تعداد بازدید :2568
یادداشتی بر معماری دورهی قاجار

قرن سیزدهم تا نیمه قرن چهاردهم هجری قمری یعنی دورهی حكومت سلسلهی قاجاریان، دورهی تحول مهم فرهنگی ـ اجتماعی در زندگی جامعهی ایرانی است كه تأثیرات عمیق آن در سیر تحولات معماری و شهرسازی ایران به وضوح قابل مشاهده است.
تقرب زمانی این دوره به دورهی معاصر، آثار شهرسازی و معماری باقیمانده از این دوره و تعدد و تنوع آنها همچون بخش اعظم بافتهای شهرهای تاریخی ما، بازارها و بناهای وابسته به آنها، خانههای گوناگون در شهرهای مختلف، مساجد، مدارس، آرامگاهها و سایر بناهای مذهبی، باغها و كاخها، بناهای خدماتی و بسیار مستحدثات دیگر در گوشه و كنار این سرزمین در مقابل قلت نسبی آثار دورههای دیگر سبب شده تا بیشتر آنچه از معماری و شهرسازی تاریخی و سنتی در خاطر جمعی ایرانیان بجا مانده متأثر از معماری و شهرسازی این دوره باشد.
متأسفانه به علل گوناگون كه شرح آن در این مختصر نمیگنجد، معماری و شهرسازی این دوره تاكنون مورد بررسی جدی قرار نگرفته است و در اغلب كتابهای تاریخ معماری جای بحث آن خالی است. این نكته خلائی تأثیرگذار در حوزهی پژوهشهای مرتبط پدید آورده است. فقدان این مطالعات هنگامی اسفانگیزتر است كه نزدیكی زمانی و خاطرهی جمعی پیشگفته و كثرت آثار و منابع به جامانده را به یاد بیاوریم و به تأثیر این همه بر معماری و شهرسازی آینده بیاندیشیم.
به دلایلی كه آمد معماری قاجار امروز شاید تنها دریچهای باشد كه از طریق آن بتوان كیفیات فضائی و حال و هوای معماری گذشته را لمس و ادراك كرد. از این جهت شناخت معماری قاجار برای شناخت معماری اعصار گذشته بخصوص معماری دوران اسلامی ضروری است. اما از سوئی دیگر شناخت معماری این دوره برای مطالعه و تأمل در معماری امروز و ریشهیابی آن و نیز دستیابی به راههای برون رفت از بحرانهائی كه در معماری امروز با آن مواجهیم هم بسیار لازم به نظر میرسد.
جامعه ایرانی در دوران قاجار با دنیای جدید مواجه شده و تحول مییابد. معماری این دوره نیز معماری دوران تحول و گذار است. اولین برخورد معماری غنی و ریشهدار ماست با نگاهی دیگرگون به زندگی و همهی شئونات آن، نگاهی كه مولود تحولات فكری و فرهنگی این مردم نیست و از آنسوی جهان میرسد. تأثیر و تأثر حاصل از این مواجهه، كشاكش رویاهای قدیم و جدید، مطلوبهای دیروز و امروز همه در این معماری آشكار است. ما امروز نیز هنوز در همین كشاكش دوران گذار بسر میبریم.
هر چند از آن زمان تا امروز بیش از یك قرن میگذرد و تحول و تغییرات فراوانی در معماری و شهرسازی ما پدید آمده است اما دوران گذار همچنان در جریان است. ما امروز هم به دورشدن از اصالتهای پیشین و عدم پیوند با آنچه ما را به سوی خود میكشد مواجهیم و راه برون رفت از این بحران را میجوئیم. به این ترتیب مطالعه و تعمق در تجربیات حاصل از رویاروئی معماری غنی و ریشهدار گذشته ما ـ در دورانی كه از قوت و توان بالائی برخوردار بود ـ با آنچه زندگی دوران جدید میطلبید برای رفع بحران امروز هم میتواند بسیار كارساز باشد.
چنانكه گفتیم معماری و شهرسازی دوران قاجار خصوصیات ویژهای دارد كه كمتر مطالعه شده است. در این مختصر تنها به ذكر برخی ویژگیهای معماری دوران قاجار میپردازیم و مباحث شهری آن دوران را كه آن نیز اهمیت فراوان دارد به فرصتی دیگر وامیگذاریم.
با اندك تأملی در مصادیق باقیمانده از معماری دوران قاجار میتوان دو نوع معماری یا دو شاخه اصلی در آن تشخیص داد: شاخهی اصیل و شاخهی انحرافی.
شاخهی اصیل ادامهی سنت قدیمی طراحی و معماری ماست كه ریشه در معماری قرون پیشین دارد. در بررسی مصادیق مرتبط با این شاخه میتوان رودرروئی با خواستههای جدید و عكسالعملهای هوشیارانه و خلاقانه یا بعبارتی پاسخی هوشمندانه بدانها را بازیافت.
نكتهی مهمی كه از بررسی دقیق این آثار به ذهن مینشیند اینست كه معماران آن دوران گوئی چندان هم از این رویاروئی و مقابله ناخوشنود نبودهاند و به نوعی از آن استقبال هم كردهاند. ایشان با توجه به تقاضاهای جدید گوئی فرصتی برای ابداع و تحول و تغییرات مهم در سنتهای قدیمی طرح و تزئین بناها بدست آورده و از آن در جهت تحقق خواستههای خود سود جستهاند. بدینگونه معماری جدیدی آفریدند كه هم از كیفیاتی نو متكی بر سنتهای قدیم برخوردار بود و هم مزههائی از معماری فرنگی داشت.
شاخه انحرافی اما، معماریی بیریشه و وارداتی را عرضه میكند كه با
تلاش بسیار در جستجو و تقاضای رنگ و بوی خودی است تا بیگانگی خود را
پنهان دارد. اما از آنجا كه اساس و ریشهای در این فرهنگ ندارد همچنان
معماریی فرنگی باقی میماند كه با نمودها و چاشنیهائی از معماری
گذشته این سرزمین همراه شده است.
در بررسی مشخصات شاخهی اصیل معماری قاجار قبل از هر چیز حفظ پیوند
با سنت های گذشته در طراحی فضاها و در احترام به اصول و مبانی سنتی در
تركیبات آنها به چشم میآید.
این امر باعث میشود كه اصالت و هویت ریشهدار معماری این سرزمین در این شاخه محفوظ بماند و تغییر و تحولات جدید ماهیت آن را دگرگون نكند. بعنوان مثال این شاخه همچنان به اصل اصیل درونگرائی در طراحی بناها وفادار باقی میماند و نظمی دقیق در تركیبات فضائی آن مشاهده میشود. به این ترتیب معماران طراح، تغییرات مورد نظر خود را بیشتر با دخل و تصرف در الگوهای فضاسازی دنبال میكنند.
اما در این تصرف در الگوهای قدیمی نیز احترام به آنها را ـ و لو به ظاهر ـ حفظ میكنند. بطور مثال ایشان با تركیب متهورانه الگوهای سنتی و جا افتادهی طراحی مساجد و مدارس و ایجاد مسجد ـ مدرسههای گوناگون به خلق بناهائی دست مییازند كه شاید مهمترین آثار معماری این دورهاند. و تركیبات فضائی نوئی را متكی بر اصول و مبانی و احترام به الگوهای فضاسازی ارائه میدهند.
همچنین با تصرف كردن در عناصر كالبدی شناخته شده بناها و تركیبات آنها با یكدیگر به آفرینش فضاهای جدید میپردازند مانند آنچه از تركیب گنبدخانه با دو یا چهار نیمگنبد، یا تركیب گنبدخانه و شبستان حاصل شده است. این دخل و تصرفات را میتوان در تغییر شكلها، اندازهها، تناسبات فضاها نیز دنبال كرد. البته باید یادآور شد كه همهی این تغییرات به نتیجه بهتر و زیباتر و خلق فضای تأثیرگذارتری نسبت به آثار گذشتگان نمیانجامد بلكه برخی اوقات ممكن است نتیجه معكوس هم داشته باشد. اما مهم علاقه به دست زدن به این تجربیات و میل به تغییر است كه در این معماری موج میزند.
شاید مهمترین و بیشترین تغییر را در این شاخه در تزئینات بناها بتوان دنبال كرد. افراط در استفاده از تزئینات گوناگون، ابداع سقفسازیها و تزئینات جدید و نوآوری در طراحی تزئیناتی فضاها، تغییر در نقوش، تغییر در رنگگذاری و تركیبات رنگها و بسیاری دیگر همه از تعلق خاطر بسیار معماران این دوره به تغییر در كیفیات و خصوصیات فضاها و بناها حكایت دارد.
از نمونههای موفق این ابداعات را میتوان ابداع یزدیبندی و كاسهسازی در سقفسازیها و آئینهكاری در تزئین فضاها دانست. بعضی تجربیات جدید و عجیب مانند گچبری رو آئینه، نقاشی روی سنگ، آئینهكاری روی چوب و... حاكی از جستجوهای گسترده معماران برای دستیابی به تزئینات جدید است.
در معرفی شاخهی اصیل معماری قاجار به غیر از مساجد و مسجد ـ مدرسهها باید بخصوص به بناهای بازار و معماری خانهها و بعضی باغها اشاره كرد. در این بناها كه احساس میشود دست معمار برای ابداع و نوآوری بازتر بوده است میتوان تركیبات فضائی خلاقانه و دستیابی به كیفیات فضائی دلنشینی را مشاهده كرد كه دستآورد مهم معماران بزرگ این دوره است.
اما شاخه دوم معماری قاجار، یعنی شاخه بیریشه و وارداتی مشخصات دیگری دارد. این شاخه كه ابتدا در معماری قصرها و خانههای اعیان و اشراف ظاهر شد و سپس به ساختمانهای دیگر كشید دارای مختصاتی كاملاً مقابل شاخهی نخست است. مهمترین نكتهای كه در این آثار دیده میشود تفاوت بنیادین طراحی فضا با معماری اصیل یعنی تكیه بر اصل برونگرائی بجای درونگرائی سنتی است، یعنی نگاه به بیرون بجای توجه به درون. در واقع با این انتخاب معماری گوئی پشت و رو میگردد و حال و هوائی دیگر مییابد.
فضای باز كه قبلاً در میانه بنا مینشست اكنون بنا را احاطه میكند. اگر در سنت معماری گذشته پوستهی بیرونی بنا ساده، بدون شكل و بی پرداخت باقی میماند و همهی هم و غم معمار متوجه كیفیت فضای درونی بود، در اینجا معمار بیش از هر چیز متوجه نماها و نماسازی بیرونی و تركیبات حجمی بناست. تركیبات نماها نیز كاملاً صورت اروپائی دارند و با نماهای سنتی فاصله فراوان گرفتهاند.
تغییر در اصول تركیبات فضاها، میزان و نوع ارتباط آنها با فضای باز، بكارگیری عناصر فضائی جدید، اهمیت یافتن بسیار پلههای تزئینی در نماها و فضاهای داخلی و ایجاد تالارهای پله به سبك اروپائی كه كاملاً در مقابل علاقه وافر به پنهان كردن پله از چشم مخاطب در سنت معماری گذشته است، و استفاده از تزئینات اروپائی و تغییر در هندسه حیاطسازیها و باغسازیها و بسیاری نكات دیگر همه شاهدی است بر تولد معماری جدیدی كه متعلق به این فرهنگ و تجربیات معماری و فضاسازی آن نیست. البته چنانكه گفته شد در گوشه و كنار این بناها، جزئیات نماها و بخصوص در تزئینات فضاها به بهرهگیری از سنتهای خودی نیز بر میخوریم.
در پایان باید گفت كه داستان معماری دوره قاجار داستان غمانگیزی است. چرا كه آن شور و هیجان و رشد و زایندگی كه در شاخهی اول كه در واقع تنهی تنومند سنتهای معماری و فضاسازی این سرزمین است دیده میشود با پدید آمدن شاخهی دوم كه همچون آفتی گزنده بر آن درخت كهنسال پیچید به تدریج سترون شد و از میان رفت. بطور كلی باید گفت كه گرایش و تعلقخاطر و دلباختگی به فرهنگ مغرب زمین در معماری، همهی اصول و مایههای اصلی طراحی و فضاسازی را درهم ریخت و دلباختگی را به خودباختگی مبدل ساخت و آن باغ پرطراوت و سرسبز را خزان زده و پژمرده كرد.
كامبیز حاجی قاسمی - به نقل از معمارنت