You are currently viewing دلبری به نام زبان فارسی

سامان موحدی راد

«ایرانی بودن با همه مصیبت‌ها به زبان فارسی‌اش می‌ارزد». این جمله را استادی گفته که همه عمرش را صرف شناخت فارسی کرده، به خفایا و زوایای این زبان آشنا بوده و یکی از پاک‌نویسان آن به شمار می‌رفته؛ «شاهرخ مسکوب» که به شاهنامه پژوهشی مشهور است و روزنوشت‌هایش از تاریخ معاصر ایران از خواندنی‌ترین متونی است که در چند دهه اخیر به فارسی نوشته شده، مردی که دنیا را گشته و نهایتا دلبری به نام زبان فارسی برای خود برگزیده که شیرین‌تر از هر هم‌نشینی است.

زبان فارسی بی‌شک یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین داشته‌های ما ایرانی‌هاست، دارایی ارزشمندی که سخت‌ترین مواقع به کمکمان می‌آید. چه بسیار آدم‌هایی که وقتی امیدشان از همه چیز قطع شده و در ته چاه یأس قرار گرفته‌اند با این بیت حافظ که «چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهانر تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش» امیدی یافته و به جنگ مشکلاتشان رفته‌اند. چه بسیار سوگ‌ها و از دست دادن آدم‌ها که در پناه ادبیات فارسی، دوران گذار‌شان برای ما طی شده و بسیار مثال‌های دیگر. اما این گنج بزرگ و تاریخی که امروز مهم‌ترین ابزار دست و زبان ما ایرانی‌هاست با چه خطراتی مواجه است؟ آیا اساسا با خطری مواجه است و باید نگرانش باشیم؟ یا سیر زنده ماندن و بالیدن این زبان در قرن‌های گذشته و تبدیلش به آنچه اکنون به عنوان زبان فارسی می‌شناسیم خیالمان را راحت می‌کند که زبان فارسی از پس زنده نگه داشتن خودش بر می‌آید؟ آیا باید نگران فارسی نوشتن خودمان و فرزندانمان باشیم یا بگذاریم در سیری طبیعی آن‌ها و زبان فارسی به توازنی خودساخته برسند؟ این نگرانی‌ها در چند سال اخیر و با توسعه فضای مجازی و اضافه شدن آن به سبک زندگی مردم ایران به نگرانی مهمی برای عده‌ای تبدیل شده است. پیش از آن هم البته استفاده از واژگان و الفاظ غیرفارسی عده‌ای را نگران کرده بود. کار حتی به جایی رسید که در مجلس قانونی تصویب شد تحت عنوان «ممنوعیت به‌کار گیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» که تلاشش پاک کردن زبان فارسی از عبارات بیگانه است؛ چیزی که در این سال‌ها با آمیختگی زبان انگلیسی و فرانسه در فارسی بسیار به چشم می‌آید. اما پیش از آن که زبان فارسی با الفاظ و واژگان بیگانه انگلیسی و فرانسه مورد هجوم قرار گیرد این واژه‌های عربی بودند که به صورت گسترده سر از زبان فارسی در آوردند. نسبت این واژه‌ها با زبان فارسی چگونه است و قانون «ممنوعیت به‌کار گیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» چه واکنشی به چنین رویدادی دارد؟

مهم‌ترین تهدیدهای زبان فارسی

زبان فارسی،‌ از پایه‌های اصلی وحدت‌‌آفرین و هویت‌بخش جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌آید. بسیاری معتقدند این نگاه ناشی از پیوندی است که مفهوم زبان با مفهوم توسعه دارد. با توجه به اهمیت والا و جایگاه وحدت‌آفرینی و هویت‌بخشی زبان فارسی در ابعاد و سطوح مختلف، میان «پیشرفت ایران» و «پیشرفت و تقویت زبان فارسی» پیوندی نزدیک برقرار است.

ماهیت و ساخت فرهنگی زبان‌ها -ازجمله فارسی- افزون بر ظرفیت‌ها و فرصت‌ها، چالش‌ها و تهدیدهایی را نیز به‌همراه دارد. با پدید آمدن تحولات عصر مدرن و برجسته شدن جایگاه زبان برای کشورها، مشکلات پیش‌روی زبان فارسی و تلاش برای ارائه راهکارهایی برای برطرف ساختن آن‌ها نیز به طور جدی مطرح شد.

زبان‌دانان، زبان‌شناسان و صاحب‌نظران معاصر بارها تذکر داده‌اند که زبان فارسی در معرض خطر است. پیرامون این خطرها، نظرهای مختلفی وجود دارد که در میان آن‌ها این موارد بیشتر مورد بحث بوده است: ورود الفاظ بیگانه غیرضروری به زبان فارسی، ترجمه‌های بد و گرته‌برداری‌های غیراصولی، فارسی‌ندانی مردم به‌رغم تصور فارسی‌دانی، سهل‌انگاری در آموزش زبان فارسی، ناآشنایی نویسندگان با قواعد و اصول زبان، کم‌توجهی مدارس و دانشگاه‌ها به شأن زبان فارسی و آموزش صحیح آن، بی‌رغبتی دانشجویان بااستعداد به دانشکده‌های زبان و ادبیات فارسی، فقر کتاب‌های درسی در حوزه آیین نگارش، کمبود استادان دارای صلاحیت برای تدریس درس نگارش، فراوانی اشکال‌های زبانی در رسانه‌ها و… از جمله مهم‌ترین تهدیدهایی هستند که زبان فارسی با آن مواجه است.

در این راستا سید مهدی طباطبایی، استاد ادبیات و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفت‌وگو با «اطلاعات» و در پاسخ به این سؤال که «با بررسی اسناد بالادستی و قوانین، می‌بینیم که یکی از سیاست‌های اصلی جمهوری اسلامی ایران در حوزه زبان فارسی، مقابله با الفاظ و واژگان بیگانه است. شما تا چه میزان این مسأله را یک چالش برای زبان فارسی می‌دانید یا در واقع این چالش را در میان همه تهدیدهایی که برای زبان فارسی وجود دارد در اولویت چندم قرار می‌دهید؟» می‌گوید: «شاید در دورانی از تاریخ معاصر مسأله مقابله با الفاظ و واژگان بیگانه می‌توانست اولویت اصلی متولیان امور باشد، اما به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، اهمیت بارورسازی و حفظ هویت زبان فارسی بیشتر از آن است.

اگر متولیان امر زمینه‌ای فراهم آورند که زبان فارسی به سیر طبیعی خود ادامه دهد، توان رویارویی با الفاظ و واژگان بیگانه در ذات زبان وجود دارد.»

قانون‌گذاری و زبان فارسی

در سال ۱۳۷۵ قانون «ممنوعیت به‌کار گیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. این قانون سال‌های طولانی مورد بی‌توجهی قرار گرفت تا این که در یک دهه گذشته و با تأثیراتی که فضای مجازی روی زبان فارسی گذاشت لزوم اجرای دقیق آن از سوی مسئولان احساس شد. به این ترتیب واحدهای اجرایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه اهدای مجوزها راه‌اندازی شد. همچنین صداوسیما به صورت گسترده‌ای در این‌باره برنامه ساخت که در آن حتی تولیدات خودش هم در زمینه استفاده از واژه‌های فارسی نمره قبولی نمی‌گیرند. در حال حاضر این قانون و تلاش برای اجرای آن به بزرگ‌ترین سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال زبان فارسی بدل شده. البته این تنها قانونی نیست که در این زمینه در ایران تصویب شده است. نگاهی به قوانین و مصوبات مختلف نشان می‌دهد که حداقل شش مورد «تصویب‌نامه درخصوص عدم صدور مجوز نام خارجی و لاتین مغازه‌ها و فروشگاه‌ها»، «سیاست نام‌گذاری خیابان‌ها و اماکن عمومی و مؤسسات»، «آیین‌نامه نام‌گذاری شهرها، خیابان‌ها، اماکن و مؤسسات عمومی»، «قانون ممنوعیت به‌کارگیری اسامی، عناوین و اصط حات بیگانه»، «آیین‌نامه اجرایی قانون ممنوعیت به‌کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» و «دستورالعمل شرایط متن نوشتار و طرح تابلوهای معرف کاربری» در دهه‌های اخیر برای حفاظت و پاسداشت زبان فارسی تصویب شده است.

سید مهدی طباطبایی، استاد ادبیات و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در بخش دیگری از گفت‌وگویش با «اطلاعات» درباره این قانون‌گذاری‌ها برای حفاظت از زبان فارسی هم اظهار نظر کرده است. او در پاسخ به این سؤال که «تا چه میزان گمان می‌کنید که زبان فارسی مفهومی باشد که بتوان با وضع قانون آن را در بند کشید یا به آن شکل داد، آیا اقداماتی نظیر قانون ممنوعیت به کار بردن الفاظ و واژگان بیگانه می‌تواند به نفع زبان فارسی عمل کند یا این که زبان فارسی از مجراهای دیگری تغذیه می‌کند که قانون‌مند بودن چندان نمی‌تواند تأثیری روی آن بگذارد؟» می‌گوید: «اگر قانونی هم در این خصوص وضع شود، ضمانت اجرایی آن را کدام نهاد بر عهده خواهد گرفت؟ به اعتقاد من، تا زمانی که زبان فارسی به‌صورت دغدغه‌ای ارزشمند برای تمام مردم جامعه در نیاید، نمی‌توان به پالایش زبان امیدوار بود. راهکار اصلی دغدغه‌مند کردن مردم نیز برجسته‌کردن انگیزه‌های ملّی و هویّت ایرانی است.»

طباطبایی همچنین در بخش دیگری از صحبت‌هایش به مسأله تأثیر فضای مجازی بر زبان فارسی اشاره می‌کند و می‌گوید: «فضای مجازی بسته به سیاستی که ما در قبال آن پیش می‌گیریم، می‌تواند برای زبان فارسی هم تهدید باشد و هم فرصت. متأسفانه در سال‌های اخیر با توجه به این‌که کوشش جدی برای حفظ و اشاعۀ زبان فارسی در فضای مجازی اتفاق نیفتاده، این فضا به تهدیدی برای زبان فارسی تبدیل شده است. عموم مردم در «اقیانوسِ با ژرفای یک بند انگشتِ» فضای مجازی غوطه‌ورند و اگر با دقت به بررسی نوشته‌های آن فضا بپردازیم متوجه خواهیم شد که شکل ویژه‌ای از نوشتار در آن شکل می‌گیرد و بیم آن می‌رود که همین نوع کتابت، آرام‌آرام وارد سایر نوشته‌ها هم بشود.»

واژگان بیگانه

در سال‌های اخیر وقتی صحبت از تهدیدهای زبان فارسی شده همه انگشت اشاره را به سمت واژگان بیگانه در زبان فارسی برده‌اند و تابلوی چند مغازه یا اسم چند برند را که ترکیب عبارات فارسی و انگلیسی بوده نشانه انحطاط زبان فارسی دانسته‌اند، کما این که در سال‌های اخیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان مهم‌ترین متولی زبان فارسی بزرگ‌ترین رسالت خود را ساخت واژگان معادل برای عبارت‌های غیرفارسی تعریف کرده است؛ واژه‌هایی که اغلب به دلیل نامأنوس بودن با وضعیت فعلی زبان فارسی رایج بین ایرانی‌ها دستمایه شوخی و خنده هم می‌شوند.

به تازگی مرکز پژوهش‌های مجلس گزارشی با عنوان «ارزیابی عملکرد قانون ممنوعیت به‌کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» منتشر و در آن ذکر کرده که مهم‌ترین سیاست فعلی در جمهوری اسلامی در قبال زبان فارسی همین صف‌آرایی در برابر واژگان بیگانه است. اما به نظر می‌رسد گاهی تأکید فراوان بر واژگان بیگانه موجب می‌شود که ما تغییرات بنیادینی را که در زبان فارسی رخ داده متوجه نشویم. برخی از این تغییرات چیزی بیشتر از ورود یک واژه عربی، انگلیسی یا فرانسوی به زبان محاوره مردم است. حتی زمانی که صحبت از ورود واژه‌های بیگانه به زبان فارسی می‌شود یک دوقطبی کاذب درباره آن شکل می‌گیرد. برخی تنها در برابر واژه‌های عربی حساسیت دارند و برخی دیگر در برابر واژه‌های انگلیسی و فرانسوی.

سید مهدی طباطبایی، استاد ادبیات و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در بخش پایانی گفت‌وگویش با «اطلاعات» به این مسأله هم واکنش نشان داده و می‌گوید: «درخصوص آمیختگی زبان فارسی با عربی، بزرگان ادبی ما اظهارنظرهایی جامع داشته‌اند و به نظرم با گوشه‌چشمی به آن‌ها می‌توان به این سؤال پاسخ داد. استاد شهیدی در یکی از نوشته‌های خود به واژگان عربی اشاره می‌کند که در نوشته‌های شاعران و نویسندگان بزرگی چون سعدی و حافظ و… به کار رفته و شناسنامۀ فارسی گرفته‌اند. وضعیت ما در قبال این الفاظ و واژگان و تعبیرات مشخص است و نمی‌توان به حذف آن‌ها از زبان اندیشید، اما درخصوص سایر واژگان و الفاظ، زبان عربی و انگلیسی تفاوتی با هم ندارند و باید راهکار مشترکی در خصوص آن‌ها در نظر گرفت.»

با در نظر گرفتن همه این موارد می‌بینیم که همچنان صف‌آرایی در برابر واژگان بیگانه، مهم‌ترین سیاست دفاعی ما در برابر زبان فارسی است. این را هم از سخنرانی استادان معروف دوستدار زبان فارسی می‌توان فهمید که تلاش دارند تنها از واژگان سره فارسی در زبان استفاده کنند و هم از قانونی که مجلس تصویب کرده، اما یک مسأله مهم در این میان مغفول مانده و آن تغییراتی است که در روح زبان فارسی در این قرن‌ها رخ داده، تغییراتی که شاید ما چندان هم متوجه آن نشده باشیم. مرحوم قاسم هاشمی‌نژاد در مقدمه «کتاب ایوب، منظومه آلام ایوب و محنت‎های او از عهد عتیق» به خوبی و درستی، بخشی از این تغییرات نامحسوس اما مهم را مقابل چشم ما می‌آورد. هاشمی‌نژاد می‌گوید ورود زبانی مثل عربی به فارسی تنها این نیست که مثلا عبارت «جن» جای «پری» را گرفته باشد بلکه اتفاقی مهم‌تر رخ داده است.

او می‌گوید یکی از خصائص کم و بیش ازیادرفته زبان فارسی در ترکیبات فعلی آن متجلی می‌شد. این ترکیبات فعلی اغلب به کمک عناصر مادی و ملموسی ساخته می‌شد که هر قدر به حیات انسانی و کارورزی او نزدیک‌تر بودند بهتر بود. در نتیجه اعضای بدن و اندامی که کاربرد بیشتری داشتند (مثل دست و پا و سر و چشم) و ابزار و مصالحی که در زندگی روزمره کارآیی بیشتری داشتند (مثل تبر و تیر و تیشه و تیغ) و عناصر طبیعت که انسان‌ها بیشتر با آن‌ها سروکار داشتند (مثل آب و باد و آتش و خاک) و جانوران حیات وحش و اهل که همباز زمینی او بودند (مثل شیر و گور و گوسفند و مرغ) در ساخته شدن این ترکیبات دخالت بیشتری می‌داشتند.

این البته در شکل‌گیری تمامی زبان‌ها مؤثر بوده، اما در زبان فارسی بخشی جدایی‌ناپذیر از عیار آن را می‌ساخته است. به مرور این جوهره رنگ باخت. دخیل شدن واژه‌های عربی در زبان فارسی سبب شد کلماتی که از این خصیصه عاری بودند جای ترکیبات، چه فعلی و چه اسمی فارسی را بگیرند و عرصه را بر آن‌ها تنگ کنند. زبان وقتی از کارکردهای خود بیفتد، خصائصش را از دست می‌دهد. یک مثال سردستی از شاهنامه مصحح آقای جلال خالقی مطلق [روزبهان، ۱۳۶۸] را تفألاً باز می‌کنم. صفحه ۶۶ می‌آید. محض رعایت رسم و سنت فال، پنج سطر آغازین آن را برای شما نقل می‌کنم که از قضا مربوط به داستان فریدون است. فریدون از کوه به دشت می‌آید و از مادرش تخم و تبار خویش را می‌پرسد و از پدر و گوهرش جویا می‌شود. مادر سرگذشت او را باز می‌گوید، از جمله سپردن او به گاوی که دایگی فریدون را بر عهده گرفته بود و ضحاک آن گاو را بکشت:

فریدون برآشفت و بگشاد گوش

ز گفتار مادر برآمد به جوش

دلش گشت پردرد و سر پر زکین

به ابرو ز خشم اندر آورد چین

چنین داد پاسخ به مادر که شیر

نگردد مگر بازمایش دلیر

کنون کردنی کرد جادوپرست

مرا برد باید به شمشیر دست

بپویم به فرمان یزدان پاک

برآرم ز ایوان ضحاک خاک

می‌بینید که تقریبا تمامی افعال به کاررفته ترکیبی ا‌ست و با عوامل و عناصر مادی و ملموس ساخته شده: گوش گشادن، دل پر درد گشتن، سر پر ز کین گشتن، به ابرو از خشم چین اندر شدن، شیر به آزمایش دلیر گشتن، به شمشیر دست بردن، از ایوان خاک برآوردن. حتی در آن‌جا که به ظاهر نشانی از عنصر محسوس نیست، آنچه به ذهن متبادر می‌شود محسوس است. مثل «به جوش برآمدن» که از صفت آب، وقتی گرما می‌بیند، گرفته شده است. یا حتی اگر بخواهیم باریک‌نظری به خرج دهیم و مته به خشخاش بگذاریم، می‌توانیم در ریشه فعل پوییدن دقیق بشویم که از واژه «پا» درست شده است.

به مرور، هر قدر که ما از سرچشمه زبان فارسی دور شدیم، از این جوهره هم دور افتادیم. مثلا جایِ گردن نهادن، گفتیم اطاعت کردن، جایِ چشم به راه بودن، گفتیم منتظر بودن، جای دستگیری، گفتیم امداد و جای چشم‌پوشی گفتیم بی‌اعتنایی و جز این‌ها. من مخالف به‌کارگیری لغت‌های عربی نیستم. این درست که لغات عربی که حالا رنگ و طعم فارسی به خود گرفته‌اند به غنای زبان فارسی افزوده‌اند و امکان داده‌اند تا شعر آن این‌چنین بشکفد و ببالد، اما برای حفظ جوهر زبان تعادلی را باید نگه داشت. ما آن تعادل ظریفی را که فی‌المثل سعدی بیشتر در بوستان و در غزلیاتش مراعات می‌کند به‌کلی از دست فروگذاشتیم. همه آنچه ما به عنوان خصیصه و جوهره نام بردیم و جذابیت زبان فارسی از آن می‌آید، سبب محسوس شدن زبان و تصویری شدن آن می‌شود. به یُمنِ این ویژگی، زبان فارسی در عیار خود، هم چشیدنی ا‌ست، هم شنیدنی و دیدنی، هم بوییدنی ا‌ست و هم بسودنی. این آن گوهر گرانبهایی بود که ما کم و بیش از دست دادیم. حرف نهایی را بزنم. فکر نکنید صرفا با استفاده از واژه‌های سره و به کارگیری لغت‌های پاک پارسی یا به قول شهمردان بن ابی‌الخیر، در روضه‌المنجمین، «دری ویژه مطلق که از فارسی دشوارتر است» زبان را فارسی می‌کنید. عیار فارسی بودن چیز دیگری است. مهم‌ترینش همین بود که از آن سخن رفت.

روزنامه اطلاعات