ایران خانه ماست…
سخن ماه بهمن - اخبار و موضوعاتی که در رسانهها مطرح میشود، تا هنگامی که به سرنوشت انسانها و عقاید و منافع افرادی از طبقات مختلف جامعه ارتباط پیدا میکند، اهمیت دارد و پس از آن طی فرایندی که میتوان به آن «حساسیت زدایی» گفت، دچار اُفت یا کاهش ارزش خبری میشود. اما بسیاری از این اخبار و وقایع همچنان بر زندگی و سرنوشت مردم و کل جامعه تأثیرگذار است و حتی ممکن است زیانهای غیرقابل جبرانی داشته باشد که سالها بعد دیده شود و مورد محاسبه قرار گیرد.
به رغم افکار عمومی و نظرات عامه که پیرو فضاسازیهای مقطعی و کوتاه مدت در رسانههاست، نخبگان و افرادِ نکته بین و متخصصان میدانند که رویدادهای مهم و گاه فاجعههای غیرقابل جبران در کجا و در چه سطوحی رخ میدهد و چگونه نادیده گرفته میشود!
انگار برخی مسئولان نیز این موضوع را دانستهاند که به جای حل مشکلات و رفع بیماری و خسارت و بحران، آن را به زمان سپرده و میکوشند با سپریکردن اوقات خوش ریاست، حساسیت زدایی کنند و یا حتی با افشانه کردن اخبار فیک و موازی ـ اما فاقد ارزش و به دور از اصل حقیقت ـ واکنش عمومی را مدیریت کنند و به سوی رکوردداری افسانهای در حفظ صندلی و موقعیت و منافع بپردازند.
ناپاسخگو بودن مدیران در سطوح مختلف امروزه یک بلای سیستماتیک در کل نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ماست و بدبختانه دیگر مطبوعات و رسانهها هم از چنان اقتدار و اتوریته برخوردار نیستند که تکانه و فریادی بر سر اینان بزنند یا تحرک و تحولی به واسطة نقد و نظر ایجاد کنند. فضای مَجازی هم از قدرت و مرجعیت مشروعی برخوردار نیست و تنها در صورت یک طوفان خبری و سراسری ممکن است در این موازنههای زیانبار تغییری مشاهده کنیم.
نمونه اخیر از رخدادهای هولناکی که بهتدریج از سرخط خبرها خارج میشود و به سطرهای پایین و سپس حاشیهها و لایههای پنهان میکوچد، صدمهها و جنایات زیستمحیطی پی درپی است. ماجرای مرگ دستهجمعی پرندگان مهاجر میانکاله و مسمومیتهای مکرر آبزیان و اخیرا مرگ دسته جمعی سارها در بجنورد و جاهای دیگر، ازجمله همین خبرهای حساسیت زدوده است.
بدا به حال ما زیرا میبینیم که بزرگترین صدمات و خسارات درحال وارد شدن به محیط زیست و حیات وحش کشور ماست و روح جامعه نمیتواند از حصار مدیریت ناکارآمد و تورهای خبرسازی جعلی و میدان مین منافع برخی عبور کند و کاری برای جلوگیری از این فجایع یا کاهش صدمات انجام دهد.
در سرتاسر جهان، هنگامی که یک فاجعه زیستی یا طبیعی یا انسانی در ابعاد عظیم رخ میدهد، دولت و نهادهای رسمی به کمک متخصصان و نهادها و سامانههای مستقل مردمی به میدان میآیند تا روح طبیعت و جامعة مدنی در پیوند با منافع مشترک مانند شمعی فروزان روشن شود. همواره در چنین معرکههایی، وجدان جامعه درگیر میشود و بحث و نقد و ریشه یابی و پیشنهادها و راه حلها فوران میکند تا از خسارتها جلوگیری شود.
مردم و طبیعت، دو رکن بی جایگزین هستند که هریک صامت و خاموش شود جهان در تاریکی فرو خواهد رفت و آونگ ظلمت را دیگر نمیتوان خاموش کرد. طبیعت و محیط زیست ایران در روزها و سالهای اخیر زخمهای کاری خورده و جامعة مدنی و مردم نیز ارتباط وثیق و مسئولانه را به مدیران ناپاسخگو و بی جایگزین واگذارده اند. اینک پرسش اساسی و کلی که همواره عنوان رسایل بزرگان بوده این است که: از کجا آغاز کنیم؟ و چه باید کرد؟
مردم و نخبگان، صاحب نظران و دلسوزان، مطبوعات و رسانهها، و سرانجام کسانی که مدیرانی مسئولیت پذیر و دلبستة کار و خدمتی به صورت واقعی هستند و از ریاکاری و تبلیغات و جلوه فروشی رویگردانند، باید به میدان آیند و نگذارند این فجایع و این آسیبها بی تاوان برای مافیای ضد طبیعت که به سودهای حقیر دلخوش است، تمام شود و به لایههای نهان در بایگانی نسیان فرو افتد.
اگر ریشهیابی نکنیم و راه حل نیابیم، اگر آسیب شناسی نکنیم و آسیب زنندگان را مجازات نکنیم، همه تاوان خواهیم داد و کیفر بیهودگان و غفلت زدگان، از دست دادن سرزمینی چون بهشت برین و درافتادن به برهوتی مرده و تباه همچون بیابانهای سترون است. ایران خانة ماست؛ تنها خانه و زیباترین و باشکوهترین خانة ما…
سیدمسعود رضوی
وب سایت انجمن مفاخر معماری ایران - نسخه مناسب چاپ
Main-URL : http://ammi.ir/اخبار-و-مقالات/اخبار-معماری-و-شهرسازی/ایران-خانه-ماست…/
Short-URL : http://ammi.ir/Go/60945