عبدالرحیم قنوات
بهطور کلی از تاریخ بخارا برمیآید که اقتصاد این شهر یک اقتصاد تجاری بوده است و نه زراعی. دلیل این ادعا این است که اعراب، بخارا را «مدینهالتجار» نامیده بودند. بر اساس گزارش کتاب تاریخ بخارا، نوشته ابوبکر محمدبن جعفرالنرشخی، اهالی بیکند یکسره بازرگان بودند و به سفرهای دریایی می رفتند و تا چین داد و ستد می کردند و به همین دلیل بسیار توانگر بودند. اهالی اسکجکت نیز زمین زراعی کافی نداشتند و همه به بازرگانی مشغول و توانگر بودند.
محصولات بخارا
بخارا و نواحی اطراف آن دارای محصولات مختلف و متنوعی بودند: کرباس، پارچههای زندنیجی، حلوای مغزین، قنطاری (عود و بخور)، چوب، ماهیشور، ماهی تازه، پوستینهایی از پشم بره و گوسفند، کرباس، روی، بساط (زیلو)، شادروان (نوعی پرده بزرگ که جلوی ایوان کاخها می آویختند)، یزدی، بالش، مصلی (سجاده) و بردیهای فندقی. محصول مشهور بخارا زندنیجی بود. نوعی پارچه به رنگهای سرخ و سفید و سبز که چون اولین بار در ده زندنیج بافتند، به این نام مشهور شد. زندنیجی به شهرها و بلاد مختلفی مانند عراق، فارس، کرمان، هند و… صادر میشد. لباس امرا از آن تهیه میشد و قیمت آن همسنگ دیبا بود.
کارگاه بیتالطراز
بخارا را کارگاهی بود نزدیک مسجد جامع که در آن بساط، شادروان، یزدی، بالش، مصلی و بردی میبافتند. این کار به دست استادان این فن صورت میگرفت. محصولات این کارگاه نیز جملگی به دربار عباسی اختصاص داشت. گزارش شده که قیمت یک شادروان معادل خراج یک سال بخارا بود و هر سال مامور مخصوصی از بغداد میآمد و معادل خراج شهر، از محصولات بیتالطراز به بغداد میبرد. این کارخانه مدتی بعد از رونق افتاد و اساتید آن در شهرهای خراسان پراکنده شدند و بعضی از آنها کارگاههایی مشابه در این شهرها برپا کردند؛ ولی محصول کارشان «به این آب و تاب نیامد».
بازارهای بخارا
بخارا و نواحی اطراف آن را بازارهای مختلف و متنوعی بود:
بازار بقالان، در درون شهر یک بازار سبزیفروشی بود که آن را «جوبه بقالان» مینامیدند. بازار «پستهشکنان» که ظاهرا محل عمل آوردن و داد و ستد این محصول بوده است.
بازار کفاشان که «تیم کفشگران» نامیده میشد.
«بازار صرافان و بزازان» که محل کسبوکار این دو گروه بوده است.
بازار عطاران، وجود محلی به نام «در عطاران» نشاندهنده این است که کسبوکار این گروه نیز در مکانی خاص صورت میگرفته که میتوان آن را بازاری به شمار آورد.
بازار ماخ، سالی دوبار و هر بار یک روز تشکیل میشد و پیش از اسلام، محل خرید و فروش بت بود. نرشخی آورده است که در هر روز بیش از ۵۰۰۰۰درم در بازار ماخ خرید و فروش میشده است.
بازار افشنه، در روستای افشنه و بهصورت هفتگی برپا میشد.
بازار وردانه، این بازار در روستای وردانه بهصورت هفتگی برپا میشد؛ بهویژه محل عرضه پارچه های زندنیجی و پررونق بود.
بازار زندنه، روزهای جمعه و همراه با نماز جمعه در این روستا برپا میشد و زندنیجی نیکو و بسیار در آن عرضه میشد.
بازار اسکجکت، پنجشنبه بازاری بود که در روستای مذکور برپا میشد و ظاهرا محصول عمدهای که در آن عرضه میشد، کرباس بود.
بازار شرغ. روستای شرغ در قدیم بازاری داشت که سالی یکبار در نیمه زمستان به مدت ده روز برپا میشد و از اطراف و اکناف برای دادوستد به آن میآمدند. محصولات عمدهای نیز که در آن عرضه میشد، عبارت بودند از: حلوای مغزین که از دوشاب درست میکردند، قنطاری، چوب، ماهی تازه و شور و انواع پوستین. اما به روزگار نرشخی بازار شرغ هر جمعه تشکیل میشد و محصول عمده ای که در آن عرضه می شد، روی و کرباس بود.
بازار رخشه. بازار این روستا هر پانزده روز یکبار برپا میشد؛ اما در آخر سال خورشیدی نیز بازار بیستروزهای در این ناحیه برپا میشد که آغاز آن روز دهم اسفندماه بود؛ زیرا روز بیستویکم را نوروز میگرفتهاند. این نوروز را «نوروز کشاورزان» میگفتند و «نوروز مغان» پنج روز بعد از این بود.
بازار طوایس. نرشخی آورده است که در قدیم بازار ده طوایس در تیرماه و به مدت ۱۰روز برپا میشد و محل خرید و فروش کالاهای اسقاطی و معیوب بود و حتی چهارپایان و بردگان معیوب هم در این بازار خرید و فروش میشدند. در این بازار کالاها بدون هیچ قید و شرطی و نیز بدون حق برهم زدن معامله دادوستد میشدهاند. مطابق گزارش نرشخی سالانه بالغ بر ۱۰۰۰۰ نفر از راههای دور و نزدیک به این بازار میآمدند و معمولا با سود فراوان برمیگشتند. وجود این بازار موجب توانگری مردم طوایس شده بود.
ضرب سکه در بخارا
بر اساس گزارش تاریخ بخارا، مقارن سالهای اول هجری وسیله داد و ستد در بخارا، کرباس و گندم بود. اما در دوران خلافت ابوبکر از سیم سکه زدند. بعدها «سیم خوارزم» در بخارا رایج شد تا اینکه در اواخر سده دوم هجری و در زمان امارت غطریف بنعطا بر خراسان (۱۸۵ ق.) در شهر سکه کم شد. به همین دلیل بزرگان شهر از غطریف درخواست کردند، اجازه دهد سکهای مخصوص بخارا ضرب کنند. این کار انجام شد و «سیم غطریفی» ضرب شد که مردم آن را «سیم غدریفی» میگفتند؛ ولی این سکه بهدلیل جنس نامرغوب آنکه مرکب از زر و نقره و مشک و ارزیز و آهن و مس بود، سیاه از کار درآمد و مردم از آن استقبالی نکردند؛ اما غطریف بنعطا آن را مورد حمایت قرار داد تا اینکه رونق یافت. هر شش درم سکه غطریفی برابر با یک درم نقره خالص بوده است.
قیمت بعضی زمینهای بخارا
تاریخ بخارا اطلاعاتی درباره نرخ زمینهای «کوی مغان» به دست داده است. براساس گزارش نرشخی، قیمت این زمینها «پیش از اینکه پادشاهان به بخارا مقام کردندی» گران بود و هر جفت زمین ۱۲۰۰۰درم نقره قیمت نهاده میشد. اما در دوره حیات نرشخی و بهدلیل اقدام به خرید این املاک از طرف درباریان و نیز کم شدن پول نقد در دست مردم، قیمت هر جفت از این زمینها به ۴۰۰۰درم تقلیل یافته بود. جالب اینکه مترجم کتاب در گزارشی تکمیلی آورده است که در دوران او یعنی قرن ۶ ق. بهدلیل ظلم و سوءرفتار عمال حکومتی، کسی خواهان این زمینها حتی به صورت رایگان نیز نبوده است. بهگفته قباوی، این نیست مگر«به سبب ظلم و بیشفقتی بر رعیت».
روزنامه دنیای اقتصاد