کهنترین نوشته به زبانهای ایرانی در چین، به زبان پهلوی است. بر سنگ مزار بانویی به نام ما (پهلوی: مانوش)، همسر سردار سوـ لیانگ۱ (پهلوی: فرخزاد)، متعلق به تاریخ ۲۶۰ر۸۷۴م، که در شیان، مرکز استان شنسی، یافته شده است.
در دوره سلسله یوان (۶۵۸ـ۷۶۹ر۱۲۶۰ـ ۱۳۶۸م) فارسی زبانِ نخستین بیشتر سرزمینهای آسیایی مرکزی بود که بسیاری از ساکنان آن به چین مهاجرت کرده بودند. گذشته از این، سلسله یوان مناسبات نزدیکی با ایلخانان ایران داشتند و جوامع مسلمان چینی در بردارنده گروههای بزرگی از ایرانیان و فارس زبانان غرب آسیا بودند؛ بنابراین سه زبان رسمی در دیوان و نظام آموزشی سلسله یوان، چینی و مغولی و فارسی بود.
نوشتههای برخی «پائیزی»۲ (برچسبهای تجاری) و وزنههای مسی نیز که در دوره مغولان رایج شده بود، به چهار زبان بود: فارسی، چینی، اویغوری ـ مغولی و چینی با الفبای تبتی انطباق یافته با نظام آوایی چینی. در میان سنگ قبرهایی از همان دوره که در کوانگجو، هانگ جو و یانگ جو یافته شده و کتیبههای آنها به عربی است، نسبت بسیاری از دفنشدگان ایرانی است.
در ۶۸۸ر۱۲۸۹م قوبیلای قاآن، حاکم مغول، مدرسهای در دادو (پکن فعلی)، برای پسران صاحب منصبان و ثروتمندان مسلمان، تأسیس کرد که مُدرّسی از مدرسه هانلین، احتمالا به نام افتخارالدین، مسئول تدریس در آن گردید. شاگردان این مرکز، پس از یادگیری فارسی، به دیوانهای حکومتی میپیوستند تا به عنوان مترجم حضور به کار بپردازند.
رجمه متون فارسی به چینی نیز، به احتمال بسیار،در دوره یوان خواهان یافته بود. در همین زمان کتابی با عنوان «نسخههای دارویی مسلمانان»، مشتمل بر نام گیاهان، برخی به خط فارسی، برخی به صورت حروفنگاری به خط چینی و برخی ترجمه شده به چینی، تألیف شد که چهار جلد آن هم اکنون در کتابخانه دانشگاه پکن نگهداری میشود.
در دوره سلسله مینگ، دیوان چهار ملت۳ برای تربیت مترجمان و تهیه ترجمههای رسمی تأسیس شد و ظاهراً فارسی جزو زبانهایی بود که برای ترجمه کتابهای اسناد سیاسی، گاهی به آن نیاز میشد. اولین فرمانروای سلسله مینگ، تایجو (حکومت۷۶۹ـ ۷۹۹ر۱۳۶۸ـ ۱۳۹۷م)، دستور داد تا گروهی به ریاست ماشاییهی (احتمالا «مشایخ»)، چند کتاب فارسی، از جمله کتابی در نجوم را به چینی ترجمه کند.
در ۸۱۵ر۱۴۰۷م، مینگ چنگجو فرمانی به چینی و مغولی و فارسی، در حمایت از اقلیتهای مسلمان، صادر کرد. همچنین در دوره مینگ برخی علمای مسلمان چینی، مانند چانگجیمی (۱۰۱۹ـ۱۰۸۱ر۱۶۱۰ـ۱۶۷۰م) و لیوجی (حکومت: ۱۰۷۰ـ۱۱۴۳ر۱۶۶۰ـ ۱۷۳۰م)، آثاری را از فارسی به چینی برگرداندند یا از متون فارسی برای تألیفات خود موادی استخراج کردند. با این همه، از اواسط این دوره تماس با کشورهای مسلمان رو به کاهش نهاد و شمار کسانی که در سیییگوان فارسی میدانستند، بسیار اندک گردید.
برخی مدرّسان مسلمان، آثار اسلامی را در خانههای خود به فارسی تدریس میکردند؛ اما با گذشت زمان، در آموزش «دینی»، عربی جانشین فارسی شد، هرچند که در برخی مساجد آموزش به هر دو زبان انجام میشد. تکلم به زبان فارسی و خواندن متون به این زبان در سراسر این دوره همچنان در میان مسلمانان رواج داشت و البته بهتدریج چینی زبان نخست گفتاری آنان شده بود.
از سده نهم هجریر پانزدهم میلادی دو کتیبه فارسی، یکی در مسجد خیابان نیو و دیگری در مسجدی در سانلیهه، هر دو در پکن باقی است که آسیب بسیار دیده است و نوشتههای آنها به سختی خوانده میشود.
پس از ظهور سلسله چینگ (۱۰۵۴ـ ۱۳۲۹هـر۱۶۴۴ـ۱۹۱۱م)، و بهویژه با منسوخ شدن تقویم مسلمانان در ۱۰۸۰ر۱۶۶۹م، دیگر کسی در دربار بهخوبی فارسی نمیدانست. در مدرسهها چهارده اثر کلاسیک خوانده میشد که جلد اول آن مشتمل بر مطالبی درباره صرف عربی به زبان فارسی، و از دیگر مجلدات آن، «گلستان» سعدی، «مرصاد العباد» ابوبکر عبداللهبن محمد رازی، و «اشعه اللمعات» عبدالرحمان جامی بود. برخی مسلمانان پکن هنوز نسخههایی از آثار کهن زبان فارسی، نظیر «گلچین مصباح» و نیز نسخ خطی قرآن را در اختیار دارند که در شماری از آنها عناوین سورهها و تفاسیر در حاشیه و بین سطور به فارسی است. موزه ملی پکن نیز چهارلوح چوبی با حکاکیهایی به فارسی دارد که ممکن است کار هنرمندان چینی یا بخشی از هدایای دربار ایران به دربار چین باشد.
دوره معاصر
در دوره جمهوری چین ملی، ها دِچن (متوفی۱۳۲۲ر۱۹۴۳م) و وانگ جینگ جای(متوفی ۱۳۲۷ر۱۹۴۸) از شاخصترین مترجمان چینی از فارسی بودند. وانگ گلستان را ترجمه کرد که همراه با ترجمه دیگری از همین اثر به قلم شوئی جینفو براساس ترجمه انگلیسی، سبب شهرت گلستان در این کشور گردید، به طوری که اغلب قطعات آن از رادیو و تلویزیون چین پخش شده است.
در مهر۱۳۶۱راکتبر۱۹۸۲، انجمن اسلامی پکن راهنمای عبادات مسلمانان را با عنوان «دعواتالعادات و فوائدها» تجدید چاپ کرد که هر بخش آن به چینی و فارسی یا عربی بود. مسلمانان پکن، علاوه بر لغات فارسی بسیار در عبادات و آیینهای روزانه خود، خطبهها را به فارسی میشنوند و در نماز مغرب در ماه رمضان، خواندن اشعاری در حمد خدا به فارسی معمول است.
از پیامدهای تاریخ طولانی تماس فرهنگی چینیان و ایرانیان، رواج واژگان زبانهای ایرانی در زبان چینی است؛ اما درباره ریشه و پیشینه بخش عمدهای از این لغات تاکنون پژوهش درخوری صورت نگرفته است. اولین واژگان ایرانی گزارش شده در چینی، در سفرنامه جانگچیان۴ آمده است. لغت چینی برای po-si,Persian (برگرفته از پارسی، فارسی) است که نخست در «کتاب سلسله وی شمالی» تألیف سال۵۵۱ـ۵۵۴، به کار رفته است. براساس نوشتههای کتیبه آرامگاهی نستوری، در سده دومر هشتم نامهای ایرانی برای روزهای هفته در جوامع مسیحی چین رواج داشته است. برخی آثار نجومی چینی، که قدیمترین آنها تقریبا متعلق به همین زمان است، دربردارنده لغات سغدی برای روزها و سیارات است.
با بنیان یافتن جوامع مسلمان در چین، لغات فارسی در متون چینی، اعم از تواریخ، یادداشتهای سفر، واژهنامهها، دایرهالمعارفها، کتابهای دینی و کتیبهها، بیشتر شد. به جز در موارد اندک، لغات فارسی به الفبای چینی نوشته میشوند و مشتملند بر نام کشورها، سلسلهها، ملتها، اشخاص نامی، کوهها، رودها، گیاهان اصطلاحات دینی و علمی و فنی و تولیدات از قبیل منسوجات، جواهرات، فلزات.
در دوره یوان، با نزدیکتر شدن مناسبات ایران و چین، بسیاری از غذاهای ایرانی به چینیان معرفی شد که نام برخی از آنها در کتابهای چینی، مانند کتاب «لوازم خوردن و آشامیدن» آمده است.
در دوره مینگ، زایچه نجومی، از بیلین، در بر دارنده نامهای فارسی ماهها و روزهای هفته به الفبای چینی است. بسیاری از اصطلاحات دینی مسلمانان چینی نیز از فارسی گرفته شده است، مانند mu-su-er-man (مسلمان)، pi-an-ba-er (پیغمبر)، da-shi-man (دانشمند، معلم)، na-ma-si (نماز) و do-zi-hal (دوزخ)، که هنوز در میان مسلمانان رایج است. در کتیبهها نیز القاب و عناوین فارسی ذکر شده است، از قبیل اسفهسالار، ناوخدا، و خواجه. برخی اصطلاحات دینی عربی نیز از فارسی به چینی راه یافته است، مانند ha-zhi (حاجی) و so-na سُنّه.
* دانشنامه جهان اسلام
پینوشتها:
۱-su-Iiang 2- pai-zi
3-si-yi-guan 4- zhang Qian
برگرفته از روزنامه اطلاعات