روزهای ابتدایی هفته گذشته برای هممیهنان ساکن منتهیالیه شرقی و غربیِ جنوب کشور دشوارتر از همیشه بود. استان سیستان و بلوچستان که همواره از کمبود باران در عذاب است، در هفته پیش باز در حسرت نبود امکانات بهرهوری از این هدیه الهی ماتم گرفت و رحمت آسمان برای این بخش از کشورمان به عذابی بزرگ بدل شد. طبق گزارشهای رسانههای کشور بارش باران در مناطق جنوبی سیستان و بلوچستان و طغیان بسیاری از رودخانههای محلی موجب مرگ یک نفر و تخریب بسیاری از واحدهای مسکونی در روستاهای منطقه سراوان و ایرانشهر شد. این سیل بزرگ شهرهای سیبسوران، قصرقند و نیکشهر بسیاری از روستاهای توابع این شهرستانها را دچار خسارات جدی کرد و راههای ارتباطی بیش از ۴۰ روستا را در این مناطق مسدود کرد. سازمان هواشناسی مقدار بارش در این منطقه را حدود ۵۰ میلیمتر برآورد کرده است. فکر میکنید در کدامیک از کشورهای پیشرفته و یا در حال توسعه ۵۰ میلیمتر بارش با این میزان تخریب مواجه خواهد شد؟
در همین ایام از جنوب غرب کشور نیز اخبار تلخ دیگری به گوش رسید. از قرار معلوم سقوط یک دستگاه مینیبوس از روی بارجی که در حال عبور از دریاچه سد کارون۳ بود به داخل دریاچه منجر به غرق شدن ۱۲ نفر از ۱۷ سرنشین مینیبوس شد. خبری که برای مردم خوزستان در چند سال اخیر بارها به صور گوناگون تکرار شده است. مردم این منطقه در چند سال گذشته قربانی برخی از طرحهای بزرگ کشور شدهاند. احداث سد کارون راههای ارتباطی روستاهای این منطقه را قطع کرده است. راههایی که قرار بود توسط شرکتهای دستاندرکار این پروژه بازسازی شده و مسیری امن را برای ساکنان به وجود آورد. اما متاسفانه نهتنها به این وعدهها عمل نشد، بلکه تنها مسیری آبی از روی دریاچه آن هم با خطرات بسیاری در اختیار مردم مظلوم این مناطق قرار گرفت. مسیری که در این سالها بسیاری را به دیار باقی فرستاده است. حادثه اخیر موجب عصبانیت بخش عمدهای از مردم نجیب این مناطق شده است. این عصبانیت را به سادگی میتوان در اظهارات سیدکمال موسوی امام جمعه ایذه مشاهده کرد. او هفته پیش در خطبههای نماز جمعه اعلام کرد: «اسرائیل هم اینگونه غزه را در محاصره قرار نداد… اگر اجازه میدادند، امروز کفنپوش به صحنه میآمدم تا مسوولان در اهواز و تهران بدانند که بر مردم ایذه و دهدز چه میگذرد و دچار چه فلاکتهایی هستند… به ایذه و مرم ایذه خیانت شد و مسوولان با بیتوجهی و بیمسوولیتی به ایذه خیانت کردند.» سایت تابناک نیز در خبری به این رویداد پرداخت و مدعی شد، استاندار خوزستان پس از این حادثه در این منطقه حاضر نشده است. در روزهای نخست هفته گذشته نیز رئیس قوه قضائیه با صدور دستوری، دادستان کل کشور را مامور بررسی حادثه دریاچه سد کارون کرد و یک روز بعد از آن هیات اعزامی دادستان کل کشور به محل وقوع حادثه تحقیقات خود درباره علل وقوع حادثه را آغاز کرد. انشاءالله مسوولان کشور در اسرع وقت مرهمی بر داغ دل مردم این منطقه بگذارند.
اخبار بد از حیات وحش
به نظر میرسد برخی از مدیران کشور علاقه ویژهای به این امر دارند که ایران تنها به سکونتگاه اشرف مخلوقات! بدل شود و سرنوشت سایر مخلوقات هم اصولاً ارزش فکر کردن ندارد، که وقت گرانبها را صرف آن کنند. در روزهای اخیر اخبار نگرانکنندهای از وضعیت برخی گونههای جانوری کمیاب در ایران منتشر شده است. گرگ ایرانی در معرض خطر انقراض است. این خبری بود که «محمد صالحی» مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی آن را فاش کرده است… بهار در این زمینه در گزارشی با عنوان «خطر انقراض بزرگترین سگسان ایران» نوشت: «از آن زمان که جمعیت انسان، فزاینده شد، زیستگاهش هم گسترش یافت. اما این وسعت تا به آنجا رسید که حریم سکونت خود را هم شکست و به خانه و کاشانه حیوانات بیگناه پیرامونش، تجاوز کرد. او حق را برای خود میدانست و هر جا احساس خطر میکرد، حیوان را به نابودی میکشاند. چه بسیار بودهاند حیوانات و گیاهانی که در یک قرن اخیر به طور کامل انقراض یافتهاند یا آنکه امروز در معرض خطر جدی انقراض قرار دارند که نمونه بارز آنها در ایران، شیر ایرانی و ببر ایرانی است که کاملاً نابود شدند یا یوزپلنگ و خرس ایرانی که زنگ خطر برای ادامه حیاتشان به صدا درآمده است. حالا خبر رسیده است که شاید، اگر حفاظت از اینگونه نامبردهشده به دقت صورت نپذیرد، تا چند سال دیگر نگران نابودی آن هم باشیم… پیش از این یکی از جانورشناسان مطرح دنیا به نام بلند فورد که به ایران آمده بود گفت رنگآمیزی گرگهای ایران، از پرندهها عجیبتر است زیرا رنگهایی چون زرد، قرمز، کرم، قهوهای، خاکستری و سیاه در میان آنها دیده میشود.» اوضاع گوزن زرد ایرانی نیز بهتر از گرگهای آن نیست. بهار در گزارشی به وضعیت این جانور نیز پرداخته و مینویسد: «خط سیر دولت دهم به ریاست» محمود احمدینژاد به نقطه پایانی خود رسید اما بعید به نظر میرسد تا مدتها تبعات اهمالکاریهای آن، برطرف شود. حوزه «محیطزیست» از آن دست مواردی است که بیشترین آسیب را از این قضیه دیده است که شاید یکی از مهمترین آنها که اخیراً به وقوع پیوست، مرگ دستهجمعی «گوزن زرد ایرانی» در منطقه کرخه در خوزستان است. از ۱۶خرداد ۹۲ تا به امروز، از ۷۰ گوزن ساکن در منطقه، تنها دو راس باقیمانده است… متاسفانه علت عمده تلف شدن گوزنهای زرد ایرانی، عدم تامین زیستگاهی مناسب برای اینگونه جانوری بود.
حریق در کاخ ۲۵۰۰ساله آپادانا
این روزها وضعیت آثار باستانی کشور نیز بهتر از وضعیت طبیعت آن نیست. در ابتدای هفته گذشته خبر رسید کاخ آپادانای شوش، به لیست آثار به دام حریقافتاده کشور اضافه شد. این کاخ که بیش از ۱۳۰ سال پیش توسط کاوشگران فرانسوی از دل خاک بیرون کشیده شده بود و بیشتر بقایای آن به این کشور انتقال داده شده بود، دچار آتشسوزی شد و بیش از یک هکتار از آن سوخت. این کاخ که در سالهای ۵۱۵ تا ۵۲۱ پیش از میلاد در شوش و روی آثار و بقایای عیلامی توسط داریوش، پادشاه هخامنشی بنا نهاده شده بود، جز چند زیرستون از آن چیزی باقی نمانده بود که همانها هم به دلیل انباشت نخالهها، خس و خاشاک و گیاهان خودروی هرسنشده به آتش کشیده شد. به گزارش اعتماد، کارشناسان و باستانشناسان میراث فرهنگی هنوز گزارشی از میزان خسارتهای وارده به این محوطه باستانی اعلام نکردهاند. این در حالی است که این دومین اثر تاریخی در شوش است که در سال جاری دچار آتشسوزی شده است، خردادماه سال جاری، کاخ اردشیر شوش به دلیل سهلانگاری معتادان منطقه دچار حریق شد. خبرگزاری میراث خبر نیز در گزارشی تاکید کرد: «در هفتههای گذشته کاخ آپادانا چندین بار بر اثر انباشت زباله و گیاهان خودرو به آتش کشیده شد. دما و گرمای قابل توجه شهرستان شوش از یک طرف و ضعف مدیریت پایگاه شوش در جمعآوری به موقع گیاهان خودرو در کنار پایهستونهای هخامنشی از سوی دیگر سبب شده آتشسوزی در این منطقه شدت و دامنه وسیعتری پیدا کند.» آتشسوزیهای اخیر در حالی آسیبهای جدی به ستونها و پایهستونهای هخامنشی محوطه باستانی شوش رسانده که سال گذشته ۷۰۰ میلیون تومان برای انجام یکسری اقدامات مرمتی و پاکسازی در محوطههای آپادانا و کاخ اردشیر و آمادهسازی بخشی از پرونده شوش اختصاص گرفت. هر چند که بخشی از این اقدامات به دلیل عدم حضور ناظر کیفی با اعتراضهای کارشناسان مواجه شد. به اعتقاد برخی از باستانشناسان، چندین دهه از کاوش آثار سنگی میگذرد اما تاکنون هیچ ساماندهیای روی آثار صورت نگرفته است. با این وجود مسوولان و متولیان میراث فرهنگی از آمادهسازی پرونده ثبت جهانی شوش در روزهای آینده میگویند.
ایران سومین کشور جهان از نظر آلودگی هوا
یک رکورد دیگر نیز به نام ایران ثبت شد. مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی خودروهای تهران اعلام کرد بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی متاسفانه ایران در سال اخیر از رتبه هشتمین کشور جهان از نظر آلودگی هوا به رتبه سوم رسیده است… بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، ایران در میان آلودهترین کشورهای جهان از نظر آلودگی هوا رتبه سوم را دارد و همچنین در میان کشورهای با جادههای خطرناک مقام پنجم را کسب کرده است که این موارد لزوم توجه بیشتر به معاینه فنی را تاکید میکند. شاید همین امر بتواند میزان بالای مرگ غیرطبیعی در ایران را توجیه کند. در همین ایام سازمان پزشکی قانونی در خصوص مرگ و میرهای غیرطبیعی در کشور گزارشی تهیه و اعلام کرد سالانه بیش از۴۰ هزار نفر در ایران بر اثر مرگهای غیرطبیعی جان خود را از دست میدهند که ۵۰ درصد این آمار مربوط به حوادث رانندگی است.
به نظر میرسد هوای آلوده و جادههای ایران در این ایام در حکم داسهای ملکالموت در سرزمین ما ایفای نقش میکنند، باید منتظر ماند و دید کدامیک از این دو سلاح جناب عزرائیل بیش از دیگری جان شهروندان ایران را خواهد ستاند؟