شهاب الدین ارفعی *
دو دهه پیش، شاید هم دورتر، زمانی که مسجد «جامع سلطان قابوس الاکبر» شروع به طراحی و ساخت شد، توفیق حضور در پروژه و پیگیری ارائه گزینههای مختلف برای محراب و در ادامه آن، اجرای آن برایمان پدید آمد. محرابی که در دنیای خود بیسابقه بود. شکوه و عظمت و تناسب از یکسو و بهرهگیری از پلاستیک فرمی برگرفته از سنت معماری و اجرای بسیار دقیق و وسواسگونه با کاشی دستتراش معرق از سوی دیگر، نقطه عطف فراموش نشدنی را برای مسجد فراهم آورد.
محراب، محملی بود برای ورود به مسجد و در ادامه پرداخت به دو حوزه فرهنگی که در رواقهای دوازدهگانه مسجد، توفیق معرفی یافتند، الگوی ایرانی صفوی و الگوی آسیایی میانه.
در ادامه طراحی محراب، محملی برای معرفی بیشتر بخشی از معماری جهان اسلام و هنر کاشیکاری پدید آمد که امروز با مخاطب گسترده نمازگزاران و گردشگران مسلمان و غیر مسلمان روبروست. سایر رواقهای مسجد نیز هر کدام پیامی از خواستگاه خود ارائه مینماید. هنر عمان، هند، حجاز، بیزانس، میان رودان و در نهایت هنر مدرن امروز جهان اسلام، همگی در کنار هم و در معرض بازدید همگان است.
در چند دهه اخیر در پادشاهی عمان، شاهد احداث مساجدی بودهایم که هر کدام ریشه در بخشی از فرهنگ پیشین جهان اسلام دارند، مساجدی با هویت معماری عثمانی، گورکانیان هند و… هر کدام نماینده بخشی از فرهنگی و تمدن گسترده جهان اسلام است که در قالب معماری و با تزئینات مربوط به همان حوزه فرهنگی در بخشهای مختلف کشور عمان به یادگار مانده است.
این اندیشهِ باز و دعوت با احترام از الگوهای مختلف در عمان، به کاخها و سایر بناها نیز تسری پیدا کرده چنانکه در کاخ بیتالبرکه، دارای دو بخش با تزئینات و الگوی ایرانی و مغربی در کنار هم هستیم که هر کدام دارای زیبایی منحصر بفرد باز یافته از حوزه تمدنی خود است.
شاید یکی از شاخصترین الگوهای این شیوه دعوت را در دوباره سازی و حتی احیای هنر و تمدنهای متفاوت، در مسجد جامع سلطان قابوس در شهر صحار قابل جستجو باشد.
احداث مسجدی با الگوی معماری تیموری و آنچه عمدتاً در حوزه خراسان بزرگ تاریخی )که امروزه مابین ایران، افغانستان، ازبکستان و… تقسیم شده)منجر به پدید آمدن اثری از معماری شد که شاید نمونهای بدین کمال، پاکیزگی و سلامت در هیچیک از کشورهای حوزه تمدنی یاد شده وجود نداشته باشد.
در طراحی این بخش، گروه طراحی از نمونههای شاخص به جا مانده از دوران تیموری، اعم از مدرسه غیاثیه خرگرد، مسجد جامع هرات، مسجد گوهرشاد و مجموعه با شکوه تیموری در سمرقند، بخارا و خیوه به عنوان مرجع معماری و تزئینات حاکم بر آن بهره گرفت و در نهایت، بنای باشکوهی را با تمامی امکانات امروزی شکل داد که یادگار بسیار ارزشمندی است و به جرأت میتوان ادعا نمود که عمارتی تا این حد کامل و جامع در هیچیک از کشورهای وراث تمدن تیموری وجود ندارد.
این یادداشت را با الگوی دیگری از معماری با شکوه و خاطرهانگیز معماری ادامه میدهم که به نظر من به معرفی فرهنگ و تمدن امروز ساخت و ساز در کشور عمان اهتمام میورزد. الگوئی که از فرمها و میراث گذشته جهان اسلام به کفایت بهره گرفته و با اضافه نمودن شاخصههای معماری برخاسته از کشور میزبان، رنگ الگوی بومی فاخری را گرفته که نه تنها در کشور عمان معرفی گردیده، بلکه در سایر کشورهای دور و نزدیک نیز به عنوان یک الگوی حکومتی و افتخار آفرین، مرجع تقلید سایرین است.
بناهای باشکوهی مانند مجلس شورا، اپراخانه سلطنتی، موزه ملی، محکمه علیا و… هر کدام نشانهای از این الگو و تمدن فاخر است که بیشک در غیاب احداث بناهائی با الگوهای متفاوت به عنوان مرجع قابل استناد، محقق نمیگردید.
تجربه بسیار موفق کشور عمان در این زمینه میتواند الگو راهگشای سایر کشورها قرار گیرد که البته نیازمند برنامهریزی چندین ده ساله و ثبات تصمیم و اقدام دارد ولی آنچه در نهایت به یادگار میماند، آن خواهد بود که شایسته ماندن است.
(*مهندسان مشاور ارگ بم کرمان)