لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

جامعه معماران و سایر هنرمندان فارغ التحصیل دانشگاه تهران یاد محمدامین میرفندرسکی را همزمان با هفتادمین سالروز تاسیس دانشکده هنرهای زیبا گرامی داشتند.

 17

به گزارش خبرنگار پیام ساختمان و تاسیسات در مراسمی که در تالار شهید آوینی پردیس هنرهای زیبا به بهانه روز «گفتمان معماری» و سالروز تاسیس دانشکده هنرهای زیبا برگزار شده بود، سید محسن حبیبی رییس پردیس هنرهای زیبا با اشاره به مصادف شدن این روز با سالروز تولد زنده یاد میرفندرسکی بنیانگذار آموزش نوین معماری ایران گفت: از سال ۴۶ نام مدرسه را از ایشان شنیدم و امروز می فهمم که چه زیبا این نام انتخاب شده بود.

حبیبی تصریح کرد: آرزو دارم که در چنین روزی تمام پیشکسوتان معماری هم دوره های من و دانشجویان هنرهای زیبا به تاسیس بنیاد حامیان هنرهای زیبا بیندیشد.

تا با راه اندازی این بنیاد بتوانیم یاد میرفندرسکی و افرادی همچون او را زنده نگه داریم که به واقع تا آخرین روزهای حیاتش دلش برای دانشکده می تپید.

رییس پردیس هنرهای زیبا که از ۲۰ سال پیش تاکنون در دانشکده هنرهای زیبا حضور دارد ادامه داد این مدرسه ۲۰ سال پیش با ریاست ایشان دچار تغییری جدی در الگوی تعلیم و تربیت شد و از آن دوران تاکنون چهار دانشکده، یک گروه مستقل ۱۲۰ عضو هیات علمی و به همان اندازه اساتید مدعو در این دانشکده فعال هستند. ۱۳ رشته کارشناسی، ۱۸ رشته ارشد و ۴ رشته دکترا نیز تا کنون به فعالیت های هنرهای زیبا اضافه شده است.

وی خاطرنشان کرد: میرفندرسکی سال ۳۳-۳۴ به مدرسه آمد و در سال ۳۵ برای ادامه تحصیل عازم فلورانس شد و همان جا از انستیتوی شهرسازی فلورانس دکترای معماری و شهرسازی را دریافت کرد سال ۴۱ و ۴۲ به عنوان استادیار در هنرهای زیبا مشغول تدریس شد

به گفته حبیبی اول مرداد سال ۴۲ زنده یاد میرفندرسکی به استخدام دانشگاه در می آید و همانجا بیشترین مباحث درسی مربوط به معماری را تدریس می کند و شاید جزو معدود اساتیدی است که آن زمان جزء جزء درس هایش مشخص است.

حبیبی تصریح کرد: میرفندرسکی در سال ۴۵ معاون تحقیقاتی و تعلیماتی دانشکده می شود و خرداد ماه همان سال برنامه های آموزشی جدید دانشکده را با مطالعه جدی آغاز می کند از این روست که از چهارم شهریور ماه سال ۴۸ به ریاست هنرهای زیبا منصوب می شود، اما بعد از دو سال ریاست در مرداد ماه سال ۵۰ استعفا می دهد و سال بعد از آن مدیریت مجله دانشکده را می پذیرد اسفنماه همان سال میرفندرسکی به عنوان مدیر گروه معماری انتخاب می شود و طرح جامع شهر یزد همان سال زیر نظر او در هنرهای زیبا تهیه می شود

حبیبی گفت این روز به عنوان روز «گفتمان معماری» نامگذاری شده است، اما ای کاش این عنوان را به گفتمان هنر و معماری تغییر دهیم چه بسا که زنده یاد میرفندرسکی نیز به گونه ای حیرت آور در آموزش معماری نوعی نگاه نوآورانه در ارتباط با معماری و سایر هنرها دارد

او در آموزش و نقد هنر نگاهی متفاوت را دنبال می کند و بی آنکه بخواهد دست به نقد هنرش بزند آن را به ما آموخت و این حرکت در آن سال ها در دانشکده هنرهای زیبا اتفاقی بی سابقه بود.

وی با تاکید بر اینکه نقدهنر و به خصوص معماری مدیون تلاش های میرفندرسکی است عنوان کرداو در دوره خود هسر یا جهان پیش می رفت و همانطور که سال ۴۸ تمام دنیا به لحاظ آموزش دچار دگرگونی شد و نقد جدی مدرنیزم با شروع قرن بیستم آغاز گشت و در همه جا رخنه کرد او و گروهی از همسالان خود نیز چنین حرکتی را آغاز کردند و به نقد آموزش، پژوهش و هنردست زدند که این اتفاق تنها به معماری خلاصه نمی شد بلکه سایر گرایش های هنری را نیز در بر می گیرد.

حبیبی گفت: این نقد عاملی شد تا در مدرسه ای که تنها در آن بنای آموزش عملی گذاشته شده بود، مبحث آموزش نظری هم جای باز کند و چه بسا که هنوز منتقدان تفکر میرفندرسکی در این زمینه در حال جدل و جدال هستند

اما او سبب شد تا میانی نظری وارد آموزش نیز خود و تا کنون ادامه پیدا کند چه بسا که بسیاری از اصول معتبر معماری شهرسازی از آن دوران به بعد بنیادین و مکتوب شد.

مجایی هم با اشاره به دو هنر که عموم و اخش مردم با آن درگیر هستند گفت: شعرا، روح این فرهنگ و حافظه تاریخی مردم است و در کنار آن «معماری» نیز چیزی است که ما در آن محصور هستیم و شماری از زندگی مادی و معنوی ما محسوب می شود در حالیکه مابقی هنرها به این قدرت در فرهنگ ایرانی مرجع نیستند.

او گفت: هم مینیاتور ارجمند است اما نسخه های نفیس آن از دسترس عموم پنهان است . همانطور که موسیقی و حرکت نیز با وجود آمیخته شدن با روح مردم همواره با موانعی در رشد روبرو بوده است تئاتر و سینما نیز همین گونه است اما شعر همواره حافظه تاریخی مردم ما محسوب می شود.

مجایی در بخش دیگری از این سخنرانی عنوان کرد: مخاطبان هنر همواه با اختیار به سوی هنر می روند اما ما به شکلی ناگزیر از معماری سخن می گوییم و در اختیار ما نیست.

یعنی معماری بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی ما محسوب می شود و در عین حال که روح زیبایی شناسی تناسب و هارمونی ما را شکل می دهد به نوعی یادآور نیاز ما و اشاره دهنده به آیندگانمان هست.

این پژوهشگر هنر تاکید کرد: معماری تنها در نقش هنر محدود نیست بلکه مجموعه ای از فن، فرهنگ و تمدن را در بر می گیرد و چیزی وسیع تر از یک هنر خاص است، زیرا با تاریخ و هستی انسان درگیر است پس شناخت نقد و نظریه پردازی درباره تداوم معماری کار سختی است

مجایی تصریح کرد شاید نقد و نظریه پردازی درباره معماری نسبت به سایر هنرها کمتر نمود داشته باشد و متاسفانه معماران همواره از فضای نقد نظریه پردازی از گذشته تا حال رنج می برند و شاید به همین دلیل میرفندرسکی و تفکر آن در عرصه معماری جایگاه ویژه ای دارد زیرا او به صورت جدی به نقد معماری می پردازد.

وی در بخش دیگری از صحبت هایش بیان کرد: معمولا هنرمندانی که معتقد هستند دچار یک نوع تناقض می شوند اما در معماری به گمان من این مشکل حل می شود، زیرا آفرینش معماری از مقوله عقلانیت جداست و اگر چه خیال آدمی در آن اهمیت دارد اما دانش، فن و ذهن شخص را به سمت یک عقلانیت دقیق سوق می دهد و معمارانی که بر نقد هنری نیز اشراف دارند هنرمندان کامل تری هستند

مجایی، میرفندرسکی را  از این دست معماران معرفی کرد و افزود: میرفندرسکی در کنار کار آموزش طولانی و آگاهانه خود یکی منتقد معمار و نظریه پرداز موفق بود، منتقدی که با شناخت کامل آن را به دیگران منتقل می کرد و به نوعی از آن دست منتقدانی بود که به معماری پیشین، کنونی و چشم انداز آن در آینده توجه داشت و او با حضور مهندس سیحون نهضت توجه به معماری پیشین ایران را در دروس دانشکده هنرهای زیبا پیشی گرفت.

وی خاطرنشان کرد: معماران واقعی بسیار کوشیدند تا در این ۵۰ ، ۶۰ سال اخیر بتوانند سامانی به این حجم ناهنجاری بدهند اما حتی در عرصه نظریه پردازی هم موفق به مدون کردن کارها و ایده هایشان نشدند چه بسا که دکتر میرفندرسکی نیز با وجود طرح جدی این مقولات در کلاس های خود هیچ گاه موفق نشد نتایج مکتوب آن را در قالب تجربیات نظری خود منتشر کند و امید دارم که همان طور که دکتر حبیبی مطرح کردند شاگردان او با جهان بینی که از استاد فرا گرفتند و چشم اندازی که نسبت به آینده خود دارند استاد معماری را مکتوب کنند

احسان نراقی منتقد نیز در بخش دیگری از این برنامه گفت: آنچه در میرفندرسکی دیدم نه فقط عشق به معماری که عشق به زندگی بود و این درس مهمی برای شاگردان محسوب می شود زیرا که ما همواره عادت کرده ایم از عشق سخنان زیبایی بگوییم در حالی که هیچ گاه از آن بهره نمی بریم

جواد حاتمی هنرمند معمار هم در سخنانی مطرح کرد: با شنیدن این سخنان متاثر شدم که چقدر او را کم می شناختم من از آن دست معمارانی هستم که تنها با تکنیک زندگی و کار را انجام می دهم و از این دریچه نیز می توانم میرفندرسکی را تعریف کنم

جواد حاتمی ادامه داد: خوشحالمکه تفاهم علمی و سلیقه ای که در انواع زمینه ها با میرفندرسکی داشتم به خوبی و با حرف طدن حل می شد زیرا او از دید وسیعی در تاریخ و هنر و معماری داشت و توانایی بیان ویژه اش قابل تعریف نیست.

اما متاسفم که این همکاری به علت اشتغال بیشتر او و دیگر معماران تداوم نیافت.

منبع: روزنامه پیام ساختمان و تاسیسات-آذر ۱۳۸۸

تدوین و آماده سازی برای انتشار در وب سایت : شهره السادات عربشاهی