محمدامین(داریوش) میرفندرسکی (۴ آذر ۱۳۱۰ در گرگان – ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ در تهران) یک معمار و طراح موزه ایرانی بود.او نسلی نو از معماران ایرانی را که در آثارشان به چیزی بیش از زیبایی بصری و کمپوزیسیون فرمی(آنگونه در بوزآرت پاریس مدنظر بود) تربیت کرد.آنها این روش را “معماری انسانی” می نامیدند.آنها مسایل اجتماعی،ادبیات ،شعر و فلسفه را اساس مبانی نظری معماری خود قرار می دادند. او دارای دکترای معماری و شهرسازی از دانشگاه فلورانس ایتالیا بود. او «مرد معماری و مرمت ایران» لقب گرفته بود.
میرفندرسکی در ۷۸ سالگی، بر اثر سرطان، در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت.
استاد در منظر دوستان و همکاران
محمد منصور فلامکی: بحثکردن دربارهی چیزی که قرار است ساخته شود و ضابطههایی که معمار را راهنما میکند و از سوی دیگر به نقد گذاشتن این مقالات و خارج کردن فضای آموزشی دانشکده از مباحث صرفا تئوریک از جمله کارهایی بود که زندهیاد میرفندرسکی با حضور خود در دانشکدهی هنرهای زیبا انجام داد.
با حضور میرفندرسکی و مباحثی که مطرح میکرد تمام فارغالتحصیلان و دانشجویان تلاش داشتند تا به آفریدههای خود ارزشی نو دهند. آوردن نقد به فضای معماری در واقع گشودن بحث شفاهی و مکتوب دراین عرصه بود و به شکلی تسری پیدا کرد که حتی فضای فکری دانشجویان مجسمهسازی، نقاشی و موسیقی نیز به تعامل با معماری رسید. دراین فضا میرفندرسکی معتقد بود که نقد معماری تنها مرتبط به معماری نیست بلکه به رشتههای پنجگانهی دیگر نیز میاندیشد.
فرخ باور: از محمد امین میرفندرسکی خیلی چیزها می شد یاد گرفت و یاد گرفتیم و این یاد گرفتن آن قدر ساده و راحت جزو فرهنگ و دانستنی های ما شد که خودمان هم نمی دانیم منشاء آن همه، محمد امین میرفندرسکی بوده است.
داشتیم صحبت می کردیم و صحبت ما وسط راه بود اما او خسته شد و رفت. ما باور نکردیم و به صحبت ادامه دادیم و هنوز منتظر جواب و نکته سنجی ها و نظرهایش هستیم. و این کمال بی معرفتی هست. شاید او بگوید کسی را برای دیالوگ، آن طور که او می خواست یافت نکرد. شاید هر کسی برای خودش حرف می زد و او هم صحبتش را قطع کرد و رفت.
یک مرد بزرگ از ایده ها حرف می زند . یک مرد بزرگ مشکلات بزرگ نیز دارد و با رنج های بزرگتری دست و پنجه نرم می کند . رنج هایی که تمام توانایی ها و ضعف های مرد بزرگ را به مبارزه می کشاند و مرد بزرگ نمی تواند شانه خالی کند . شانه های مرد بزرگ گرد نیست . اما آیا تضادهای درونی یک مرد بزرگ به همان نسبت بیشتر و نیرومند تر است یا اینکه مرد بزرگ کامل تر و هماهنگ تر است ، نمی دانم . اما به دنبال این هستم که داریوش ، محمد امین میر فندرسکی ، با آن همه فراز و نشیب زندگی و مبارزه و خلاقیتش ، چه بود ؟ که بود ، جمع اضداد بود ؟ همه چیز بود ؟ یک روانشناس حساس می تواند در هر شخصیتی یک سنتز پیدا کند . ذات او را بیابد . وگرنه انسان در میان جنبه های بسیار زیاد و نیرومند شخصیتی مانند محمدامین میر فندرسکی گم می شود و دیگران را هم اگر گمراه نکند به جایی هم نمی رساند.
سید محسن حبیبی: او در دوره خود همسو با جهان پیش میرفت و همانطور که سال ۴۸ تمام دنیا به لحاظ آموزشی دچار دگرگونی شد و نقد جدی مدرنیزم با شروع قرن بیستم آغاز گشت و در همه جا رخنه کرد. او و گروهی از همسالان خود نیز چنین حرکتی را آغاز کردند و به نقد آموزش،پژوهش و هنر دست زدند که این اتفاق تنها خلاصه به معماری نمیشد بلکه سایر گرایشهای هنری را نیز در بر میگرفت.
فریار جواهریان: متاسفم که خیلی دیر با زندهیاد میرفندرسکی آشنا شدم، اما همیشه یادم است که ایشان تاکید داشتند مبانی نظری در معماری مشخص است..
بهرام فریور صدری: در حالی که معماری تبلور فضای فرهنگی یک جامعه است و برای اینکه معماری دورهای را بشناسیم، باید فرهنگ آن جامعه را بدانیم و از آنجا که جامعهی ما به لحاظ فرهنگی عقبافتاده است پس تحمل پذیرش فرهیختگان را ندارد و آنها را دفع میکند.
ایشان نگاه خوب و درستی به فضا داشت، اما متاسفیم که در آن زمان از فضای معماری و شهرسازی کنار گذاشته شد و هرچه ما تلاش کردیم که ایشان را وارد بازی عملی کنیم، اما تمام درها به روی ما بسته شد.
جامعهی ما در شرایط لازم بیشتر تولید آشغال میکند و چون میرفندرسکی تولیدکنندهی آشغال نبود مورد پذیرش اطرافیان قرار نگرفت.
کامران صفامنش: زندهیاد میرفندرسکی حق بزرگی بر گردن نقد معماری ایران دارد، زیرا حضور ایشان در دانشگاه تهران همزمان با پا گرفتن یک سنت جدید در این مجموعه بود.
میرفندرسکی اولین کسی است که بحث معماری را از زوایای غیرمعمارانه بررسی کرد و برای اولینبار در دانشگاه تهران از رابطهی معماری و سینما سخن گفت و بعدتر معماری را از نظر هنرهای تجسمی نگاه کرد. در حالی که همانزمان دانشجویان سال بالایی ما اندیشهی مناسبی نسبت به این برخورد و تفکرات نداشتند و سنت موجود این نقد را نمیپذیرفتند.
ما در کلاسهای میرفندرسکی یاد گرفتیم که با موسیقی، شکل و خط بکشیم و اجازه داشتیم با دوربین عکاسی حرکت کنیم و ترکیبهای معماری را در قاب دوربین ثبت نماییم. میرفندرسکی اولین کسی بود که مباحث جدیدی را در کلاس خود مطرح کرد و در این حوزه بهشدت به مباحث فلسفی تاکید داشت.او توانسته بود در آن زمان در دانشکدهای که فضا و پذیرش نقد را نداشت، احترامی ویژه برای خود کسب کند. در واقع آگاهی و اخلاق از جمله چیزهایی بود که میرفندرسکی برای ما به یادگار گذاشت. درحالی که امروزه در جامعهی حرفهای ما بهشدت اخلاقگرایی بیرونق شده است.
یزدانهوشور: تلفیق حجم معماری با طبیعت و آنچه که در گذشته وجود داشت از جمله مواردی است که میرفندرسکی در کلاسهایش از آن سخن میگفت و ما امروز تازه میفهمیم که این صحبتها یعنی چه.
او به ما یاد داد که معماری فقط روی زمین نیست بلکه در فضا،آب و غیره وجود دارد و در حقیقت این معماری در مغز ما شکل میگیرد.
همفکران او
اصالت- سیاوش تیموری- حاتمی- داراب دیبا-سیمون ایوازیان-اصغر ساعد سمیعی – مرحوم لطیف ابوالقاسمی – مرحوم عسکری – مرحوم منوچهر مزینی -منوچهر طبیبیان – گلندیان – پوربزرگی – صرام – حسامیان -سیروس باور-فرخ باور -محمد منصور فلامکی – مهدوی – ایرج شهروز تهرانی و اعضاء گروه هنرهای تزئینی و موسیقی
از دانشجویان برجسته او
سید علیرضا قهاری – انوشه منصوری – گیتی اعتماد – حمید ماجدی – مرضیه برومند.
فعالیتها
- استادیاری و دانشیاری دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران (۱۳۴۲-۱۳۵۶)
- ریاست دانشکده هنرهای زیبا – دانشگاه تهران (۱۳۴۷-۱۳۵۰)
- استاد مدعو دانشکده معماری کمبریج -(۱۳۶۱-۱۳۶۸)
- بنیانگذاری اندیشه نو در آموزش هنر و معماری
- ایجاد همپیوندی میان آموزش معماری، هنرهای تصویری و نمایشی و موسیقی
- طراحی موزه بزرگ خراسان
- برگزاری جلسات شب شعر در منزل شخصی اش که باعث آشنایی دانشجویان زیادی با فضای شعر در ایران گردند
- تلاش برای ثبت جهانی باغ ایرانی
- تلاش برای عبور مترو اصفهان از نقشه ای صحیح که همزمان به مقوله گردشگری نیز کمک نماید
- چاپ مجموعه شش جلدی در مورد مرکز تاریخی اصفهان، کاشی در معماری ایران و باغ ایرانی
در دوران ریاست دانشکده دکتر میرفندرسکی معماران معروفی چون آلوار آلتو – برونو زوی – کوارونی – کنزوتانگه و دیگران به ایران دعوت شدند که توانستند روند آموزشی معماری دانشکده را در جهتی که پیشرفت مینمود تائید نمایند و راهکارهائی بس ارزشمند به اساتید بشناسانند.
به نقل از ویکی پدیا