برکت تاریخ ایران
راهکارهای بسیاری برای گذر از مشکلات، آسانسازی سختیها و کنار
زدن اندوه و غم، بر بستر پررمز و راز فرهنگ عامه در تاریخ ایران وجود
داشته است؛ بستری که در خود عناصری معناآفرین و پرحرف دارد و دقت در
لایههای گوناگون و کنکاش در معنای آنها میتواند بخشهایی پرکشش از
آن را پیش روی ما مصور سازد. در سدههای دور آنگاه که اجتماع تازه شکل
میگرفت، به تناسب نیازها، سنتها و آیینهایی نیز پدید میآمد؛
سنتهایی که انسان را در برابر طبیعت قهار اما سودمند و پهناور و در
برابر مخاطرات روی زمین و زیر پهنای آسمان حفظ میکرد و از آسیبها در
امان میداشت. پارهای از این وجوه آیینی فرهنگ در گذر روزگار به جای
ماند و برخی به سبب تغییرها و دگرگونیهای تمدنی کناری نهاده شد و از
یادها رفت. بیتردید تاثیر این آیینها و سنتها در شکلگیری پیوندهای
اجتماعی موضوعی درخور توجه است.
آنچه همچون رازی در فرهنگ عامه ایرانیان و امتداد زندگی بر این پهنه
پرمخاطره جغرافیایی بیش از هر چیز خود را مینمایاند، پیوند و
همگراییهای اجتماعی است که در گذر سدههای دراز تاریخی، نمونههای
شکوهمند و زیبا از چگونگی یاریگری و همیاری را رقم زده و زنجیرهای از
مفاهیم و معانی را بر چهره تاریخ و فرهنگ ما تنیده است؛ آیینهایی که
در پارهای موارد در جای جای جغرافیای ایران زندهاند و بر عهده
نسلهای جدید و آیندگان است تا آنها را پاس دارند. گاه در میان این
سنتها، مواردی از سوی بخشی از جامعه پدیدار شدهاند که نامی بر خود
ندارند. حضور و وجود افرادی که این سنتها را در خود جمع دارند،
یادآور فرهنگی دور و دراز و بیتاریخ است؛ فرهنگی که خودجوش و معنادار
در بدنه جامعه، جریان زندگی و گذر از مشکلات، خطرها و تنگناها را ممکن
میساخته است.آنها که سن و سالی دارند و به فرهنگ قدیم ایران
آشناترند، نظمی دیگر از زندگی را به یاد میآورند که با زندگیهای
امروزی و فاصلههای اجتماعی نسبتی ندارد و همدلیهایی را در پناه خرد،
توانایی و آگاهی تصویر میکند. فرهنگ قدیم به ما میگوید بیبیها در
خانهها و محلهها نقشی پیوندساز و مهم بر عهده داشتند؛ زنانی
سالخورده، آگاه و دانا که هوشمندانه برای هر معضل، مشکل و بنبست،
راهکاری داشتند. «بیبی» در فرهنگ ایرانی، عنوانی احترامآمیز به
معنای زن بزرگ، خاتون و کدبانوی خانه است. اصل کلمه گفته میشود از
ترکی شرقی است، مادر پیر و سالخورده معنی میدهد و به زنی گفته میشود
که صاحب مقام و بزرگی است. زنانی بزرگ در گذر تاریخ بیبی خوانده
میشدهاند؛ زنانی که گاه به مصدر حکومت میرسیدهاند و گاه آنچنان در
هالهای تقدس پیچیده میشدهاند که واسطه شفاعت بودهاند و پس از
مرگشان یاد و خاطرهای نیک و افسانهوار و مقبرههایی مقدس از آنها
بر جای میمانده است. در ایران دوره اسلامی در میان بیبیها آنها که
به گونهای تقدس داشتند و در زمره سادات به شمار میآمدند، اهمیتی
در?خور داشتند. این تصویرها از چهره بیبیها خود به?گونهای یک سر در
یاریگری و پیوندهای اجتماعی و معنوی دارد. چنانکه گفته شد بیبیها در
بدنه جامعه نقشی راهگشا و کارساز داشتهاند؛ نقشی که گونهای امنیت
خاطر پدید میآورد و جان پناهی برای دردها و مشکلها بود. این
جانپناه به گونهای بود که بیشتر زنان به دامن وی چنگ میگرفتند تا
دست بر زانو گیرند و در برابر مشکلات قد خم نکنند. بیبیها را در
فرهنگ ایران در واقع میتوان برای ایجاد همدلیها و پیوندها،
سرمایهای اجتماعی دانست که البته با گذر از روزگار کهن به عصر مدرن،
حضورشان کمرنگ شده و چهره آنها را همچون خاطرهای در ذهنها نمودار
میکند.
بیبیها و قصهها و افسانهها
چنانکه اشاره شد بیبیها در فرهنگ ایران اسلامی، پیرزنانی شریف،
خردمند و از سادات به شمار میآیند. نقش پیرزنان در ادبیات عامه، قابل
درنگ است که گاه براساس کهن الگوی «پری» در اندیشه ایرانیان جلوهگر
میشود. آرتور کریستن سن نویسنده دانمارکی درباره اینگونه پیرزنان
مینویسد: «در اوستا پریان گونهای پیرزنند که کردارهای بد خود را به
ویژه در گمراهسازی دینداران از باور درست نشان میدهند.» در پارهای
از موارد دیگر که بخش بزرگ ادبیات عامه از آن بهرهمند شده، یک
دگردیسی قابل ملاحظه در اینگونه نقش پدید آمده است؛ بدین معنی که در
این بخش از ادبیات عامه پیرزنانی که دیگر از پریان نابکردار نیستند،
معتقدند و مقدس که همچون چارهسازان، گرهگشایان و دانایان عمل
میکنند و میتوانند شخصیتهای داستانها و افسانهها را از تنگناها و
مضیقههای گوناگون برهانند و در مواردی پیوند زناشویی جوانانی
درستکردار و مذهبی را زمینهساز شوند. این همان نقشی به شمار میآید
که در واقعیت اجتماعی بر عهده آنها است و در دامن قصهها نیز مشاهده
میشود.
بیبی «ستی عیار» از جمله این پیرزنان است که به دلیل چهره مقدس و
خردمندش و اینکه راه چاره مشکلها و کلید قفل درهای بسته را در دست
دارد، هم در عالم تاریخ، هم در سرزمین افسانهها و قصهها حضور دارد.
چهره برجسته تاریخی او در یاریگری، راه او را به دامن قصهها نیز
گشوده است. بیبی ستی ریشه در تاریخ دوران اسلامی و ردپایی پررنگ در
داستانپردازی طرسوسی، قصهپرداز سده ششم هجری تا دوران صفویه یعنی
داستان ابومسلم دارد. بیبی ستی عیار در ابومسلمنامه، همسر ابونصر
شبرو است. او از منظر تاریخی همزمان با ابومسلم خراسانی میزیسته و از
همراهان او به شمار میرفته است. این مسأله را نویسنده مجمل فصیحی،
خوافی، نیز تأیید میکند و او را در شمار یاران ابومسلم به عنوان
عیاره یاد کرده است؛ عیارهای که پس از توبه به زهد روی آورده و پس از
درگذشت، در بازار خوش هرات به خاک سپرده شده است. بیبی در ابومسلم
نامه همواره در صف نخست مبارزان، پشتیبان ابومسلم خراسانی است. وی در
مرو، مرکز فعالیت جنبش عباسی، در آزادسازی اسیرانی از دست خارجیان
پیشگام است و پس از این اقدام درصدد برمیآید سر نصر سیار دشمن
ابومسلم را به عنوان پیشکش به ابومسلم دهد. برای این منظور با چند تن
از یاران به خانه نصر میرود و موفق میشود سر پسر نصر را ببرد. سپس
سر را برای ابومسلم میبرد. ابومسلم او را خطاب قرار میدهد که «ای
نیک زن، فاطمه زهرا از تو خشنود باشد.» در گیرودار ماجرای مکین خوشکام
و اسارت او در دست نصربن سیار که در پی همسرش روحافزا بود «بیبی ستی
رفت و مکین را نجات داد، و عبوس بن جراره را کشت و مکین را از ستون
خیمه گشود، و یازده نفر را سر جدا کرد و به خدمت امیر آورد.» در
جایهای دیگر این داستان بیبی برای وصال عاشق و معشوقها بهم کمکساز
میشود و طرح درمیافکند. مقبره بیبی ستی امروزه در هرات، مکان راز و
نیاز خیل زنان و دخترانی است که خواستی در دل دارند و به ضریح او دخیل
میبندند، دخترانی که با خواستهای زیبای دخترانه و آیندهنگرانه برای
بازگشایی بخت و سعادتمندیشان به زیارت مقبره او میآیند.
بیبیها و سفرهها و دیگهای نذری
وجه دیگر پیوندهای اجتماعی و جلوهگاه یاری و همدلی ایرانیان در پهنه
جامعه، به سفرههای نذری بازمیگردد که با نام و حضور بیبیها به
عنوان شخصیتهای نمادین و کمککار، مزین شده است. نذر سفره بیبی
سهشنبه در فرهنگ ایرانی، معروفترین نذری است که نام بیبی بر خود
دارد. سفره بیبی حور و بیبی نور در شمار سفرههای نذری زنانهاند.
هر سه این بیبیها در داستانی عامیانه چارهگر و مشکل گشای دختری به
شمار میآیند که از دست نامادری خود در عذاب است. در روایتی از این
داستان، دختر به پختن آش نذری که نام بیبی حور و بیبی نور برخود
دارد دعوت میشود. براساس این چهره مشکل گشایانه زنان مقدس که با
عنوان بیبی شناخته میشوند، از قدیم بر این رسم شده که روز سهشنبه
اگر خواسته نیازمندی برطرف شده است، سفرهنذری پهن کند. در برخی از
جاها کاچی متبرک نیز به نام دو بانوی پارسا و پاکدامن که نشانه و
نمادی از حاجت روایی زن بانی سفره است، فراهم میشود. برای این کار
عدهای دعوت و کاچی پخته میشود. زنانی که نیاز، دعا و آرزویی در دل
دارند بر سر دیگ کاچی حضور مییابند و دعا میکنند و اگر خود نیز به
حاجتشان رسیدند در سهشنبهای نزدیک، بانی نذری دیگر میشوند. این
سفره در جایجای ایران بنا به باورها و اعتقادهای ویژه هر قوم و طایفه
به شکلی پهن میشود و زنان بدان باوری ویژه دارند. الزام حضور زن
پاکدامن بر سر این سفره و عنوان بیبی، خود گواه این است که سفره نذری
بیبی سهشنبه در ارایه چهرهای برکتزا و مقدس از زنان که در ادواری
دور به ویژه روزگار پرستش الهگان زن ریشهدارد، بسیار در جامعه
پذیرفته است؛ مقبولیتی که به درازای یک تاریخ پیشینه دارد.
افزون بر این، اگر قلمرو ایران فرهنگی را در نظر بگیریم و فرهنگ
افغانستان را نیز در خاطر آوریم، در این بخش از ایران بزرگ نیز
نذرهایی با نام بیبیها شناخته میشود و این مهم نشانی است از وجوه
فرهنگی که در جایجای جغرافیای ایران قدیم ریشه دوانده و مرزهای
امروزین را نمیشناسد. بنا به نوشته محمد حلیم یارقین که درباره نذر
بیبیها در سر پل جوزجان، مقالهای نوشته است «تقریبا در تمامی نقاط
کشور ما (افغانستان) میان مردم نذرهایی به نام بیبی وجود دارد، ولی
تعداد آنها، آشها و غذاهای مربوط، شیوه اجرا کردن، شرایط و
اسامیشان بعضاً مشترک و گاهی هم کاملا متفاوت هستند. مثلاً: نذر دیگ
بیبی یا بیبی دیگچه تقریباً در اکثریت نقاط کشور ما در ماه صفر با
پختن آش شیربرنج به منظور یا نیت مشترک اجرا میشود. در حالی که
نذرهای دیگر بیبی مانند بیبی قلف، بیبی سرخروی یا بیبی پردهپوش
در همه جا میان تمامی مردم شاید عمومیت نداشته باشد. همچنین نحوه اجرا
و روایات و حکایههای مربوط و غذای خوردنی بعضی از آنها، در نقاط
مختلف کشور ممکن است دارای تفاوت کم و بیش باشد. چنانکه نذر بیبی
مشکل گشا از آن جمله است.» سخن درباره حضور این طیف از زنان در تاریخ
و فرهنگ ایران بسیار است. نگارنده براساس مشاهدههای خود در روستایی
در حوالی کوهبنان به نام «برکوئیه»، زنی از سادات را به نام
بیبیفاطمه میشناسد که مردم به واسطه جد او و نیز خیرخواهیهایش،
گرایشی عمیق بدو دارند؛ گرایشی که با تقاضای دعا از بیبی و
واسطهگذاردن او برای رفع مشکلها و نذر برای جد وی، وجهی از فرهنگ
قدیم را بازمیگوید. بدینسان میتوان حضور بیبیها را در دل تاریخ
فرهنگی و اجتماعی ایران همچون پناهگاه و گرهگشایی نگریست که از واسطه
شدن برای ازدواج تا نذر و نیاز برای هر نوع خواست و آرزو، گونهای
همدلی و پیوند را در جامعه برمیسازد و عاملی برای بقا و امید اجتماعی
به شمار میآید.*
*منابع در روزنامه موجود است. نک: تاریخ دست?های یاریگر، نشر ندای تاریخ، ۱۳۹۷
برگرفته از روزنامه اطلاعات
آمنه ابراهیمی
وب سایت انجمن مفاخر معماری ایران - نسخه مناسب چاپ
Main-URL : http://ammi.ir/اخبار-و-مقالات/اخبار-معماری-و-شهرسازی/برکت-تاریخ-ایران/
Short-URL : http://ammi.ir/Go/61255