You are currently viewing مثنوی معنوی؛ سراسر نور و شور

نگاهی به تصحیح «نسخه ناسخه مثنوی»

دکتر زهیر طیب

مثنوی معنوی، از مشهورترین کتاب‌های عرفان الهی در جهان است که محتوای آن از فرط غنا و بلندا، از مرز زبان و ادبیات فارسی فراتر رفته و به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شده و نشر یافته است.

دانشمندان و ادیبان، تاکنون کوشش‌های گوناگونی برای تصحیح و تدوین نسخه‌ای پاکیزه از این کتاب سراسر نور و شور ترتیب داده‌اند که در قالب صدها نسخۀ خطی از این کتاب در آسیای صغیر و ایران و اروپای شرقی و دهها تصحیح و تحقیق از مثنوی مولوی از شرق تا غرب جهان به چاپ رسیده است.

یکی از کوشش‌های جالب توجّه و کم نظیر در تصحیح مثنوی، تصحیح و تحقیقی است که دانشمند ادیب عبداللطیف عباسی فرزند عبدالله گُجَراتی (۹۹۰-۱۰۵۹؟ قمری) از مثنوی با نام «نسخۀ ناسخۀ مثنوی» انجام داده است. این اثر هرچند با نام آن نزد مثنوی پژوهان و ادیبان شناخته شده است امّا تا کنون کسی متصدّی تحقیق و چاپ آن نشده بود و این امر به رغم دشواری‌های آن لازم می‌نمود. کتاب حاضر توسط انتشارات تراث اسلامی و در شش مجلد منتشر شده است.

از آنجا که این اثر خود از شیوه‌های تحقیق متن و تصحیح بهره برده و برآیند مطالعۀ هشتاد نسخه از کتاب مثنوی، پژوهشی بی‌نظیر و بی‌تکرار تا روزگار ما دربارۀ متن مثنوی است. هرچند انتقاداتی از بابت الحاق بیش از دو هزار بیت از آنچه که منتقدین بنا بر قرائن تاریخی آنها را الحاقات مثنوی می‌دانند به این نسخه مطرح شده امّا:

– علوّ و ارتفاع ادبی و دانش مصحح و پیشی گرفتن او بر زمان خود از جهت بکارگیری شیوه‌های علمی معاصر در بیش از ۴۰۰ سال قبل برای تصحیح این متن والای ادبی،

– گسترۀ نسخه‌های مورد مقابله و مطالعۀ مصحح که تا امروز در هیچ تحقیق دیگری از متن مثنوی تکرار نشده است،

– وجود نسخه‌های خطی درباری و نفیس در دسترس وی و گردآوری نسخ دیگر از اقصی نقاط با تکیه بر دربار شاه جهان که مصحح، منشی دربار اوست،

– پنج قرن فاصلۀ زمانی کمتر بین مصحح و مولانای بلخ نسبت به ما که دست ما را از بسیاری از نشانه‌های تاریخی و اسناد و مدارک و اخبار و احوال شفاهی و سنّت‌های جاری در تاریخ کوتاه کرده و در آن زمان در دسترس و اختیار مصحح بوده است، و عوامل دیگری که به ویژگی‌های شخصی و شخصیّتی مصحح ارجمند این اثر بازمی‌گردد، توجّه جدّی و عمیق و درنگ و تأمّل دربارۀ آنچه در این تحقیق به انتخاب و مقابله و تصحیح او در مثنوی جای گرفته را برای پژوهشگران مثنوی معنوی و علاقمندان به این عطیّۀ آسمانی که او را بحق قرآن پارسی و اصول اصول اصول دین می‌دانیم، بایسته و ضروری می‌نماید. طرد و ردّ کلّی این کوشش مطلقاً کاری علمی نبوده و قبل از انتشار و خوانش دقیق و محقّقانۀ این اثر و بررسی ضبط‌های منتخب مصحّح تاریخی آن در برابر گزینش مصحّحان هم روزگار ما مانند مرحوم نیکلسون، داوری کلّی دربارۀ این اثر، سلیقه‌ای و نارواست.

خوانا و کامل و بی‌غلط بودن نسخۀ خطّی و مشابهت خط، مرکّب و کاغذ آن با نمونه‌های قبل و بعدتر در نسخه‌های خطّی کتابخانۀ نورعثمانیۀ شهر استانبول (قسنطنیه) ترکیه، مجالی برای طرح نسخه‌های دیگر در کنار آن برای مقابله در انتشار این کتاب باقی نگذاشت؛ هرچند اگر روزی دانش پژوهی با حوصله و مشتاق، چنین تطبیقی را انجام دهد کاری درخور است. نسخه‌های شناختۀ دیگر از این کتاب، بعضاً یا خوانایی این نسخه را نداشتند و یا مانند نسخۀ خطی ۱۲۹۷ مرکز بین‌المللی میکروفیلم نور، از ابتدا افتادگی دارند و از جهت تاریخ نیز بر نسخۀ ما متأخّرند.

حجم اثر

تمامت شش دفتر و حواشی آن در ۳۷۰ برگ و ۷۴۰ صفحه در شش مجلّد که هم اکنون در یک جلد صحافی و نگهداری می‌شود در کتابخانۀ نورعثمانیه به شمارۀ ۲۵۵۰ نگهداری می‌شود. نسخۀ اصلی درفضای تصوّف نگارش یافته و در صدر تمام دیباجه‌ها و دفاتر، نام مقدّس خداوند به صورت «هو» دیده می‌شود. نسخه عاری از پیرایه‌های ترئینی است که حکایت از قدمت و علمانیّت آن دارد.

تاریخ نگارش

تدوین این تصحیح مطابق مندرجات این نسخه تا دفتر سوم بسال ۱۰۳۱ (برگ ۱۲۴-الف) و از دفتر چهارم تا پایان (دفتر ششم)، بسال ۱۰۳۲ قمری بوده است (برگ ۲۴۸-الف) و نویسنده بر این دو زمان در نسخۀ خطی مورد استناد ما در مقدّمۀ دفاتر سوم و ششم استناد کرده است. گویا بعداً نویسنده دو دفتر نخست را در سال ۱۰۳۲ بازبینی دیگری کرده و آنها هم در سال ۱۰۳۲ نوشته است (برگهای ۸-ب و ۷۳-الف) امّا بعید است ابتدا از دفتر سوم شروع کرده پس از انجام دفاتر چهارم و پنجم شش به سراغ دفترهای اوّل و دوم رفته باشد و گمان ما در بازبینی و دوباره‌نویسی دفاتر اول و دوم، عقلانی‌تر است.

وی در تصریح به این مطلب می‌نویسد: «دیباجۀ لطیف، انصرام یافته» تاریخ اتمام این دیباجه است. (۸-الف) (ارزش ابجدی این عبارت، ۱۰۳۲ می‌باشد.) این سال‌ها سال‌های اوج عباسی بوده است؛ چنانکه وی کتاب خلاصه الشعراء خود را نیز در ۱۰۲۱ به رشتۀ تحریر درآورده است. (تاریخ تذکره‌های فارسی، ۵۹۰ر۱)

ویژگی‌های ساختاری کتاب

نویسنده در ابتدای هر دفتر، فهرست جامعی از مطالب آن دفتر با ذکر شمارۀ ترتیب قرارگیری آن در آن دفتر نوشته است. (تصویر صفحۀ بعد)

به صراحت برگ نخست، نسخۀ اصلی این اثر در شش مجلّد مستقل نظام یافته تا خوانندگان مانند جزوه‌های اجزاء قرآن، همزمان بتوان از هر شش دفتر بطور جداگانه بتوانند بهره ببرند. (۱-الف)

ذیل تمام اوراق نسخه، رکاب یا نخستین واژگان صفحۀ بعدی به دقّت نوشته شده تا نسخه در زمان بازنویسی و یا صحّافی، از هرگونه بی‌نظمی و آشفتگی در امان باشد.

وی در ابتدای نخستین فهرست، توضیحی داده است: «الله‌اکبر: درپای هر سَرحکایت و داستان، موافق هندسۀ اوراقِ این کتاب، هندسه کرده شد. هرکسِ دیگر خواهد این فهرست بر کتاب خود بنویسید، موافق آن کتاب در تحتِ داستان‌ها هندسه خواهد کرد.»

(در ابتدای بیت نخست از فراز برانگیختن وزیر…، عدد ۱۶ که تعداد ابیات آن است قابل مشاهده است. این ویژگی در تمام کتاب رعایت شده است.)

زیر تمام توضیحات ابیات رمز «لطا» و «لط» در موارد کوتاه یکی دو کلمه‌ای یا عبارت «من لطائف المعنوی» در عبارات طولانی‌تری ذکر شده که نشان از دقّت نویسنده دارد. متنِ مثنوی در مرکز اوراق نوشته شده و از هر سو ۵ سانتی‌متر برای نوشتن شروح سفید گذاشته شده است. متن بخط نستعلیق روان و با دو مرکّب سرخ برای عناوین و تیترها و سایه برای متن نوشته شده است. در ابتدای هر بخش مثنوی (هر عنوان) تعداد ابیات آن با عدد نوشته شده است که در هیچیک از نسخه‌های مثنوی چنین دقّتی از سوی کاتب یا مصحح به عمل نیامده است. این اعداد با مرکّب سرخ نوشته شده است. اعدادی نیز در میانۀ بخش‌ها درج شده که کاملاً شبیه شمارۀ پاورقی‌هایی است که امروزه در کتاب‌ها درج می‌شود و جالب توجّه است.

نسخۀ مورد استناد، علاوه بر متن نسخۀ ناسخۀ مثنوی، حاوی بخش زیادی از کتاب لطائف المثنوی که توضیحات ادیبانه و محققانۀ مصحح این نسخۀ جامع می‌باشد، است که شبهه‌ای در مورد اصالت اثر باقی نمی‌گذارد.

ویژگی این چاپ

برای تکمیل فایده، علاوه بر نسخۀ ناسخۀ مثنوی، تفاوت‌های نسخۀ نیکلسون با این نسخه در ذیل ابیات آورده شده است تا پژوهشگر و دوستدار مثنوی در زمان مطالعۀ این اثر، متوجّه تفاوت‌های این دو گزارش باشد. طبعاً این اختلافات در ابیاتی که هریک از این دو اثر فاقد آن هستند گزارش نشده است.

زندگی مصحح

دربارۀ سوانح زندگی عبداللطیف عباسی، نخستین بررسی دانشگاهی در دسترس مربوط به مقالۀ: عبداللطیف عباسی گجراتی و نسخه انتقادی مثنوی معنویش، نویسندگان: نذیر احمد، کبیر احمد جائسی، نشریۀ آینده، سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۲، شماره‌های ۵ (۱۳۷۰) و ۱ و ۴ (۱۳۷۲) است. آنچه گفتنی بوده این دو پژوهشگر گفته‌اند. پس از ایشان، مقالۀ: نسخۀ ناسخه و عبداللطیف، نویسنده: کوروش منصوری، نشریۀ قند پارسی (رایزنی فرهنگی ایران در هند)، سال ۱۳۸۱، شمارۀ ۱۷، صفحات ۲۱۲-۱۸۰ با بازخوانی اطلاعات مقالات پیش گفته، نظم و تدوین بهتری به آنها داده است.

سپس مقالۀ فرهنگ لطایف اللغات عبداللطیف عباسی گجراتی و ویژگی‌های آن، طاووسی، دکتر محمود؛ ماحوزی، مهدی؛ غلامی، احمد؛مجله: مطالعات شبه قاره» تابستان ۱۳۹۳، سال ششم – شماره ۱۹ علمی -پژوهشی رISC (‎۱۸ صفحه – از ۴۷ تا ۶۴) و دو مقالۀ دیگر در سه مجلّۀ دانشگاهی که به فاصلۀ شش ماه و یکسال بعد از این مقاله منتشر شده‌اند، رونویسی بی‌نقصی از مقالات پیش گفته انجام داده‌اند. شگفتا که یکی از این رونویسی‌ها، بتازگی در مقدّمۀ یکی از کتاب‌های بنیاد موقوفات افشار هم چاپ شده است.

ما چنین نخواهیم کرد. بلکه همان مقالات اصلی را با ذکر نویسندگان آنها چاپ می‌کنیم و دوستدارانِ اطلاع از شرح احوال عبداللطیف عباسی را به خواندن زحمات پژوهشگران اصلی هدایت می‌کنیم.

یافته‌های ما

علاوه برآنچه آن پژوهشگران بدان دست یافته‌اند، مواردی هم در بررسی ما بدست آمده است که برای تکمیل و تتمیم بیان می‌شود:

الف- ادبا و نویسندگان و منشیان معاصر عباسی

محمد صالح کنبو در کتاب عمل صالح او را در زمرۀ هم سلکانش نام برده است:

از دیگر کاتبان و منشیان معروف دورۀ گورکانی؛ میرزا جالالی طباطبائییزدی که در نثر ید بیضا می‌نماید و در فن انشاء و نگارش و ترسیلات، طرز نو بوجود آورده و سخن را جان می‌بخشد؛ افضل خان که در نثر، دستی تمام داشت؛ سعدالله خانکه در انشاءپردازی، سحرِسامری بکار می‌بُرد؛ فاضل خان که در نامه طرازی و نامه‌پردازی و عبارت‌آرایی،یدِ بیضا می‌نمود؛عبداللطیف گجراتیکه برآیینِ نثر، اِشراف داشت؛ عبدالحمیدلاهوری که در فنّانشاء، کامل است؛ محمّد وارث که در فنّ انشاء، مهارت کامل داشت؛ میزا اَمینا که قاعدۀ فنّ انشاء را خوب می‌شناسد؛ شیخ عنایت‌الله که در آئین سخنوری، صاحب طراز و سرآمد تازه‌نویسان است و نثرش بسیار بامزه و متین و پرمعنی است؛ حکیم حاذق که در نظم و نثر از دیگران کم نمی‌آورد؛ شیدا که در نثر نیز دستگاه بالا داشت؛ ملاّ محمود جونپوری که هنگام نگارش، مراتبِ سخن را دل می‌داد.(کنبو، ۱۹۶۰، ۴۳۲-۴۲۴ر۳)

ب- روشمندی تصحیح عباسی

علاوه بر نسخۀ ناسخه وی در مقدمۀ برخی دیگر از آثار خود نیز بر موازین علمی تصحیح متن و لزوم رعایت آنها سخن می‌راند. وی در خلاصه الشعراء خود که مقدّمه‌ای به قلم خودش بر منتخب اشعار شاعران بزرگ فارسی‌گو به انتخاب استاد وی محمد صوفی مازندرانی است و بسال ۱۰۱۰ قمری در عهد شباب اوست، می‌نویسد:

«… بر ذمۀ حق‌گذاری و سپاس داری لازم دانست که نظر بر استحقاق و استهال این مرتبت نکرده و چشم از حُسن و قبح این مقدمه پوشیده، چند کلمه‌ای بر سبیل یادگار نگاشته، قلم شکسته رقم گرداند تا هر کسبه مطالعۀ این کتاب فائض گردد، داند که جامع این نسخه کیست و در چه وقت و چه زمان ترتیب یافته و به طفیل این بزرگان، نام کمنام کمترین نیز که در مقابله و تصحیح این، مکرّر جان‌ها کنده، مذکور السنه و افواهِ ارباب فضل و کمال گردد. چه، اگر این نبودی، به مُرور سنین و دُهور چنان شدی که ارباب فهم از اصل کتاب و اشعار آبدارش محظوظ شوند امّا سبب تألیف و اسم مُنتخِب و بزرگی که باعث انتخاب بوده و تاریخ جمع کتاب بر کسی ظاهر نباشد و تفصیل احوال مذکوره بر ابنای ازمنۀ لاحقه، مخفی مانَد.» (بتخانه، صفحۀ ۴ نسخۀ خطی شمارۀ ۱۲۰ مجلس شورا)

وی شیوۀ شرح و تصحیح را در مورد کتاب حدیقه الحقیقه که آن نیز یکی از استوانه‌های ادب عرفانی فارسی است در پیش گرفته و کتاب لطائف الحقائق را در تصحیح و شرح غوامض حدیقه به رشتۀ تحریر در می‌آورد که شأن آن در ادب فارسی، چنان که بایسته است شناخته نیست. وجه شارح عبداللطیف عباسی بیش از وجه مصحح او در بین خوانندگان و ادب دوستان، شناخته شده است. وی با نگارش کتاب لطائف معنوی در شرح ابیات مثنوی مولوی، در بین شارحان قرن یازدهم شناخته است امّا به رغم شهرتی که نسخۀ ناسخۀ او دارد جز چاپ عکسی نسخۀ خطی این کتاب، کسی متصدّی انتشار آن نشد که بیشتر به جهت انتقاداتی است که از بابت ابیات الحاقی به این اثر می‌شود. حال آن که چنان که توضیح دادیم دسترسی وی به نسخه‌های کهن، دست کم بررسی دقیق و عمیق بر روی تفاوت‌های این نسخه و نسخه‌های دیگر بویژه تصحیح‌های صورت گرفته از مثنوی را برای هر پژوهشگری بایسته می‌سازد.

ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات