(خاطره ای ماموریت کاری در سقز سال ۱۳۶۹ استان کردستان )
درسال۱۳۶۹درمسابقه طراحی مجتمع تجاری(مرکزخریدیابعبارتی بازار)شهرداری سقزدراستان کردستان شرکت نموده وپس ازارایه طرح وتوضیح به هیات بررسی کننده شامل معاونت عمرانی استانداری کردستان – مدیرکل دفترفنی استانداری کردستان وشهردارسقزودیگرمقامات لازمه که دردفترفنی استانداری که درمحل دفترفنی استانداری کردستان تشکیل شده بود طرح ارایه شده بعنوان طرح برترانتخاب وازطرف کمیسیون مقررباطراح طرح منتخب قراردادبازبینی وانجام مرحله دوم (طرحهای اجرایی) منعقدگردد که در این راستا در انتظار اعلام شهرداری جهت امضای قرارداد مذکور گردید .
شایان ذکراست که دردهه۶۰ و۷۰ بمنظورامنیت جادههای بین شهری ازسنندج به دیواندره وسقزدرمسیر جادههاگشت امنیت جاده ای درفواصل مختلف مستقربودند و با استقرار آن امنیت کامل در جاده ها جهت ترددبرقرارشده بود.دریکی ازروزهای بهمن سال۱۳۶۹درحدودساعت۵بعدازظهریکروزدربهمن۱۳۶۹ شهردار وقت سقز(مرحوم جناب آقای محمدعلی)بااینجانب تماس گرفته وکفته شدباتوجه به طرح شما برترین انتخاب شده لازم است که فرداصبح ساعت۹صبح در شهرداری سقز باشید تا در جلسه ای که امام جمعه وفرماندارواعضای شورای شهر و سایر مقامات شهری هستند که از شما که بعنوان طراح تقدیر شده و ضمن انعقاد قرارداد به شمالوح تقدیروجوایزی نیزاهداشود.درآن ساعت هیچ وسیله نقلیه عمومی به قصدسقزنبودبناچاربایکی ازهمکاران شبانه بااتومبیل شخصی بطرف سقز حرکت کردیم .
جاده سنندج به سقزدرمحدوده دیواندره به سقزپرازبرف وکولاک بودبهرحال سفرکاری بودوشبانه بدون استراحت ازسنندج به طرف سقزحرکت کردیم وبامشقات بسیار حدود ساعت ۸ صبح به شهرداری رسیدیم وآقای شهردارگفت که با توجه به بارش برف وسرمای شدید وکولاک تصور نمیکردم بیایید .
پس ازصرف صبحانه وشرکت درجلسه و تشریح موضوع برای حاضران جایزه ای از طرف شهرداری بانضمام تقدیرنامه داده شدوخواستیم مراجعت کنیم که جناب آقای شهردار دعوت به نهار نمودند که پس از صرف نهاروکمی استراحت بسمت تهران حرکت کردیم.آسمان صاف وآفتابی بودوتابش آفتاب بسیارلذت بخش بود.جاده سقزبه سنندج درمحدوده سقزتادیواندره دارای پیچ وخم بسیار بوده ودر نتیجه تابش آفتاب در این محدوده پیچ وخم ها روبه آفتاب برف ویخ آب شده و در قسمت دیگر کوه برف ویخ موجود بود .
بااتومبیل بسمت دیوان دره بسرعت درحرکت کردیم که درمحدوده گردنه(اوباتو)ماشین منحرف وازجاده بسرعت خارج منحرف شدوبسمت خارج جاده حدودپانزده متربه سمت خارج ازجاده(برف ویخ)منحرف و درزمین مزروعی پرتاب شدوخوشبختانه بدلیل برف ویخبندان به سنگ ویاشیی سختی برخوردنشد.
اتومبیل تاارتفاع شیشه ها(حدودیکمتر)درداخل برف فرورفته بود.قصدخروج ازاتومبیل رانمودیم که فقط توانستیم به سختی ازشیشه هاخارج شویم وتاحدودکمردربرف فرورفتیم.آفتاب بسیارلذت بخشی بود در فاصله دورچندساختمان دیده میشد.حدودیکساعت درفکرچاره ای بودیم که چگونه ازبرف ومنطقه خارج شویم وچندقدم بیشترنتوانستیم دربرف حرکت کنیم مشاهده شدکه چندنفربسمت ما میایند و فریاد زدند حرکت نکنیدتامابشمابرسیم.بین خودگفتیم آن افرادچه کسانی هستندوازماچه میخواهندوتوکل به خدا ایستادیم تاآنکه چندنفربالباس شخصی محلی باچندنفرسربازآمدند.گفتندنترسید ماازدیده بانی پاسگاه اتومبیل شماراتحت نظرداشتیم که دیدیم که شماگرفتارشدیدوبرای نجات شماآمدیم وازماسئوال شدبرای چه دراین هوای نامناسب درجاده ترددمیکنیدکه مطلب دعوت شهرداری سقزگفته ومدارک نشان داده شد.فرمانده گروه بابیسیم دستی مطالبی به پاسگاه گفت وحدودنیم ساعت بعدکامیون ارتشی با لودروسیم بکسل آمدندواتومبیل راازبرف خارج نموده و به پاسگاه رفتیم و بازدرآنجا رییس پاسگاه علت مسافرت و پرت شدن را پرس وجو شدکه با مدارک توضیح داده شد .
ازماپذیرایی بسیارارزشمندی شدوگفتندشب نزدیک است وشماخسته هستیدوبه تهران نرویداگرمایل هستیددراینجابخوابیدوبعدبه سنندج برویدازمحبتشان که باوجود سرمای بسیارسخت ووجودضدانقلاب درمنطقه امنیت جاده را برقرار میکنندتشکر شد.
بعدازحدودیکساعت استراحت اندک به سنندج برگشتیم وپس ازآن شب درسنندج ماندیم وصبح به تهران برگشتیم.درسفربعد به آن پاسگاه مراجعه وضمن تشکرازمهمان نوازی آنروزآن برادران که دلاوران بی نام بودند هدیه ای شامل لوح تشکر و مقداری شیرینی هدیه شد وخدا حافظی گردید .
این بودیکی ازخاطرات ماموریت کاری دراستان کردستان وانجام وظیفه جان برکفان بی ادعا برای وطن .
بیژن علی آبادی
اسفند ۱۴۰۳