کارآفرینان بنام تاریخ اصفهان
نام اصفهان فقط به وجود آثار تاریخی و صنایعدستی محدود نمیشود؛
بلکه در این کهن شهر، زوایای درخشان دیگری نیز نهفته است که هیچگاه
نباید فراموش شوند. نمیشود از آثار تاریخی بیشمار و جاذبههای طبیعی
اصفهان سخن بگوییم ولی از افرادی که در این استان به کار، کارآفرینی و
تولید اهمیت میدادند و زمینه اشتغال هزاران نفر را فراهم کرده بودند،
سخن نگوییم.
در اصفهان شخصیتهایی پرورش یافتهاند که بیکاری را مضموم و کار و
تولید را دشمن فقر میدانستند و بر همین اساس به ایجاد واحدهای تولیدی
مختلف اقدام کردند تا هم اسباب کار و معیشت مردم فراهم شود و هم به
نوعی از بروز آسیبهای اجتماعی که اغلب ریشه در فقر دارند،
بکاهند.
حاج محمد حسین کازرونی، علی و حسین همدانیان از جمله شخصیتهایی
بودند که بسیاری از مردم اصفهان مدیون خدمات آنها هستند و اصفهان به
واسطه همت و تلاش چنین افراد و تأسیس کارخانجات متعدد ریسندگی و
بافندگی، قطب صنعت نساجی منطقه شد و «منچستر شرق» لقب گرفت.
کارخانه «وطن»، سومین کارخانه ریسندگی ایران و نخستین کارخانه
ریسندگی اصفهان بود که در دهه ۱۳۰۰ به دست دو نفر از بازرگانان مطرح
اصفهان به نام فضلالله دَهِش ملقب به عطاء الملک و محمد حسین
کازرونی، در اراضی هفت دست واقع در جنوب زایندهرود تأسیس شد که این
اقدام، سرآغازی برای تحول در اصفهان بود؛ ۱۰ سال بعد کارخانه
«ریسباف»، دومین کارخانه نساجی اصفهان تأسیس شد و به دنبال آن چندین
کارخانه دیگر مانند شهرضا، زایندهرود، پشمباف، صنایع پشم، رحیمزاده
و نختاب فعالیت خود را آغاز کردند.
با شروع فعالیت کارخانههای بزرگ نساجی، کارگاههای کوچک و بزرگ زیاد
دیگری در نقاط مختلف اصفهان راهاندازی شدند و بیشتر مردم این دیار یا
در کارخانجات ریسندگی و بافندگی مشغول به کار شدند یا به نوعی شغلشان
با نساجی گره خورد.
ماجرای راهاندازی کارخانه وطن
دکتر محمدحسین ریاحی، استاد دانشگاه و پژوهشگر درباره راهاندازی
کارخانه وطن میگوید: مرحوم عطاء الملک (دهش) ماشینآلات ریسمانتابی
و نساجی و تکمیل پارچه و لوکومبیل و موتور را از آلمان خرید و پس از
پرداخت بیعانه آن، به ایران آورد.
در سال ۱۳۰۲ در اصفهان با حاج محمد حسین کازرونی شرکتی سهامی تأسیس
کردند و جزئی سهم هم به چند نفر دیگر فروختند و ساختمان کارخانه را در
اراضی هفتدست که متعلق به خودشان بود در کمتر از ۲ سال ساختند؛ ماشین
آلات خریداری شده نیز پس از
۲ سال با سختی زیاد وارد اصفهان شدند و برای سوار کردن آنها چهار نفر
آلمانی هم استخدام کردند تا اینکه کارخانه در مرداد سال ۱۳۰۴ فعالیت
خود را آغاز کرد.
ماشینهای نساجی و تکمیل هم به تدریج در مدت یکسال نصب و راهاندازی
شدند؛ البته شراکت این دو تاجر اصفهانی زیاد دوام نیاورد و دیری نگذشت
که همکاری دهش و کازرونی دچار فراز و نشیب و اختلاف شد تا حدی که
کارخانه وطن دچار سلسله بحرانها و حتی تعطیلهای موقتی شد. آنها
برای وساطت نزد سردار سپه که در آن زمان وزیر جنگ بود و سید حسن مدرس
(نماینده مجلس) هم رفتند ولی در نهایت دهش سهم خود را به کازرونی
واگذار کرد.
کارخانه وطن در ابتدا فقط۱۲ ماشین نساجی داشت و قادر بود پتوهای عالی
و پارچههای زمستانی خوب تولید کند ولی به دلیل نداشتن نیروی متخصص
فنی، به بافتن پارچههای سربازی و پتوهای کم قیمت قشونی اکتفا کرد.
درمقابل کازرونی روح بلندپروازانهای داشت و در فکر توسعه کار بود. وی
۲۴ دستگاه نساجی دیگر بر تعداد دستگاههای کارخانه افزود و کمکم
ماشینهای شستشو، مالش، چلهکش، یک دستگاه موتور به قوه ۲۰۰ اسب بخار
به همراه ماشین تصفیه پشم و نیز ماشین تکمیل پارچه وارد کرد و این
موضوع سبب افزایش ۵۰ درصدی تولیدات کارخانه شد؛ چنانکه تولیدات
کارخانه در هر شبانه روز به ۱۰۰۰ متر پارچه اعلا و پنج - شش تخته پتو
رسید.
به گفته این این پژوهشگر، به واسطه این اقدام کازرونی، کارخانه وطن
شبانهروزی شد و ۱۳۰۰ کارگر زن و مرد در آن مشغول به کار شدند که با
توجه به جمعیت اندک آن زمان اصفهان، به کارگیری این تعداد کارگر، قابل
توجه بود.
تربیت نیروی متخصص
در شهریور۱۳۱۰ کارخانه وطن، قدم دیگری در تربیت نیروی متخصص برداشت.
کارخانه تا آن زمان ۸ متخصص آلمانی را استخدام کرده بود که شش نفر از
آنها پس از آموزش کارگران ایرانی، به وطن خود برگشتند و یک کارگر
ایرانی نیز برای فراگیری تخصص به آلمان اعزام شد.
تا سال ۱۳۱۱ کارخانه وطن تنها مجتمع صنعتی مدرن شهر بود که پس از ۵
سال و به سبب داشتن ماشینهای نو و تربیت نیروی متخصص توانست بهترین
پارچههای گواردین، پالتویی، فانتزی، اسپرتی و پتوهای کرکی اعلا را
تولید کند که با پارچههای مرغوب اروپا رقابت میکردند و باعث شد
پارچههای خارجی کمتری وارد کشور شوند.
در سال ۱۳۱۸ این کارخانه دارای ۱۲۰ دستگاه ماشین بافندگی عریض
شد.
دکتر ریاحی میگوید: سرمایه پارچهبافی کازرونی باعث شد کارخانه وطن
همچنان توسعه یابد. وی در سال ۱۳۱۹ یک کارخانه ریسمانبافی با ۴۲۰۰
دوک راهاندازی کرد و در دهه ۴۰ کارخانههای متعددی در نقاط مختلف شهر
اصفهان راهاندازی شدند و بر همین اساس صنعت نساجی اصفهان توسعه
فوقالعادهای پیدا کرد و اصفهان به قطب صنعت نساجی منطقه تبدیل
شد.
رفته رفته کارخانه وطن جایگاه خود را از دست داد و دولت در سال ۱۳۴۶
حاضر نشد از آن حمایت مالی کند و سبب شد کارخانه وطن به سمت رکود و
ورشکستگی برود و در نهایت مشمول حمایت از صنایع شد و اداره آن را به
بانک توسعه صنعتی و معدنی واگذار کردند.
مدتی بعد، بانک با ارزیابی کارخانه، بدهیهای آن را پرداخت و شرکت
جدیدی با سرمایه بانک و داراییهای کارخانه تشکیل داد که بیشتر سرمایه
آن متعلق به بانک بود. کارخانه وطن سرانجام به عنوان اصلیترین نهاد
صنعتی ایران و اصفهان در اواخر دهه ۴۰ به (گلشهر) نجفآباد منتقل و
ساختمان آن در دهه ۵۰ تخریب و زمین آن به پلاکهای مسکونی تبدیل شد و
آن کارخانه پر شکوه، رفته رفته جای خود را به ساختمانهای بلند مرتبه
داد.
برادران همدانیان
علی و حسین همدانیان از چهرههای فعال و پر ثمر کشورمان بودند و در
سایه کوشش و آشنایی کامل به فعالیت تجارت و قاطعیت در کار و بهرهگیری
از مدیریت مدرن توانستند چندین واحد بزرگ و کوچک صنعتی را با تلاش و
همت هزاران کارگر بوجود آورند.
این دو برادر خدمات ارزندهای در اصفهان انجام دادهاند و مردم
اصفهان همچنان از خدمات آنها بهره میبرند.
دکتر محمد حسین ریاحی در این باره میگوید: علی همدانیان در اسفند
۱۳۱۴ و در سن ۲۷ سالگی همراه با چند شریک دیگر به تأسیس«شرکت صنایع
پشم اصفهان» اقدام و فعالیت صنعتی خود را در سطح وسیعی آغاز کرد و
سالهای زیادی اداره این کارخانه را بر عهده داشت.
علی همدانیان توسعه را مبنای کار خود قرار داده بود و تلاش میکرد
ماشینآلات جدیدی بخرد و کار را توسعه دهد. در سال های بعد از شهریور
۱۳۲۰ کارخانجات نساجی با مشکلات زیادی روبرو شدند اما کارخانه صنایع
پشم به دلیل مدیریت خوب علی همدانیان شرایط بهتری نسبت به دیگر
کارخانهها داشت.
وی در سال ۱۳۲۷ برای راه اندازی یک کارخانه دیگر نساجی در خیابان
چهارباغ بالا به همراه برادرش (حسین) و تعدادی دیگر با خرید زمین و
واردکردن ماشینآلات نساجی موفق شد در آذر ۱۳۲۹ شرکت سهامی ریسندگی و
بافندگی بافناز (شهناز) تأسیس کند.
با تأسیس این کارخانه، فعالیت صنعتی علی همدانیان وارد مرحله جدیدی
شد؛ کارخانه شهناز بزرگترین کارخانه نساجی در خاورمیانه بود و در دهه
۳۰ این کارخانه ۸۰۰ کارگر داشت.
چهارمین کارخانه سیمان ایران
علی همدانیان در سال ۱۳۳۴ به همراه برادرش به عنوان سهامداران اصلی،
چهارمین کارخانه سیمان ایران را با نام«شرکت سهامی سیمان اصفهان» را
در شهر ابریشم تأسیس و در سال ۱۳۳۷ افتتاح کرد. دکتر ریاحی میگوید:
او در سالهای متمادی علاوه بر افزایش ظرفیت و تولید در کارخانههای
یاد شده سبب اشتغال هزاران نفر شد.
صادرات مصنوعات کارخانجات بافندگی اصفهان به خارج از کشور بهویژه
کشورهای عربی و در رأس آنان عربستان سعودی، تولید و بافت پارچه تترون
برای نخستین بار در ایران و اشتغالزایی ۴۲۰۰ نفر کارگر در سال ۱۳۴۲ از
فعالیتهای اجرایی صنعتی علی همدانیان است.
حسین همدانیان از همان ابتدای جوانی فعالیتهای صنعتی خود را در کنار
برادرش آغاز کرد و با سرمایهگذاری در تأسیس شرکت سهامی ریسندگی و
بافندگی بافناز (شهناز) سهم بسزایی داشت و با تلاش خستگیناپذیر و
خلاقیت موجبات رشد و توسعه و شکوفایی آن شرکت را فراهم کرد. وی در سال
۱۳۳۴ به عنوان یکی از سهامداران اصلی تأسیس شرکت سیمان اصفهان در
ارتقاء و رشد و توسعه آن کوشش فراوانی کرد.
تأسیس بزرگترین خیریه کشور
علی و حسین همدانیان صاحب فرزند نشدند. حسین پس از فوت برادرش
مسوولیت اداره واحدهای صنعتی را عهدهدار شد و در سال ۱۳۴۴مؤسسه خیریه
علی و حسین همدانیان را به عنوان بزرگترین خیریه ایران بنیان نهاد و
تمامی سهام و اموال منقول و غیرمنقول و کارخانهها را به مؤسسه
واگذارد و به مدت چند سال امور جاری مؤسسه را همراه با دیگر اعضاء
هیات امنا خیریه اداره کرد. وی در سال ۱۳۴۵ بخشی از سهام شرکت قند و
شکر نقش جهان را خرید.
تأسیس و راه اندازی یک واحد بزرگ دامداری در منطقه حسنآباد نیز از
دیگر فعالیتهای حسین همدانیان است. روزنامه اطلاعات در ۲۲ خرداد ۱۳۵۴
نوشت: حسین همدانیان بیش از یک هزار و پانصد میلیون تومان ثروت خود را
به امور عامالمنفعه و خیریه اختصاص داد.
خاطرات
در پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه خیریه علی و حسین همدانیان میتوانید
خاطراتی از آن دو برادر پرتلاش بخوانید؛ از جمله: همه اصفهانیها و
بعضی از هموطنان ما این مشهورترین جمله علی همدانیان را باید شنیده
باشند: بعد از دویست سال چه کنم؟
در ابتدای فعالیتهای کارشناسی مربوط به مکان گزینی کارخانه سیمان
اصفهان، کارشناسان آلمانی تخمین زدند که اگر کارخانه سیمان با همین
ظرفیت کار کند، معدن مجاور آن تا ۲۰۰ سال، مواد اولیه آن را تأمین
میکند. علی همدانیان پس از شنیدن این سخن از کارشناسان پرسید: بعد از
۲۰۰ سال چه کنم؟
این جمله معروف علی همدانیان چنان شهرتی در اصفهان دارد که به صورت
ضربالمثل در آمده و مردم هرگاه بخواهند از دوراندیشی، حسابگری و
آیندهنگری در کار و تولید سخن بگویند، این جمله را نقل
میکنند. علی همدانیان به باغبانش دستور داده بود از آمدن گداها به
در خانهاش با قاطعیت جلوگیری کند و آنها را به کارخانه ریسندگی و
بافندگی بفرستد. در این ارتباط داستان جالبی نقل میشود؛ روزی گدایی
به کارخانه مراجعه و پول طلب میکند.
علی همدانیان کاری به او محول میکند، میگوید: نمی توانم. میپرسد:
میتوانی راه بروی؟ میگوید: بله. دستور میدهد تا ظهر دور کارخانه
فقط راه برو، بعد بیا مزدت را از من بگیر!
وی به جای درمان بیشتر به پیشگیری میاندیشید و در پاسخ به این پرسش
که چه کنیم تا فقر تولید نشود؟ میگفت: باید کار تولید کنیم چون کار
را بزرگترین دشمن فقر میدانست و چنان اعتقاد عمیقی به این اندیشه
داشت که تمامی زندگیاش را روی آن گذاشت.
هر یک تومانی را که در میآورد، زیر و رو میکرد تا ببیند چند ساعت و
چند دقیقه کار سودآور و نه الکی و آفتاب غروب کن در آن پنهان است.
وی، سود حاصل از یک تومان را در قدرت ساعات کاری که افزایش میداد،
میدید و نفس پول برایش ارزشی نداشت.او پول را از یک جهت دوست داشت؛
اینکه با آن کار ایجاد کند و به تولید بپردازد. او همه چیز خود را
فدای عشقش کرد؛ تولید بیشتر.
وب سایت انجمن مفاخر معماری ایران - نسخه مناسب چاپ
Main-URL : http://ammi.ir/اخبار-و-مقالات/اخبار-معماری-و-شهرسازی/کارآفرینان-بنام-تاریخ-اصفهان/
Short-URL : http://ammi.ir/Go/60646