تعداد بازدید :1380
شرحی بر پرونده هنر قاجار

تاریخ فرهنگ و هنر هر قوم و مردمی زنجیرهای است به هم بافته و تابیده در بستر زمان، بررسی و رویارویی با هر حلقه از این زنجیره، ما را ناگزیر از بررسی دیگرانش میدارد. از همین روست كه در نگاه به تاریخ هنر هر سرزمین ناچار از مطالعات همزمانی و درزمانی خواهیم بود.
تاریخ فرهنگ و هنر هر قوم و مردمی زنجیرهای است به هم بافته و تابیده در بستر زمان، بررسی و رویارویی با هر حلقه از این زنجیره، ما را ناگزیر از بررسی دیگرانش میدارد. از همین روست كه در نگاه به تاریخ هنر هر سرزمین ناچار از مطالعات همزمانی و درزمانی خواهیم بود.
آنچه مسلم است زوال و افول حكومت صفویان و واگذاری تاج شاهی به نابخردان افغان از سوی سلطان حسین صفوی، سپس كش و قوسهای تصاحب تخت حكمرانی، حیات سیاسی و اجتماعی ایران را بار دیگر دستخوش تحولات و دگرگونیهای متعدد و زودگذر نمود. بدیهی است كه در چنین فضای ملتهبی روند رشد و تغییرات فرهنگی و هنری از كندی سرعت برخوردار شود.
پایهگذاری سلسلة قجریان به دست آقامحمدخان، سرانجام این آشفتگیها و جنگ و جدالها بود. استقرار حاكمان قاجار و اطمینان از ثبات سیاسی - حكومتی، بالطبع رخنمایی هنر و هنرمندان بالاخص در حضور در دربار از یك سو و اشتیاق و استقبال تختنشینان از دیگر سو سبب شد تا بازار هنر، دیگر بار از رونق چشمگیری برخوردار شود.
همزمانی عصر قاجار با تحولات سیاسی - اجتماعی قاره سبز و ارتباط روز افزون دربار ایران با كشورهای غربی، زمینه ساز آشنایی ایرانیان با غربیان شد. تعامل و بده بستانهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی در این دوره مهر و نشان خود را بر روند گفتمان اندیشگی و هنری بر جای نهاد.
از مهمترین اتفاقات این دوره - كه خود فرزند نو پدید آمده از آشنایی ایرانیان با اروپائیان بود - انقلاب مشروطیت است كه این اتفاق نقطهی عطفی بود در رویكرد تحولات فرهنگی و هنری این زمان.
به جرأت میتوان فرآیند موجود در حیات فرهنگی این عصر را در تقابل اندیشههای موجود- كه اكثراً با سرعتی كند و آهسته، در حالی كه ریشه در گذشته داشته- با میهمانان فراخواندهِ تازه نفس دانست كه اگر نخواهیم از آن به تقابل میان سنت و تجدد نام بریم ولی ناگزیر از پذیرش نوعی عرض اندام و رویارویی با پدیداری نوظهور هستیم كه ایرانیان را در همهی زمینهها به چالشی فراگیر فرخوانده است:
آشنایی با آثار نقاشان غربی، تلمذ و پیجویی در ارائهی آثاری به این شیوهها، ترجمهی آثار فیلسوفان غربی و آشنایی با متون تألیف شده در عصر فلسفه مدرن اروپا، حضور موسیقی نظامی و كلاسیك غربی و تأثیرپذیری موسیقیدانان ایرانی، ورود دستگاههای چاپ و انتشار رسالات و كتب مختلف در شمارگان گسترده، ورود دوربینهای فیلمبرداری و عكاسی كه نوید بخش حضور دو عرصه هنری دیگر به نام سینما و عكاسی بود، آشنایی با تئاتر مدرن غربی و گرایش هنرمندان حوزة نمایشی به آن، گسترش شهرسازی و تغییر در نگرشهای معماری و محاكات از بناهای غربی، تغییر در ساختار زبانی نثر و نظم پارسی و نگارش داستانها، نمایشنامهها، روزنامهها و غیره به شیوهای دیگرگون از قبل، تأسیس مدارس جدید، نفوذ ابزارها و ادوات پیشرفته و مكانیكی در صنایع دستی ایران، همه و همه از جمله نكات برجستهای است كه بررسی تاریخ فرهنگ و هنر این عصر را به مثابهی تلاقیگاه و برخورد اندیشههای نو و قدیم، واجب گردانیده است. روندی كه امروز نیز با قدرتی چند چندان این چالشگری را نه تنها در میان ما ایرانیان موجب گردیده كه جهان بشریت را درنوردیده است. پس بر ماست كه ما نیز با رویكردی كاملاً عقلانی و دانشورانه پای در این چالش نهیم و بیاموزیم آنچه را از برای ما سودمند و بیاموزانیم آنچه را بر دیگران مفیداست.از اینرو برآنیم تا در تارنمای معمارنت در حد وسع و توان خود ، سیر تحولات فرهنگ و هنر این عصر بررسیم.
كاوه خورابه : به نقل از معمارنت