اشاره ای به یک ا ثرمعماری بی بدیل وفاخرش.
این یادنامه بدلیل ازدست دادن معمار بزرگ ایرانی ( استاد درویش) میباشد که شاید برای برخی از
معماران جوان ویا برخی از مردم آن معمار ناشناس است .
بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد و در این چهل سال خاکستروغبار غلیظی برآثار فاخر معماران
قبل از انقلاب نشسته و فقط پس از مرگ معماران آن دوران بیاد آنان افتاده و چند سطری در رسای آنان
دربرخی
معماری های فاخر علاوه برداشتن شخصیت هنری به منطقه وجه تمایز به سایر مناطق را موجب میشود .
در تمام کشورهای هنر دوست برای منطقه ای که در آن اثر فاخر معماری چه قدیمی چه جدید باشد ارزش
قایل اندو سعی می نمایند که آن منطقه را که سمبلی از ذخایر هنری که پشتوانه فرهنگ شان است منطقه
هنری معرفی کنند روزنامه ها بچاپ رسیده ومیرسد که این مقاله نیز در آن راستا میباشد .
زمانی که از آثار فاخر معماری بهره برداری میکنیم بیاد طراح آن نیستیم و ممکن است ازکاستی های
احتمالی سخن بگوییم .بنظر میرسد که در ایران با اینکه از نظر هنرها مخصوصا” معماری و ادب سر
آمده بوده به آنها چندان توجهی نمی شود.
از قدیم گفته اند که هنر نزد ایرانیان است و بس و متاسفانه این گفته در حد شعار کم رنگ ویا فراموش شده
قرار گرفته است .
در تمام امور زندگی صحبت از معماری است مخصوصا در زیستن و سیاست ودر تجارت وصنعت .
هنر معماری یکی از هنر های اصلی وپایه زندگی براساس آن و خلاقیت ها بنا واستوار شده است .
معماری علاوه بر صنعت ساختمان در صنایع اتوموبیل وهواپیما و کشتی جایگاه ویژه ای دارد و صنعتی
نیست که از معماری بیونیک بهره نگرفته باشد
در ایران هنرمندان ومعمارانی شاخصی هستند که برخی زنده و برخی در قید حیات نیستند . انتظار میرود
که در دنیا همچون گذشته پرچمدار هنر معماری باشیم .
برای هنرمندان و آثار ارزشمند وبی بدلیل شان در ایامی از سال و روزنامه ها ویا تلویزیون یادی از نمی
شود و هرازگاهی فقط چند سطری بعد فوت آنان در رسای آثارشان در برخی رسانه ها منتشر و بچاپ
رسیده ودر آن زمان به بزرگان معماری ایران و هنر شان فخر می فروشیم و از آن یاد میکنیم .
اما رها شدن ورزشگاه تختی ویا تخریب خانه های تاریخی ویا… جز از دست دادن آثار مادی آنان
همزمان ارزش معنوی وهنری آنان نتیجه ای حاصل نگردیده و نمی گردد.
شایان ذکر است پیش از انقلاب هنرمندان و معمارانی بسیاری بودند که برخی از آنان آثارشان قبل از مرک
شان در ایران به اجرا درآمده است ولی افسوس که بعد از انقلاب این شمعهای فروزان برخی در حال
خاموشی وبرخی خاموش شده است .
۲
بسیار تاسف انگیز است که از آثار معماری فاخر زمانی یاد میکنیم که آن هنرمند در حیات نیست و اثراش با
وجود سیاست های مختلف از بین رفته و برخی دیگرآثار شان باقی مانده و ما ارزش هنری وآن را نمی
دانیم .
در این مقاله از یکی از یکی آثار استاد درویش که از معماران سرآمد بین المللی بوده آنهم بدلیل آنکه یکی از
مقامات قصددارد که ورزشگاهی با کپی طرحی از کشور چین ویا ژاپن باجرا در آورد باز گو میشود .
امیدواراست که آن مدیران محترم این مقاله را مطالعه ودر تصمیم خود تجدید نظر کنند .
بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد و در این مدت یادی از طراح ورزشگاه آزادی ویا طراح
ورزشگاه تختی نشده است واگر نامی ویادی شده فقط بدلیل مرگ معمار وهنرمند میباشد و آن هم به دلایل
خاصی بوده است .
چرا هنرمندان وآثارشان در برخی از رشته فراموش شده ومی شوند ؟
انتظار میرفت که مقامات وهنر دوستان بزرگداشتی به مناسبت آن هنرمندان برپا و یادی از آنان نشود .
در این مقاله یادی از طراح ومعمار استاد درویش طراح (ورزشگاه تختی)که دارای معماری و تکنولوژی
فاخری است سخنی گفته نشد واگرگفته شد در حدی نبود که بتواند مقام آن معمار بزرگ و آن اثر معماری
را به شناسانند فقط بعد ازمرگ چند سطری در معرفی آن معمار بزرگ در جراید منتشر شد و اشاره
مختصری به طراحی اثر ورزشگاه تختی شود .
لازم دانسته در مورد اثر خلاقانه اثر هنری اش ازجمله معماری ورزشگاه تختی و ایده آن معمار بزرگ و
سوابق تحصیلی اش مطالبی با توجه به مطالب منتشر شده برشته تحریر در آورم .
به نقل از اطلاعات آنلاین، ورزشگاه تختی که قبل از انقلاب به نام فرحآباد/ فرح بود،که یکی از
عجیبترین سازههای کابلی دنیاست و در زمان خود، چنان ایدهی جسورانه و مدرنی بوده است و
پیمانکاران آلمانی میگفتند اجرای آن غیرممکن است؛ اما این ورزشگاه به همت معمارش در دنیا به شهرت
رسید، ولیکن سالیان طولانی این سالها، زیر سایه و نام ورزشگاه آن سوی شهر تهران، یعنی ورزشگاه
آزادی قرار گرفت. که علت نا مشخص است .
( از فرحآباد تا تختی)
مختصری از سابقه ورزشگاه تختی :
احداث این ورزشگاه از ۱۳۴۶ شروع شد و تا ۱۳۵۲ ادامه داشت. در همان زمان هم مراحل احداث و
پیشرفت کار آن با ورزشگاه آریامهر (که بعد از انقلاب به آزادی تغییر نام داد) مقایسه میشد و با وجود
ویژگیهای متفاوت و منحصربهفردش، هرگز حتی نتوانست رقیبی برای ورزشگاه عظیم آزادی باشد زیرا
در هنر ها رقابت نیست.
شناخت معمار ورزشگاه تختی ، بزرگترین سازه کابلی دنیا:
۳
استاد جهانگیر درویش تحصیلاتش در تهران و تورین ایتالیا ودارای دکترای معماری بوده است و بدلیل
انجام کارهای شاخص معماری در دههی ۴۰ و ۵۰ شهرت زیادی در جامعهی معماران ایران و جهان
داشت .
هنر پروری حکومت :
هر حکومتی میتواند با دعوت از هنرمندان هم باعث ارتقا هنر در کشور خود شوند وهم با اجرای آثار آنان
اندوخته هنری به اندوخته های هنری کشور بیافزایند .
استاد درویش در خارج از کشور زندگی میکردودر یک سفری که به ایران در دههی چهل داشت ،
ملکه وقت ایران از طریق مجلات متوجه حضور استاد درویش گردید و او را برای ملاقات دعوت نمود و
از او میخواهد در ایران زندگی کند و به کشورش خدمت کند.
در همین دوران، سازمان تربیت بدنی ماموریت طراحی ونظارت ساخت این ورزشگاه را در منطقهای
بنام فرح آباد که که پیش از این زمینهای سوارکاری بود به او میدهد. نام ورزشگاه هم از نام همین
منطقه برگرفته میشود و به صورت اختصار فرح هم خوانده میشده است.
معمار جسور وخلاق :
هر معماری با تفکر وخلاقیت هر طرحی را ارایه میدهد . برخی معماران فقط تکنیک وشیوه ساخت متداول
را مد نظر قرارمی دهند و برخی طرحی جسورانه ارایه میدهند .
استاد درویش از معمارانی بودکه در طراحی با تصوری جسورانه تر از معماری موجود ارایه میدادودر
مورد ورزشگاه تختی این چنین نمود.
برای طراحی و اجرای اجرای هر طرح معماری ازم است که معمار مطالعات وشناخت کلی ازمحاسبات و
چگونگی ساخت داشته باشد که در این راستا طراح ورزشگاه تختی که با تصوری بس شگرف طرح
خود را برای چگونگی محاسبات و ساخت جهت مشاوره و نحوه به اروپا میبرد اما این طرح چنان
پیشرو و سخت بوده که حتی وسازندگان وپیمانکاران آلمانی در جلسهای به او میگویند که این پروژه
اصلا شدنی نیست اما طراح بر ادامهی کار اصرار میکند و با شرکتهایی در انگلیس و اسپانیا برای
ساخت همکاری میکندو ایدههای خلاقانهای برای ساخت این سازه با کابل داشته ودر کار با کابل تبحر
داشتند، طرح را ارایه داده واز آنان استفاده نموده است.
ورزشگاه فرحآباد یا تختی، در زمان خود بلکه در زمان کنونی از بزرگترین استادیوم کابلی دنیاست.
در همان زمان، توسط عده ای نا مطلع گفته میشد که ایدهی ساخت آن از ورزشگاه المپیک مونیخ در
آلمان الهام گرفته شده وهمچنین عده ای ( از روی حسد ) الهام گرفته از شکل تاج (فرح دیبا) برای ساخت
۴
این ورزشگاه دانسته که طراح آنان را را هم رد کرده و گفته است که نمیداند چرا برخی چگونه به چنین
چیزی اعتقاد دارند.بلکه او تصورات اش را برروی کاغذ آورد
استقبال مردم از استادیوم :
مرحوم درویش گفته است که در روز افتتاحیه، مردم چنان از معماری متفاوت آن خوششان آمده که بعد از
اتمام بازی، ساعتها در راهروهای آن که سقفی شبیه بازار دارند قدم میزدند .
هزینه ساخت ورزشگاه :
این پروژه در ابتدای دههی ۵۰ با بودجهای ۱۹۰ میلیون تومانی به پایان رسید. قرار بود یک مجموعه
استخر و یک سالن ۵ هزار نفری هم بعدا در کنار آن افتتاح شود.
رویدادهای بین المللی در ورزشگاه تختی :
حضور تاریخی برزیل در ایران .
افتتاحیهی این ورزشگاه، در جمعه ۷ خرداد ۱۳۵۵، پیش از آغاز جام ملتهای آسیا (۱۹۷۶) به میزبانی
تهران و تبریزتیم المپیک برزیل برای انجام دو بازی دوستانه به ایران آمد. برزیل در تهران و اصفهان
بازی کرد و در تهران در استادیوم تختی (فرحآباد که فرح نامیده میشد) با تیم ملی ایران بازی کرد.
رویداد ورزشی بعد از انقلاب در ورزشگاه تختی( نقل از جراید ) :
میزبانی از لیگ برتر ایران
پیش وپس از انقلاب، همچنان بازیهای فوتبال لیگ تختجمشید و بعدها جام باشگاههای تهران در امجدیه
(شهید شیرودی)و آریامهر (آزادی) برگزار میشد. ورزشگاه میزبان بازیهای جام قدس وآزادگان وبعدها
لیگ برتر هم آزادی بود و مشخص نیست چرا ورزشگاه تختی هیچگاه نتوانست جایش را درمیان
استادیوهای فوتبالی کشورباز کند.
ورزشگاه تختی (گنجینه فراموش شده :
دراوایل دهه ۱۳۸۰ که ورزشگاه آزادی وضعیتی اسفناک داشت و چمنش زیرکشت رفت، بناچارورزشگاه
تختی مدتی میزبان بازیهای لیگ بود. اما بعد از آن، دوباره بنا بدلایلی به دست فراموشی سپرده
ورزشگاه تختی، به خاطر معماری خاص و بینظیرش حوزهی معماری شهرتی جهانی در دارد اما
مجموعهای است که انگار کسی نمیداند باید با آن چه کار کرد!
درخاتمه : چند سخن با برخی از مدیران کشور :
از مدیران وتصمیم گیرندگاه پروژه های روبنایی مخصوصا در پروژه های عمومی ومردمی خواهشمند
است با اقداماتی ازقبیل کپی و اجراکردن فضاهای اداری و تجاری و ورزشی و بنا های دیگراز سایر
کشور ها خودداری نمایند تا بتوانیم ازهنر معماران وسایر رشته های دانشگاهی ایران بهره گیریم .شایسته
است که برای داشته هایمان ارزش بیشتری قایل شویم و با این حرکت از سرمایه های معنوی کشور که
۵
همان فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند بهره گیریم و در ضمن از فرار دانشمندان ومتخصصین و
هنرمندان در همه زمینه ها جلوگیری نماییم .
میتوانیم با بازآفرینی و باز پیرایی ضمن حفظ سرمایه های ملی برخی کمبود های فضاها از جمله فضا
های ورزشی و بیمارستانی – آموزشی و.. از هدر رفتن سرمایه ملی گردیم .
این مقاله برداشت آزاد از: خبرانلاین و : تاریخ معاصر, تیم ملی فوتبال ایران, فرح دیبا ( پهلوی)
میباشد