لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

این فرصت رو داشتیم که توی جمع های زیادی باشم و تقریبا هر صنف آدم را از نزدیک دیده، اعتراف می کنم بین این همه معمارها عجیب آدم هایی هستند! کمتر معماری رو می شه پیدا کرد که همکاران یا حتی اساتید خودشو قبول داشته باشه. نمونه اش معماری که به صراحت یکی از اساتید خودش که به هر حال آدم سرشناسی بوده رو یک کوتوله خطاب کرده و با کسانی که توی اولین نکوداشت میرمیران تقریبا تنش رو توی گور لرزوندن! البته اینها مواردیه که کاملا رسمی و علنی بوده …

من همون موقع داشتم یک گزارشی از اون جلسه به اصطلاح نکوداشت نوشتم که تازه با کلی سانسور و کشیدن زهر مطالب شده اینی که توی ادامه مطلب می تونید بخونید!

نکوداشت یک نردبام معمارانه

بزرگداشتی برای مهندس سیدهادی میرمیران

تاریخ نانوشته و حتی نوشته سرزمین ما، حکایت از آن دارد که به عادتی مالوف همواره پس از مرگ هر کسی او را ستوده ایم و باز به عادت مالوف از هیچ کسی در زمان حیاتش در مقابل خود او انتقاد نکرده ایم، اما سیدهادی میرمیران در این بازه نیز حکم نردبامی را پیدا کرد برای بالا رفتن جامعه مهندسان مشاور، معماران و بسیاری دیگر، از پله های تجربه نقد علمی و حتی شخصی کسی بعد از مرگش و آن هم دقیقا در مراسمی که تحت عنوان نکوداشت، برگزار می شود!

تردیدی نیست که یکشنبه شب ۱۱ تیرماه، تقریبا همه آنها که در مراسم نکوداشت مهندس میرمیران در محل آمفی تئاتر جامعه مهندسان مشاور حضور داشتند، پس از پایان مراسم به خود آمدند و از تجربه صراحت بیان، آن هم درباره کسی که دستش از دنیا کوتاه شده حیرت کردند.

مراسم نکوداشت میرمیران به نقد او بدل شد و شنیده های حاضران، از میان آنچه در فهوای کلام سخنرانان درک یا استنباط می شد، تلقی تازه ای از شخصیت و عملکرد حرفه ای میرمیران به دست داد:

زمان میرمیران

جبسه با پخش بخش هایی از فیلم طلوع ماه، رسما شروع شد و تصویر سید هادی میرمیران نقش بر پرده بزرگ سالن درباره ترانسپارتی در معماری و توجه خاص معماران ایرانی به این مقوله سخن می گفت.

مهندس محمدرضا خائری، بیژن شافعی، فریور صدر و حسین شیخ زین الدین به ترتیب به ارایه دیدگاه های خود درباره مهندس میرمیران پرداختند. سخنران اول، زندگی و شخصیت میرمیران را مورد توجه قرار داد و سخنانش را شاعرانه آغاز کرد و به پایان نیز برد، تا کنجکاوی لازم را برای شناختن میرمیران، چنان که خود می شناخت ایجاد کند! مهندس حائری پژوهش برای نوشتن یک زمان را پیشنهاد کرد و البته به همین پیشنهاد بسنده نکرد.

مهندس حائری قصه ماهی کوچولو را تعریف کرد و به اینجا رسید که باید دید زندگی و مرگ میرمیران چه تاثیری لااقل بر معماری این سرزمین داشته است. نقدی کرد به مسئله اتوبیوگرافی در ایران و اینکه حالا برای شناختن مهدی میرمیران لازم است تحقیق و پژوهش بسیار درباره او، زندگی، اثار دیدگاهها، علاقمندی ها، اساتید و دوستان و خانواده اش و خیلی چیزهای دیگر صورت بگیرد و برای این پژوهش پیشنهاد کرد: «عادت و راه همیشه رفته آن است که میرمیران را در بزنگاه قداست برداری نگه داریم. به مرگ او، به عشق و دوستی هایش، سوابق، کودکی و نوجوانی اش، خانواده و مدرسه اش را و روابط خانوادگی اش با پدر و مادر و خواهر و برادر … پژوهش کنیم و بنویسیم و منتقل کنیم.

مهندس حائری این عادت، که ما را بر آن می دارد، پس از مرگ هر کسی سرگذشت آغشته به غلو، سراییم را تنها با نوشتن یک رمان درباره میرمیران شکستنی فرض کرد و برای تحقق این فرضیه نکاتی بسیار شنیدنی، پیشنهاد کرد: «تا دوران صفویه و قاجار نام معماری ایران بلند و نام معماران خلاق ایران کوتاه … در عصر حاضر که عصر کمیت هاست هر چه نامها را درشت تر می کنیم، نمی توانیم حقارت ساخت و سازهای موجود را کاهش دهیم… زمان میرمیران می تواند همه آنچه میرمیران بود یا می توانست باشد را نشان دهد … زمان میرمیران جستجو درباره سرچشمه هایی است که او را سیراب می کرده است و نوشتن رمان مستلزم پژوهش، قریحه و شجاعت است!

مهندس حائری به زندگی لویی کان اشاره کرد و فیلمی که پسرش درباره او ساخت: فیلم «مای آرجنتیگت» و جمله ای که پسر لویی کان قبل از ساختن این فیلم گفته بود: «می دانستم با ساختن این فیلم تقدس بی سبب پدر برایم شکسته خواهد شد.»

مهندس حائری به سوالهای بی جواب درباره میرمیران اشاره کرد که مشتی نمونه خروار محسوب می شوند و حتی بیماری میرمیران را هم یکی از این جمله دانست . او به عنوان نمونه مطرح کرد: «ارتباط کارفرما و حذف رقبا؟ سفر به خارج از کشور که خیلی کم و خیلی دیر در زندگی میرمیران رخ داد؟ تولد او در قزوین و شکل گیری شخصیت معمارانه او؟ آیا حضور اجتماعی در همراهی با نهادها، اصناف و احزاب خلاقیت او را کمرنگ می کرد؟ آیا شعرهای همسر میرمیران با زندگی معمارانه وی عجین بودند؟ چرا دفتری به نام خود نداشت؟ سوالهایی در حوزه های معمارانه و زندگی شخصی او»

و در نهایت مهندس حائری، در پس توصیف زندگی و شخصیت مهندس میرمیران ضمن اشاره های شاعرانه، به همه آنچه در زندگی او بوده حتی تختش، اتاقش و دفترکارش و … گفت: … بسیاری رجال و مسئولین معاصر کشور در همین اتاق حضور یافتند و تمامی بحث های اداری، تجاری، حرفه ای را در همین اتاق حل و فصل کردند، هنرمندان و معماران بسیاری در همین اتاق حالتهای احساسی، ادراکی و عاطفی متفاوت و دگرگون کننده ای را تجربه کردند…»

سخنان مهندس حائری در این نشست دست کم این نکته را ثابت کرد که او به پژوهش، قریحه و شجاعت چندان که بتواند زمانی درباره میرمیران بنویسد، مجهز هست!

تجربه میرمیران

بیژن شافعی سخنران بعدی همایش یکی از اعضای فعال گروههای معماری در حال تحول بود که کتابهای مارکوف و طاهرزاده را منتشر کرده اند، کتاب وارطان را در دست انتشار دادند و مطالعات زیادی در مورد معماران معاصر ایران انجام داده اند. شافعی، بررسی آثار میرمیران را در چارچوب معماری معاصر ایران و با نگاهی به معماری سه دهه ایران و تجربه های میرمیران با اشاره به اینکه سخنانش نقد و بررسی دقیق میرمیران نیست، شروع کرد و به پایان رساند.

شافعی به سه دهه معماری ایران که خود میرمیران به این تقسیم بندی معتقد بوده، پرداخت و درباره دوره اول زندگی میرمیران گفت: «سالهای بین ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ دهه اول زندگی حرفه ای میرمیران است.

در این دوره میرمیران از دانشکده معماری فارغ التحصیل شده و همزمان کشور تحولات اقتصادی خاصی را تحت تاثیر بحران نفت و افزایش قیمت این محصول تجربه می کند که درآمدهای زیادی را برای کشورمان به ارمغان داشت، تدارک عظیمی برای برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله به شعار پیش به سوی دروازه های تمدن ساز تعریف پروژه های بزرگی در سطح ملی و رونق در بازار می شود…» او با بررسی شرایط و تبیین جایگاه معماران این دوره، پروژه ها و عملکردها، به میرمیران و حضورش در این دوره اشاره کرد: «… میرمیران به عنوان مسئول آتلیه، طراحی روی محله مسکونی آ۲ و تعدادی از فضاهای عمومی محله آ۳ را عهده دار می شود و کارهای مهندسی میرمیران در اصفهان و سایر پروژه هایی که با همکاری شرکت ذوب آهن از جمله طرح مرکز پولادشهر، مجموعه مسکونی زرند نو انجام می دهد یک مقدار فارغ از تغییر و تحولاتی که از آنها یاد کردیم، هست.

گرایش عمده آن که در معماری متاثر از تعالیم دانشکده و تا حدی معماری به سبک گوربوریه است. من سال ۱۳۷۴ گفت و گویی با میرمیران داشتم که کارهای ما در این دوره ارتباط زیادی با معماری ایران نداشت و این را من اواخر کار متوجه شدم ولی سعی کردم اصول و مبانی شهرسازی در آنها دخیل باشد و از اینکه علاقه اش را به کارهای گوربوریه در این پروژه ها مطرح کند ابایی نداشت»

شافعی دوره دوم زندگی میرمیران را از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ را نیز توصیف کرد؛ شکل گیری نهادها و سازمانها و بخصوص سازمان برنامه و بودجه و همچنین دفاتر جدید مهندسان مشاور با تغییر نام دفاتر قدیمی، شروع و اتمام جنگ در این دوره بازگشت برخی معماران به داخل کشور و تبعات هر کدام را بررسی کرد و البته شکل گیری معماری پست مدرن به دو شکل مفهومی و کج را، وی درباره عملکرد مهندس میرمیران در این دوره گفت: «در این دوره از هادی میرمیران کار معماری شاخصی نمی بینیم. او با همکاری اداره کل مسکن و شهرسازی اصفهان، به شهرسازی رو کرد، که در این باره مهندس صدری صحبت خواهند کرد.»

دوره سوم زندگی میرمیران اگرچه بر اساس توضیحات خود وی از سال ۱۳۶۷ آغاز می شود، اما بیژن شافعی معتقد بود این دوره را از زمان اتمام جنگ شروع شد.

زمانی که امیدها و انگیزهایی در ایران برای سازندگی دیده می شد، پروژه های بزرگ معماری شکل می گرفتند و تلاشهایی برای تعریف هویت جدید در معماری صورت می گرفت. وی به اتفاقات کوچک و بزرگ در این دوره اشاره کرد: اتفاقاتی چون تاثیرات گرایش پست مدرن، انتشارات مجلات معماری و … و نیز به مسابقات متعددی از جمله فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، کتابخانه ملی از طرف وزارت مسکن و شهرسازی برگزار می شود. در مسابقه فرهنگستانها تبلیغ زیادی صورت می گیرد.

طرح مهندس میرمیران که شاید پاسخگوی فضای جامعه بوده و در آن آرمانها و هویتی مه برگزارکنندگاندر جستجوی ان بودند پاسخ داده می شود و رتبه اول را به دست می آورد. در کارهای میرمیران فاصله گرفتن از اصول معماری داخلی دیده می شود و می توان رویکردی شکلی و منومانتال را که تخت تاثیر ایده گراندوک یا آرجیتکت تونیکا به موضوع نگاه می کند را دید. طرح میرمیران در مسابقه کتابخانه ملی را در ادامه همین رویکرد می توان بررسی کرد…

مهندس شافعی به تاثیراتی که جریان دوم خرداد و تغییر دیدگاههای دولت و مردم، در سبک های معماری گذاشت، اشاره کرد و پروژه سرکنسولگری ایران در فرانکفورت که از جمله طرح های میرمیران است، را به عنوان نمونه ای از تغییر دیدگاههای دولت و به تبع آن تغییر رویه معماری و معماری میرمیران، نام برد.

 شافعی همچنین دیگر طرح های میرمیران را در این دوره با توجه به شرایط و اوضاع کشور مورد نقد و بررسی قرار داد و اینگونه به سخنانش پایان داد: «من تجربه میرمیران را به صورت تجربه در محافل تخصصی معماری تلقی می کنم که این تجربه به طور همزمان سعی کرده با جریانات روز معماری دنیا و آنچه که برداشت وی از معماری روز ایران است هماهنگ شود.

این که چنین جریانی چقدر توانسته روی مافیای بساز و بفروش و معماری عمومی جامعه تاثیر بگذارد نیاز به بررسی دارد…»

شهرسازی میرمیران

مهندس بهرام فریور صدری به عنوان سومین سخنران این نکوداشت، ضمن اشاره به این موضوع که در زمان اندکی که داشته، فرصت تعمق و بررسی مفصل در آثار میرمیران را نیافته است، آثار این معمار را از منظر شهر سازی مورد بررسی قرار داد. دوره اول فعالیت حرفه ای مهندس میرمیران از دیدگاه مهندس صدری دوره آشنایی با شهرسازی بوده است.

وی در این باره گفت: «روسها که فولاد شهر را طراحی می کردند، ایده هایی درباره طراحی شهری و شهرسازی داشتند، البته خود طرح پولادشهر به عقیده من اشکالات بسیار داشت، مهندس نیرنیران دو محله از پولادشهر را طراحی کرد و از آنجا تجربه اندوزی در زمینه شهرسازی را آغاز کرد. این مسئله همزمان بود با انقلاب اسلامی ایران، که هنوز فضای شهرسازی سامان نیافته بود و مهندسین مشاور فعال در این عرصه نیز از ایران رفته بودند. مهندس میرمیران در این فضا طرح جامع شهر اصفهان را به امجام رساند که این طرح یکی از نمونه های بارز برنامه ریزی شهری از دیدگاه دولت اقتدار گرای مرکزی است، با همان سیاق طرخ های جامع که در حقیقت، صدور دستوراتی بود برای مردم و برای حکومت محلی (شهرداری ها) و انعکاس فضایی این دستورات در طرخ ها. معمولا این طرخ ها توسط وزارت مسکن و شهرسازی تهیه می شد و به همان میزان هم مهندسان مشاور در همین فضا رشد کردند و شکل گرفتند…»

مهندس صدری در ادامه سخنان خود با اشاره به اسلایدهایی که طرح های شهر اصفهان و شهر جدید بهارستان را به نمایش می گذاشت، عملکرد میرمیران را مورد نقد قرار داد و ذکر این نکته را هم فراموش نکرد که یکی از نقشه های تهیه شده توسط میرمیران با مشکلی عمده رو به رو بود. شمال نقشه مورد نظر پایین صفحه قرار داشت و به عقیده مهندس صدری بروز چنین اشکالی از سوی کسی چون میرمیران عجیب بود.

مهندس صدری به محورهایی که در طرح میرمیران برای شهر اصفهان تعریف شده بود پرداخت و ذکر این نکته که در عمل این محورها خیلی واقعیت پیدا نکردند، بخش هایی از سخنرانی مهندس صدری به اقدامات شاه عباس صعئی در شهر اصفهان، مشکلاتی که برای معالی ها این شهر ایجاد شد و … تا زمان مهندس میرمیران و مقابله های شهرداری با طرح جامع و تفضیلی اصفهان، اختصاص داشت و در نهایت مهندس صدری به عنوان نکته ای مثبت افزود: «بعضی از ایده های مهندس میرمیران درباره شهر اصفهان خیلی به این شهر کمک کرد.

مهمترین آن مساله تاکید روی حفظ باغهای شهرستان بود که خیلی سریع داشتند از بین می رفتند» و البته مهندس صدری به این نکته هم اشاره کرد: « این را هم باید مدنظر قرار داد که در مورد نحوه استفاده از زمین و برنامه ریزی شهری و مسائلی از این دست، طرح جامع و تفصیلی اصفهان هیج موفقیتی نداشت.»

مهندس صدری به شهرهای جدید اصفهان نیز اشاره کرد و از جمله بهارستان که مهندس میرمیران تهیه آن را برعهده داشت و تقریبا یمی از طرح های موفق وزارت مسکن و شهرسازی در زمینه ساخت شهرهای جدید محسوب می شود.

نردبام معمارانه

حسین شیخ زین الدین آخرین سخنران نکوداشت مهندس میرمیران سخنانش را در جمع بندی سخنان دیگر همکارانش اینگونه آغاز کرد:« می خواهم از یک معمار خیالی سخن بگویم. معماری هر چند شاید به لحاظ ماهیت فردی شبیه میرمیران نباشد، اما مشخصه های بسیار از معماران عصر میرمیران دارد و از این رو این معمار خیالی آموختنی های بسیار برای ما دارد.

این هنرمند خیالی با بازسازی شده در ذهن ما، بی شک از روی آثارش شناسایی می شود و از بررسی آثار او نیز بازسازی های دیگری از هنرمند صورت می گیرد که درباره میرمیران بسیار شنیده ایم من نیز هنرمندان را با نگاه به فعالیت ها و آثارش در ذهن و خیال بازسازی می کنم و می دانم کنجکاوی های من در حد این نیست که بخواهم بدانم این هنرمند معمار کی و کجا به دنیا آمده با تحت تاثیر کدام هنرمند یا کارفرما بوده است؛ یا از کدام نیرو متاثر می شده است.

هنرمند ذهنی من برخی از خصوصیات جمعی معماران عصر میرمیران را در خود دارد و از همین روست که قادر به تجدید حیات است. این هنرمند خیالی به خوشبینانه ترین تعبیر، معمار دوره گذار است و به بدبینانه ترین تعبیر، معمار دوره رکود، معمار دوره ای که تمدنی به خالت رکود درامده اما زندگی متوقف نشده است، خلاقیت توقف نیافته، بلکه بنا بر این عقیده که معماری ایران در وضع بدی قرار دارد، دیگر ارمانی وجود ندارد.

 یعنی معماری خیالی ما در دوره ای زندگی می کرد که تمدنی رابا ثروتی اشتباه می گیرند. این دوره، دوره نوابغ نیست! دوره معماری است که تلاش بسیار می کند؛ هنر بسیار دارد؛ استعدادش در حد نبوغ است ولی چاره ای ندارد جز اینکه نردبام ترقی آیندگان باشد! معمار این دوره با زمینه ای که در آن کار و زندگی می کند توافق ندارد و بی شک از چنین زمینه ای هیچ نابغه ای برنخواهد خاستو نوابغ در آینده منتظر هستند و باید از نردبامهایی چون معمار خیالی ما عبور کرده باشد.

ما هنرمندان عصر میرمیران را از این رو ارج می نهیم که چون پله های ترقی معماری اند و اگر نباشند هیچ کسی به هیچ بامی صعود نخواهد کرد. آنکه از این پله ها صعود می کند هم هرگز از پله های یادی نخواهد کرد! زمانه بدی است و کسی نمی تواند بگوید چرا هنرمند خیالی ما در این زمانه متولد شده است؟

آنچه از این هنرمند خیالی باقی می ماند، خصیصه هایی است که اگرچه دیگر به کار خودش نخواهند آمد، اما برای ما سودمندند هنرمند خیالی ما سراپا شوق و استعداد است. سرنوشت خوبی ندارد ولی یکپارچه شوق است و همین شوق سنگ اول بنایی است که مارا از این رکود نجات خواهد داد»

مهندس شیخ زین الدین تاکید کرد که خوشگذرانها و آسانگیرهای کم کار مصالح تمدن نیستند و هیچ وقت هم نبوده اند؛ مصالح تمدن آدمهایی هستند که تا آخرین لحظه کوشیده اند ولو در یک شوره زار گرفتار شده باشند و هنرمند خیالی ما چنین است.

 همه زندگی و آثار این هنرمند خیالی با معمار دوره گذار، تصویری است از کوشش شدیدی برخاسته از شوقی سوزان، وی افزود:« من این شوق و کوشش را ارج می گذارم، چرا که بی شوق و با تن سپردن به روزمرگی ها، رکود به مرداب و مرداب به سرزمینی عقیم بدل می شود. هنرمندانی که از جنس این هنرمند خیالی هستند را باید گرامی داشت؛ چرا که اگر راه نجاتی باشد در همین شوق و تلاش آنهاست، هنرمند خیالی، معمار دوره گذار، خصیصه دیگری هم دارد.

او دچار دوبارگی یا حتی چندبارگی وجودی است، این هنرمند مشکل عظیمی دارد و برای حل آن، چه کوشش های فوق بشری باید انجام دهد، چرا که هر انکه در دوره گذار به دنیا امده راه سختی را پیش رو دارد!»

جسین شیخ زین الدین معتقد بود که هنرمند ذهنی ما نیز از آن رو که در دوره گذار به دنیا آمده فراموش می شود و هم دچار دو یا چندبارگی ذهنی، چند بارگی ناشی از تمدنی که به توقف رسیده. وی گفت: « توقف و ای کاش رکود بود! توقف اجبارا به ما تحمیل شده و ما دست به دست هم می دهیم این توقف را جاودانی کنیم: هیچ ملت زنده ای درگیر این سوال نیست که بین سنت و تجدد یکی را انتخاب کند، این ملت به چگونه استفاده کردن از انتخاب خود می اندیشید و ملتی که هنوز مسئله دارد مردد و دچار نوعی رکود و تورم است.

 از همین روست که ثروت بزرگ معماری این معمار خیالی، همچنان دست نخورده باقی مانده است. نحوه استفاده از یک ثروت است که ارزش و بهای آن را مشخص می کند و نحوه استفاده دغدغه بزرگ معمار خیالی ماست. این معمار در ذات خود دچار تلفیق است و هر چه از عمرش می گذرد فقط شکل این تلفیق عوض می شود، معمار خیالی ما هر چه بیشتر می رود بیشتر می فهمد که برای رسیدن به هر چیز جدیدی باید از مجرای تمدن بزرگش بگذرد و نمی تواند آن را دور بزند. به مصداق این هنرمند خیالی نگاه کنید که چگونه در اخرین آثارش تلاش می کند با کسب مهارت در تمدن بزرگش، دو یا چندبارگی وچودش را با یک فراز وجود عوض کند اما فرصتی ندارد. نه از این رو که عمر مجالش نمی دهد؛ بلکه از این بابت که این کار او نیست، کار یک زمینه مساعد است.

یک وجه دیگر در این دوبارگی وجودی معمار خیالی، که ممکن است کمتر اشتباهی به مهندس میرمیران داشته باشد، این است که با زمینه در نزاع است. این نزاع شکل پیش پا افتاده ای از اثبات وجودی است. هویت و اثبات  هویت متعلق به کسی است که مشکل هویت و اثبات هویت دارد و همه ما معماران دوره گذار و از جمله من دچار همین نوستالژی بی معنا هستیم.

بازسازی این موجود خیالی می تواند بازسازی خود من معمار باشد. در زمانه ای که همه چیز غیبت دارد معمار نبدیل می شود به همه کاره و حیف استعداد یک معمار خلاق که در مدیریت های پیش پا افتاده به هرز برود، حیف استعداد یک معمار خلاق که در سر و کله زدن برای تهیه یک دیتیل صرف شود، حیف استعداد یک معمار خلاق که می خواهد مخاطبشرا با خود همراه کند اما درگیر کارفرمایی است که بزرگترین نسبتش با فهم غیبت است نه حضور.

مهندس شیخ زین الدین، پس از پرسش و پاسخ های بسیار خاضران و طرح ایده های مختلف درباره میرمیران به مانند بزرگی که قصد تایید گفته ها و در عین حال حفظ بزرگواری خویش را داشته باشد، به نقل داستانی از هنرمندی به نام کارواجیو پرداخت و گفت: «بازسازی یک هنرمند را انقدر توسعه ندهیم که به کالبد شکافی یک مفتش یا بلیس تبدیل شود.»

پایان جلسه نکوداشت میرمیران به مانند مراسم ذبح گوسفند قداست بی پایه و اساس، برای رسیدن به تجربه نقد علمی، خیلی ها را شوکه کرد و شاید حتی خود سخنرانان را و درست به همان میزان که این تجربه هیجان انگیز می نمود، خیلی ها را هم متاثر هم کرد، میرمیران پس از مرگ نیز به نردبامی تبدیل شده برای بالا رفتن ما از پله های تجربه نقد علمی یا تخریب شخصیتی!

بررسی  و نوشته: آذر مهاجر-اردیبهشت ۱۳۸۷

تدوین و آماده سازی برای انتشار در وب سایت : شهره السادات عربشاهی