یک پژوهش به بررسی وضعیت سالمندی در ایران پرداخته است. برآوردهای جمعیتی نشان میدهد ایران در ۳۰ سال آینده با بحران سالمندی مواجه میشود و در سال ۱۴۳۰ بیش از ۳۰درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد. سالخوردگی جمعیت در سالهای آینده چالشهایی مانند افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی و درمانی، نیاز بیشتر به زیرساختهای مراقبت از سالمندان، ناپایداری نظام رفاهی، عدم انطباق سالمندان با فناوریهای نوین، کاهش رشد اقتصادی جامعه و افزایش وابستگی سالمندان به نیروهای جوان را به دنبال خواهد داشت.
از آنجایی که یکی از مهمترین چالشهای سالمندی جمعیت در سطح کلان مواجهه با هزینههای سلامتی و مراقبت از آنهاست، پیشنهاد میشود دولت با هدف تقویت بودجه خانواده از طریق ارائه یارانه، به دنبال تامین زندگی این افراد باشد. البته این اقدام لزوما به معنای ارائه رایگان کالا و خدمات نیست، بلکه میتواند به اشکال مختلفی مانند کنترل اجاره، دارو و غذای اصلی یارانهای باشد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش «بررسی وضعیت سالمندی در ایران، آینده و چالشهای آن» ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کرده است.
آخرین دوره چرخه زندگی
بر اساس تعاریف این گزارش، سالمندی معمولا به آخرین دوره چرخه زندگی گفته میشود که در واقع نمیتوان برای آن حد و مرز مشخصی تعیین کرد. در ایران معمولا به افرادی که سنشان بالای ۶۰ یا ۶۵ سال است، سالمند گفته میشود. عموما در حوزه سالمندی دو مفهوم سالخوردگی جمعیت و سالخوردگی فردی مطرح است. سالخوردگی فردی به تغییر و تحولاتی میپردازد که در رابطه فرد با دنیای پیرامون رخ میدهد. بنابراین سالخوردگی فردی یعنی عبور از مرز ۶۰ یا ۶۵سالگی، اما سالخوردگی جمعیت به معنای کاهش نسبت افراد زیر ۱۵ سال و افزایش نسبت افراد ۶۰ سال و بالاتر است. پیشبینی میشود ایران در دهه ۱۴۳۵ تا ۱۴۴۵ حدود ۳۵میلیون سالمند در کشور خواهد داشت. بنابراین باید اشاره کرد که سیاستهای جمعیتی میتواند روی تغییرات شاخص سالمندی جمعیت تاثیرگذار باشد و ارتباطی با سالخوردگی فردی نخواهد داشت. عوامل مختلفی مانند کاهش خانوارهای گسترده و متمرکز در یک محله، کاهش بعد خانوار، و افزایش آمار تجرد قطعی میتواند در تشدید مساله سالمندی موثر باشد.
تصویر عددی سالمندان کشور
بر اساس آخرین سرشماری انجامشده در مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۹۵ انجام شده است، جمعیت ایران ۷۹میلیون و ۹۲۶هزار نفر برآورد شده است. بر اساس همین سرشماری ۷میلیون نفر که ۳/ ۹درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهند سالمند هستند. ۳/ ۴۹درصد از سالمندان را مردان و ۷/ ۵۰درصد از سالمندان را زنان تشکیل میدهند. بررسی توزیع سالمندان بالای ۶۰ سال در استانهای کشور نشاندهنده آن است که استان گیلان با ۲/ ۱۳درصد دارای بیشترین سالمند در کشور است. سیستان و بلوچستان نیز با ۹/ ۴درصد سالمند کمترین تعداد سالمندان را دارد. بررسیها در زمینه رشد جمعیت سالمند در کشور نشاندهنده آن است که در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵جمعیت کل کشور همواره افزایش یافته، اما درصد رشد جمعیت طی این سالها با نوساناتی همراه بوده است؛ به طوری که جمعیت کشور در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ شاهد رشد ۷/ ۴۶درصدی بوده است.
در پی پیادهسازی سیاستهای تحدید نسل در دهه ۱۳۷۰، رشد جمعیت روندی نزولی پیدا کرد تا در نهایت در سال ۱۳۹۵، رشد جمعیت به ۴/ ۱۳درصد نسبت به سال ۱۳۸۵ رسیده است. در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵، کشور شاهد رشد فزاینده جمعیت سالمندان بود. پس از آن و در دو دهه ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۵، نرخ رشد جمعیت سالمندان نزولی بوده و از حدود ۵۲درصد در سال ۱۳۶۵ به حدود ۲۹درصد در سال ۱۳۸۵ رسیده است. جمعیت سالمندان در سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ از حدود ۵میلیون نفر به حدود ۷میلیون نفر افزایش یافته و به این ترتیب با رشد حدود ۴۵درصدی مواجه شده است.
چالشهای سالخوردگی در ایران
این گزارش بیان میکند سالخوردگی جمعیت میتواند چالشهای زیادی ایجاد کند. افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی و درمانی از اولین چالشهای مذکور است. در دهههای گذشته ایران با بار اقتصادی بیماریهای واگیر و عفونی روبهرو بوده و فعالیتهای بخش سلامت به پیشگیری، درمان و بازتوانی عوارض ناشی از اینگونه بیماریها معطوف بوده است. بااینحال در آینده موجی در راه است و بهزودی بار اقتصادی بیماریها بر سالمندی جمعیت ایران و عوارض ناشی از آن متمرکز خواهد شد. پیشبینی وضعیت آینده از منظر منابع موردنیاز، شرط لازم برنامهریزی و مهار موج افزایش جمعیت سالمند است که سلامت جامعه را به خطر میاندازد. چالش دوم نیاز به زیرساختهای مراقبت از سالمندان است.
بر اساس آمارهای موجود در حال حاضر ۱۴۵۰۰ تخت سالمندی در مراکز هیات امنایی و خصوصی وجود داشته که با در نظر داشتن تعداد ۹میلیون و ۲۰۰هزار نفر جمعیت سالمند در کشور، باید گفت درحالحاضر به ازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته معادل یک تخت به ازای هر ۱۸ سالمند است. چالش بعدی در زمینه ناپایداری نظام رفاهی است. در نظام سیاستهای رفاه اجتماعی، دو مقوله چتر حمایتی و تور ایمنی اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. چتر حمایتی به معنای ارائه خدمات اجتماعی و شهروندی، مشابه و یکسان به همه آحاد جامعه، اعم از فقیر و غنی است. اما تور ایمنی اجتماعی گروههای هدفی را مورد توجه قرار میدهد که در آسیبپذیرترین و بحرانیترین وضعیت ممکن به سر میبرند. درحالحاضر نظام حکمرانی رفاهی کشور نهتنها چتر حمایتی فراگیری را دارا نیست، بلکه فاقد تور ایمنی کارآمد در راستای بهینهسازی ضریب اصابت حمایتها به جامعه هدف است.
این مساله به ناپایداری، عدم تداوم و مقطعی بودن حمایتهای اجتماعی منجر شده است؛ به طوری که میزان پوشش مستمری بازنشستگی سالمندان ۶۰ساله و بالاتر در ایران ۴/ ۴۵درصد است. در واقع کمتر از نیمی از سالمندان ایرانی از پوشش مستمری بازنشستگی برخوردارند. علاوه بر این، میتوان گفت تنها ۳۰درصد از سالمندان ایرانی تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند. نکته مهم دیگر در زمینه مساله سالمندی، آثار آن بر صندوقهای بازنشستگی است. بر اساس آمارهای موجود متولدان سال ۱۳۵۸ که سال آغاز دوره بیشزایی جمعیتی ایران به حساب میآید، در سال ۱۴۱۰ با متوسط سن ۵۲سالگی به سن بازنشستگی رسیده و در نتیجه صندوقهای بازنشستگی با بحران مضاعفی روبهرو خواهند شد. یکی دیگر از چالشهای مهم در این زمینه کاهش رشد اقتصادی جامعه است.
سالمندی جمعیت از یک سو به کاهش نیروی کار منجر میشود و از سوی دیگر با کاهش نوآوری و خلاقیت در کار، موجب کاهش بهرهوری و رشد اقتصادی نیز میشود. در نهایت میتوان گفت کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی به کاهش نسبت سالمندان منجر میشود. این مساله موجب میشود جامعه با بار هزینهای بزرگتری در زمینه مراقبت از سالمندان مواجه شود. از آنجایی که یکی از مهمترین چالشهای سالمندی جمعیت در سطح کلان مواجهه با هزینههای سلامتی و مراقبت از آنهاست، پیشنهاد میشود دولت با هدف تقویت بودجه خانواده از طریق ارائه یارانه، به دنبال تامین زندگی این افراد باشد. البته این اقدام لزوما به معنای ارائه رایگان کالا و خدمات نیست بلکه میتواند به اشکال مختلفی مانند کنترل اجاره، دارو و غذای اصلی یارانهای باشد.
روزنامه دنیای اقتصاد