گروه فرهنگ و هنر، مسعود بُربُر-یک روز اردیبهشتی سال ۱۳۰۹ بود که کریمآقا بوذرجمهری که آن زمان کفیل بلدیه تهران بود با حاجآقا رضا رفیعی از متشرعان آن دوره و شخص رضاشاه از پل امیربهادر به راه افتادند. قطعه قطعه خیابان را اندازه میگرفتند که کجا را چه اندازه گشاد کنند و چه اندازه جوی آب، لازم است و دیگر چه تا این خیابان، خیابان شود. از پل امیربهادر تا میدان منیریه آمدند و از آنجا تا چهارراه سپه، از چهارراه سپه تا سهراه جمهوری و بعد تا کاخ شهرداری (تئاتر شهر امروزی). از کاخ شهرداری به بعد بیابان بود و سوار بر درشکه شدند و غروب به تجریش و کاخ سعدآباد رسیدند و هر یک به خانه خود رفتند. قرار و مدارهایی نیز گذاشته شد: دو طرف خیابان اگر درختهایی به صورت جلو و عقب کاشته شود فاصله یکمترو نیم مناسب خواهد بود. آب آن از کاریزهای تهران تأمین خواهد شد و حقالسهم هر قنات نیز مشخص است. چه درختی بکاریم؟ چنار، آب کم میخواهد، پاجوش است و اگر ریشه بدواند دیگر نیاز به آب چندانی ندارد و خودش را به آب میرساند، در برابر آفت مقاوم است و به باد و سرما و گرما حساسیت ندارد. اینگونه بود که ۲۴ هزار درخت چنار دو سوی خیابان ولیعصر (عج) امروزی کاشته شد؛ اما آن زمان کسی نمیدانست که چنار به آلودگیهای شیمیایی و موش حساس است. شاید اگر هم کسی میدانست در تهران آن زمان، تفاوتی نمیکرد و باز همین چنار دو سوی بلندترین خیابان خاورمیانه را زینت میداد.
آنگونه که نصرا… حدادی، تهرانشناس خوشحافظه، با بیان شیرینش تعریف میکند تا سالهای ۱۳۴۰ در میدان ولیعصر (عج) امروزی چندان خبری نبود. اول آب کرج بود و درختان زیادی از جمله چنارها به طور طبیعی آنجا روییده بودند. با این حال، از همان جا تا تجریش هم یکی جلو و یکی عقب درختان به فاصله یک و نیممتر کاشته شدند و برخی را حتی نزدیکتر هم کردند.
در زمستان ۱۳۱۹ به شهرداری دستور داده شد، پای چنارها را به عمق یک متر و نیم گودبرداری کنند و به جایش کود بریزند؛ اما از آنجا که چنار به سرعت تنهاش ستبر میشد تا جایی که تشخیصش از یک درخت ۷۰۰ ساله نیز دشوار بود از همان آغاز چشمان بسیاری را به دنبال خود کشید. رفتگرانی که در شبهای سرد زمستان نیازمند هیزم بودند، پوست چنارها را دور تا دور میکندند تا رشته آوندهایشان قطع و درخت خشک شود. درختانی که خشک میشدند، بریدنشان مانعی نداشت. زخم چنارها پایانی نداشت. در شهریور ۲۰، بسیاری از این چنارها به دلیل همان تنه ستبر کنده شدند تا کمبود سوخت را جبران کنند و در تیرماه سال ۱۳۹۲ تنه ستبر چنارها مزاحم دید تابلوها عنوان شد و ارهها شبانه به جان چنارها افتادند.
شهرداری در اطلاعیهای اعلام کرد که چنارهای قطع شده، پوسیده بودند و ممکن بود بر سر رهگذران بیفتند؛ اما کیست که نداند چنار تا ۳۰۰ سال عمر میکند و این عدد را به راحتی میتوان به هزار و بیشتر نیز رسانید. حدادی از تنها چنار ۹۰۰ ساله تهران در امامزاده یحیی یاد میکند و چنارهای ۳۰۰ و ۴۰۰ ساله دیگری که در تهران هست را گواه میگیرد. با این حال، از ۲۴ هزار چنار سال ۱۳۳۵ تنها ۷۰۰۰ چنار در سالهای پایانی دهه ۷۰ باقی ماند و از بودجه ۲۵ تا ۱۰۰ میلیارد تومانی بهسازی پیادهرو خیابان ولیعصر (عج) در سال ۱۳۸۵ ریالی صرف حفظ چنارها نشد.
درختانی که مزاحم دید باشند، حذف میشوند
در روزهای پایانی تیرماه امسال خبری روی رسانهها رفت که طبق آن معاون اجرایی سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران گفته بود درختانی که جلوی تابلوهای راهنمایی و رانندگی قرار دارند و مانع دید آنها شدهاند، هرس خواهند شد و با اینکه هیچ کارشناس یا فردی که کمترین آشنایی با باغبانی داشته باشد هرس درختان در تیرماه را تأیید نمیکند، درختان نه تنها هرس، که حذف شدند. کارشناسان محیط زیست وضعیت بحرانی فضای سبز تهران را گوشزد کردند. آنگونه که محمد درویش، فعال سرشناس محیط زیست اعلام کرد، نیم قرن پیش در محدوده ۷۰ هزار هکتاری تهران کنونی، تراکم پوشش گیاهی را اگر ۱۰۰ فرض کنیم، اینک آن عدد را باید به ۲۱.۴ کاهش دهیم. بر مبنای بررسی تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی موجود که توسط دکتر جمال قدوسی و تیم همکارانش انجام گرفته است، در سال ۱۳۳۵ متجاوز از ۷۰ درصد محدوده تهران کنونی در قلمروی فضای سبز بود، اما ۲۰ سال بعد این رقم به ۵۵ درصد کاهش یافت و در سال ۱۳۸۶ تنها ۱۵ درصد از آن باقی ماند.
هشدارهای کارشناسان به گوش مردم نیز رسید و معترضان به قطع درختان خیابان ولیعصر روز چهارشنبه دوم امردادماه رو بهروی شهرداری گرد هم آمدند: «اگر خشک شده بودند، شما مسئولید و اگر بیهوده بریدید، باز هم شما مسئولید.» این شعاری بود که بر پلاکاردهای معترضان به قطع درختان ولیعصر (عج) نقش بسته بود. معترضان معتقد بودند که این درختان همگی در کنار ساختمانهای بزرگ تجاری یا دولتی بودهاند و به اعتقاد آنان با توجه به عمر ۳۰۰ تا هزار ساله چنار، خشک شدن این درختان ظرف ۷۰ سال نشان از مدیریت غلط و نگهداری نادرست از آن را دارد.
چون دوست، دشمن است شکایت کجا بریم؟
دکتر حسین آخانی، دکترای گیاهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نیز این اقدام شهرداری را یک برنامهریزی عمدی برای خلاص شدن از شر درختهایی که جلوی فعالیتهای عمرانی را گرفته بودند، عنوان میکند: «تمام جویبارها را بتن و آسفالت کردهاند و تمام چنارها در لایههای ضخیمی از آسفالت و بتن فرو رفتهاند در حالی که ریشهها باید بتوانند تنفس کنند و در چنین شرایطی مسلم است که چنارها بیمار و پوسیده میشوند. این حرف من به این معنی نیست که شهرداری تقصیری نداشته و صرفا به قطع کردن درختان پوسیده اقدام کرده است. به نظر میرسد بخشی از این مشکلات عمدی است. به هر حال، این درختان مزاحم فعالیتهای عمرانی و بلندمرتبهسازیها و پارکینگسازی هستند. بنابراین بهتر است آنها را از بین برد. مأموران شهرداری طبق قانون با شنیدن هر گزارشی از قطع درختان در منازل برای اخذ جریمه حاضر میشوند، ولی ما نمیدانیم اگر خود شهرداری اقدام به قطع کرد چه کسی باید آنها را مورد مواخذه و جریمه قرار دهد.»
با این حال، در مورد درختان خیابان ولیعصر (عج) تکلیف روشن بود. این خیابان نه تنها در فهرست میراث ملی ثبت شده، بلکه قرار است پرونده ثبت جهانی آن نیز به یونسکو ارسال شود. با وجود این، مسعود نصرتی، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران با اظهار بیاطلاعی از قطع درختان خیابان ولیعصر، میگوید: «در جریان موضوع نیستم و برای این کار استعلامی نیز از سازمان میراث فرهنگی گرفته نشده است.»
به گفته وی خیابان ولیعصر علاوه بر خانههای تاریخی با درختانش به ثبت رسیده و یکی از دلایل ثبت آن، وجود درختان قدیمی چنار است. لزوم دریافت اجازه از سازمان میراث فرهنگی برای قطع حتی یک درخت در این خیابان به هر بهانهای، حتی آفتزدگی را احمد محیط طباطبایی یکی از اعضای شورای سیاستگذاری ثبت میراث تاریخی نیز تأیید میکند.
علیرضا قهاری، رئیس انجمن مفاخر معماری ایران، نیز با بیان اینکه هویت خیابان ولیعصر (عج) وابستگی جداییناپذیری با چنارها دارد و شاید یکی از دلایل و معیارهای ثبت این خیابان هم وجود همین چنارها بوده باشد، تصریح میکند: «زمانی که این خیابان ثبت شد خیال همه راحت شد که مرجعی هست که چشم و گوش بیدار مردم است؛ اما این رخداد شاید بیش از یک ضایعه جبرانناپذیر، هشداری بود که نشان داد دیدهبان و چشم و گوش مردم چندان هم بیدار نیست. باید از میراث فرهنگی پرسید با توجه به اینکه از او اجازه گرفته نشده، آیا در این مورد شکایتی طرح کرده است؟ کشور ما بر پهنهای از میراث فرهنگی بنا شده که اگر قرار باشد مرتبا در معرض خطر تعرض باشد و کسی هم جواب ندهد، لابد باید از شهرداری تشکر هم بکنیم که با قطع این درختان نشان داد که هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد و کسی نیز واکنشی نشان نخواهد داد.»
به اعتقاد او چه دلیل قطع درختان بیماری و آفت بوده باشد و چه مزاحمت، قبلا قانونگذار در این زمینه قانونی وضع کرده است که براساس آن صلاحیت اظهار نظر به نهاد دیگری واگذار شده و دست کم باید مکاتبهای با آن سازمان میشده است.
قهاری تأکید میکند: «جدای از مسائل زیست محیطی، باید پذیرفت که اینجا قانون ثبت ملی نقض شده است و در این میان فقط قانونگریز و قانونشکن نیست که مقصر است. نهادی که مسئول بازدارنده این قانونگریزی بوده نیز مقصر است. خیابان ولیعصر (عج) کاروانسرایی در میانه کویر لوت نیست که دزدان شبانه درش را بکنند و سازمان میراث فرهنگی آنجا یگان حفاظت نداشته باشد و باخبر نشود. اینجا وسط تهران است و سازمان میراث فرهنگی به عنوان نهاد بازدارنده با اولین اطلاع باید واکنش نشان بدهد و اگر چنین نکند به همان اندازه که قانونگریز مقصر است فردی که دیدهبان قانون تعیین شده نیز مقصر خواهد بود.»
جدای از قانونشکنی آنان که درختان را بریدهاند درختان را توان عریضهنویسی و تنظیم دادخواست نیست و سازمان میراث فرهنگی نیز شکایتی مطرح نکرده است. مدعیالعموم را این بار چرا زبان سخن نیست؟