلمرو آن
میراث فرهنگی به عنوان زیربنای فرهنگ جامعه، پشتوانه معنویت و موجودیت، شناسنامه و سند هویت ملی هر ملت محسوب و طیفی گسترده دارد، كه تمام دستاوردهای انسان را در جریان تاریخ دربر میگیرد. در عرف دستگاه ناظر بر میراث فرهنگی، هر شیئی، هر كالبد، هر زمینهای كه نشانی و نمودی از معارف، بینش، هنر، خلاقیت، سیر تكوین تاریخ و زندگی انسان در دورههای مختلف تاریخی سرزمین مبدأ اثر را دربر گرفته باشد اثری است كه به هر تقدیری نشانی از ردّ پای تاریخ را معرفی و بیان میكند. قلمرو میراث فرهنگی به مفهوم آنچه كه در اساسنامه «سازمان میراث فرهنگی» بیان گردیده كلیه امور پژوهش، حفظ و احیاء، معرفی و آموزش مرتبط با موضوعات باستانشناسی - مردمشناسی و هنرهای سنتی را تا دوران معاصر شامل میشود.
فرهنگ خمیرمایه تمدنهاست و شكل تمدنها، از ماهیت فرهنگی آن جلوهگر میشود. آیینه فرهنگها را باید در زندگی ملتها دید، غفلت از فرهنگ اصیل و عمیق ما را به بیراهه میبرد. فرهنگ یك حالت تحمیلی و ساختگی نیست، بلكه در جان انسانها ریشه دارد و به تدریج و به آرامی شكل میگیرد؛ همراه با شكل گرفتن فرهنگ، انسانها هم ساخته میشوند؛ همراه با ساخته شدن انسانها، تمدنها شكل میگیرند، با افول فرهنگها، تمدنها هم به افول میگرایند.
بسیاری از تمدنهای بشیری در یك دوره خاص از درخشش و شفافیت برجستهای برخوردار بوده و حوزه تأثیر آن حتی به سرزمینهای دوردست رسیده است اما زمانی هم دچار فترت و اضمحلال شدهاند. لذا تمدنهای متعددی را میتوان سراغ گرفت كه در طول تاریخ دورههای افول و اوج را تكرار كردهاند. اهمیت و نقش حساس سیاستگذاران و فرهنگمداران جامعه در همین جا روشن و مشخص میشود.
فعالیتهای باستانشناسی در ایران
تاریخچه فعالیتهای باستانشناسی و نیز تأسیس نخستین موزهها و گنجینهها در ایران، به قرون پانزده میلادی به بعد برمیگردد. اخبار و سفرنامههای بسیاری درباره ایران توسط سیاحان و جهانگردان خارجی چاپ و منتشر شده؛ ایران را یكی از كشورهای باستانی با پیشینه فرهنگی كهن به جهان معرفی نمودهاند.
جوزف باربارو (Barbaro) ایتالیایی سفیر حكومت ونیز در دربار (اوزن حسن، آق قوینلو) یكی از نخستین اروپائیان بود كه در سال (1472م-877 ه ق) از تختجمشید بازدید كرد و در گزارش خود از آن با نام چهل منار یاد كرده است. دو قرن بعد در عصر صفوی (پیترو دلاواله) جهانگرد ایتالیایی در سال (1622م، 1032) پای در تختجمشید گذاشت و كتیبههای میخی آنجا را نسخهبرداری نموده؛ برای مطالعه با خود به اروپا برد.
در سال (1685م، 1095ه ق) جهانگرد آلمانی به نام انگلبرگ كمپفر در بازدید از تختجمشید خط كتیبههای هخامنشی را به میخ تشبیه و آنها را خطوط میخی نامگذاری كرد. در سال (1837م - 1253ه ق) گئورگ فریدریش گروتفند آلمانی موفق به كشف رمز و قرائت خط میخی فارسی باستان شد و به سر كتیبههای هخامنشی دست یافت.
نخستین كلنگ كاوشهای باستانشناسی در ایران را ویلیام كنت لوفتوس
انگلیسی در سالها (1849م) در ویرانههای شوش پایتخت باستانی عیلام بر
زمین زد. این تاریخ را میتوان سرآغاز فعالیتهای میدانی باستانشناسی
در ایران دانست.
در سال (1883م 1301 ه ق) مهندسی معمار فرانسوی به نام مارسل
دیولافوا همراه همسرش بنام ژان به فرمان ناصرالدینشاه كاوشهای رسمی
خود را در تپه آپادانای شوش آغاز كرد؛ تالار بزرگ كاخ داریوش اول
هخامنشی خاكبرداری گردید و آثار ارزنده چندی از آنها به دست آمد.
متأسفانه معمار فرانسوی بدون در نظر گرفتن مفاد قرارداد دولت ایران
و با توسل به روشهای غیرقانونی اشیاء مكشوفه و حتی اجزاء معماری راكه
جابهجایی آنها به صراحت در توافقنامه منع شده بود به موزه (لوور)
پاریس منتقل كرد.
به همین علت چند سالی در این زمینه روابط ایران با فرانسه كمرنگ شد
و سردمداران ایرانی جهت همكاری با فرانسویها در چنین سوژهای چندان
رغبت نشان ندادند.
دوباره در سال (1318 ه ق - 1900م) بین دولت ایران و فرانسه یك قرارداد غیرمنصفانهای كه به قرارداد دومرگان مشهور است منعقد گردید، به موجب این قرارداد نه تنها امتیاز كاوشهای شوش بلكه مطالعات و حفاریهای باستانشناسی سراسر ایران به انحصار فرانسویان درآمد. دومرگان به مدت 15 سال سرپرستی هیأت كاوشهای شوش و سایر نقاط ایران را به دست داشت. بعد از وی شخصی به نام رونالد دومنكم كه باستانشناس و مهندس معدن بود، به مدت طولانی یعنی بیست و هفت سال در فاصله سالهای (1291 تا 1317)، (1912 تا 1939) كاوشهای شوش را هدایت كرد. معبد عیلامی چغازنبیل نخستین بار توسط وی مورد بررسی و گمانهزنی قرار گرفت.
با آغاز جنگ جهانی دوم به مدت چند سال كاوشهای شوش دچار وقفه
گردید؛ بعداً شخصی به نام گیرشمن و بعد از وی شخصی به نام پراتسو در
ایران حفاری مینمودند. در زمینه هیأتهای حفاری ژان پرو آخرین سرپرست
فرانسوی است.
در سال 1295ش (1335 ه ق) با ابتكار و همت جمعی از دوستان فرهنگ
ایرانی با گردآوری مجموعهای از اشیاء پراكنده و ناهمگون، موزه ملی در
عمارت قدیم دارالفنون موجودیت یافته بود؛ از آن باید به عنوان اولین
موزه ایران یاد كرد. بعداً در سال (1316ش) ساختمان موزه و كتابخانهای
به وسیله معمار فرانسوی به نام گدار تقریباً با استفاده از معماری
دوره ساسانی خصوصاً (كاخ كسری) و (كاخ اردشیر اول در فیروزآباد فارس)
با معماران هنرمند ایرانی ساخته و رسماً افتتاح شد و آغاز به كار
كرد.
- بهار، مهرداد، جستارهایی چند در فرهنگ ایران، تهران، فكر روز، 1374.
- عبداللهی، رضا، تاریخ در ایران، تهران، امیركبیر، 1369.
- مجموعه قوانین و مقررات و آییننامه - بخشنامهها و معاهدات میراث فرهنگی كشور، انتشارات دفتر امور حقوقی و بینالمللی سازمان میراث فرهنگی كشور، چاپ اول، زمستان 1368.
- فصلنامه علمی و فرهنگی میراث فرهنگی، شماره 16، پاییز و زمستان 1375.
- بروشور، آشنایی با موزه شهرستان نقده.
- هرتسفلد، ارنست، تاریخ باستان ایران بر بنیاد باستانشناسی، ترجمه علیاصغر حكمت، تهران، انجمن .... آثار ملی، 1354.
- فراتی، ریچارد، میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، علمی و فرهنگی، 1377.
- جمعی از كارشناسان میراث فرهنگی، آموزش میراث فرهنگی، چاپ و انتشارات میراث فرهنگی، سال 1376.
علی زوار - به نقل از خبرنامه دوران