لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

در هفته مربوط به شیخ بهایی و تلاش برای احیاء معماری ایرانی ـ اسلامی خیلی دوست داشتم نمونه‏ای از موفقیت‏ها را توضیح دهم تا خاطره‏ای شیرین جایگزین خاطره‏های نامناسب از مشاهده ساختمان‏های بی‏روح شود. ساختمان‏هایی که فقط به چهار دیواری می‏مانند و معروف هستند.

چه می‏توان گفت که ما هنوز هم ساخت مسکن را مانند بسیاری از مسایل زیست‏محیطی و شهری،جدی نگرفته‏ایم، شکل نامناسب مسکن هم مانند آلودگی‏های صوتی و آلودگی‏های هوا و آب، برای ما شکلی از آلودگی بصری شده است که هیچ آرامشی را برای آدمهای ساکن و اطراف آن به همراه ندارد.

واقعیت بسیار روشنی است که حداقل از خود بپرسیم چرا با دیدن ساختمان‏های قدیمی در ایران نظیر آنچه در میدان نقش جهان اصفهان، خانه‏های قدیمی کاشان و… می‏بینیم، حتی نوع پنجره‏ها و طراحی داخلی ساختمان دارای روح است و خانه را به جایی برای تسکین خستگی‏ها، قابل سکونت و ایمن قرار می‏دهد.

اینکه در شرایط بحث روز احتمال وقوع زلزله در تهران یا فراوانی ساختمان‏های فرسوده در این شهر و بسیاری از شهرهای دیگر چرا باید از محتوای ساختمان سخن بگوئیم؟ به همین دلیل است که سالها به جای اینکه به روح و کیفیت ساختمان فکر کنیم، به ظاهر و نما فکر و به تغییرات نمادین دلخوش کرده‏ایم و اکنون هم از ظاهر بنا خسته و دلگیر شده‏ایم و هم از حضور در ساختمان‏های غیر ایمن و فاقد آرامش درونی وحشت داریم. اما هنوز هم به جای اصلاح اساسی مشکلات به فکر خروج مردم از شهری همانند تهران می‏افتیم در حالیکه در سایر شهرها و استان‏ها هم وضعیت بهتر از تهران نیست. کافی است لحظه‏ای به مشکلات ساخت یک بنا در همه اقلیم‏های سرد، گرم، معتدل و مرطوب کشور فکر کنیم که چگونه ساخت همه واحدهای مسکونی در کشور به یک شکل شده است و همه از یک طراحی و مصالح استفاده می‏برند؟

معروف است که پس از انقلاب اکتبر روسیه، تعدادی از برجسته‏ترین معماران آن کشور برای انقلاب کمونیستی خود به فکر اصلاح شکل معماری خاص کشور خود پرداختند تا آن را به عنوان نماد در کارهای آینده خود سند قرار دهند و اینگونه نبود که حتی معماری آنها مستقل از انقلابشان به راه خود برود. در حالیکه در کشور ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه به طرح ساخت بناها براساس معماری اسلامی و ایرانی توجه نشده و همان روند ادامه پیدا کرده است و چه بسا در سالهای بعد ظاهر این بناها و حتی نماهای درونی آن غربی‏تر از گذشته هم شده است.

البته منظور ما این نیست که بیاییم واحدهای مسکونی خود را به این دلیل که نمادهای غربی دارند، خراب کنیم ولی اینگونه هم نیست که غربی‏ها برای نمادهای کشور ما کاری نکرده باشند که بخواهند نمادهای خودشان را برای همیشه در کشور ما ثبت و ضبط نمایند. نمونه شاخص آن طراحی فضا و محوطه قرار گرفتن برج آزادی است و اگر پلان آن را از بالا ببینیم بزرگترین صلیب دنیا را در قلب تهران خواهیم دید!

این نشان را حتی در نمای ساختمانهای عادی و به ویژه پنجره‏های اکثر ساختمان‏ها خواهید دید که طراحی پنجره‏ها براساس شکل صلیب و نماد خانه‏های مسیحیان است! آیا به این مساله به ظاهر جزیی اما در باطن اثرگذار توجه کرده‏ایم؟

البته برای هنر و به ویژه هنر معماری نمی‏توان حد و مرزی تعریف کرد که آنها الزاماً باید در یک چارچوب حرکت کنند، اما می‏توان برای این هم با کمک هنرمندان فکر کرد که بتوانند قبل از آنکه به سراغ نمادهای آماده و سهل‏الوصول‏تر غربی بروند، از نمادهای بومی خودی که با مطالعه و تحقیق در اختیار معماران و سرمایه‏گذاران بخش مسکن و شهرسازی قرار می‏گیرد، استفاده کنند. ما در این زمینه برای دنیای مدرن و آهنی معاصر حرف‏های فراوانی برای گفتن داریم و حتی جهانی شدن خود را هم می‏توانیم براساس معماری ایرانی، اسلامی برویم همانگونه که ژاپن معماری خاص خودش را در جهان تبلیغ می‏کند و شناخته شده است.

شیخ بهایی که ۴۰۰ سال پیش و در دوران صفویه در ایران زندگی می‏کرد، فقط به زیبایی بنا و یا حتی فقط به استحکام بنا فکر نمی‏کرد، حاکم آن زمان به شیخ بهایی اجازه تام داده بود که از دانش خود استفاده کند و برای پیشبرد کارها از تمام هنرمندان و معماران در بخش‏های مختلف از اقصی نقاط کشور دعوت کند تا چیزی به نام اصفهان امروز بسازند که ما به آن در عرصه جهانی افتخار می‏کنیم. آن زمان هم مشکلات اقتصادی و نفوذ سبک‏های مختلف وجود داشته است. ولی چرا شیخ بهایی چنین اثر ماندگاری ایجاد کرد؟ این اندیشه‏ها جز با حمایت حکومت از هنرمندان و معماران قابل انجام نبود.

مهندس سیدعلیرضا قهاری عضو هیات امناء انجمن مفاخر معماری ایران درباره مشکلات موجود در روح ساختمان‏های کنونی در کشور و تفاوت آن با معماری اصیل ایرانی، تفاوت ماندگاری معماری ایرانی را بیشتر از لحاظ مفهوم مطرح می‏سازد و می‏گوید: ظاهر بنا را ایستایی معماری می‏گوئیم که هر قدر محکمتر ساخته شود دوام آن هم بیشتر خواهد شد؛ اما روح معماری آرامش و آسایش و راحتی است، که نمونه آن را می‏توان در خانه‏های معروف بختیاری‏ها، عامری و بروجردی در کاشان که جلوه‏هایی از آرامش معنوی هستند، ببینیم.

مهندس قهاری ادامه می‏دهد: طبق آموزه‏های دینی ما، انسان اصلاً تعلقی به این کره خاکی ندارد. و در مردم ایران زمین هم در طول تاریخ خود سعی کردند جلوه‏هایی از بهشت را در محیط اطراف خود ایجاد کند که نمونه‏های عالی آن را در هنر معماری و هنر فرشبافی تمدن ایران مشاهده می‏کنیم، نقوش فرش‏ها و کاشی‏کاریهای مساجد، نمادهایی از بهشت را در خود دارند.

وی درباره یکی از ضعف‏های جدی معماری اخیر کشور ما درباره عدم تعریف اقلیم در ساخت و ساز مسکن و سبک معماری هم می‏گوید: بدون اقلیم ما نمی‏توانیم معماری ماندگار داشته باشیم به همین دلیل است که در مناطقی که اقلیم آن مورد توجه قرار نمی‏گیرد برای گرم‏کردن فضا در زمستان و یا خشک‏کردن آن در مناطق کویری و خشک اتلاف انرژی بسیار فراوان است در حالیکه در معماری ایرانی برای هر اقلیمی نوع معماری خاصی طراحی شده است.

وی ادامه می‏دهد: متاسفانه امروز ما دچار یک تقلید ناشیانه از معماری غربی هستیم تقلید در تهران از کشورهای غربی است که مهندسان ما چه خودشان به غرب رفته‏اند و چه کتابهای آنها براساس معماری غربی تالیف شده را خوانده‏اند که در پیاده‏سازی آن در کشور ما هم به طور دقیق انجام نمی‏شود و ناشیانه است و ساخت‏وساز کشور ما براساس نیازهای بومی نیست چون در دوره فترت ما درباره ساخت‏وساز بومی کارهای تحقیقاتی انجام نداده‏ایم که بتوانیم آن را به روز کنیم و دانشگاههای ما در قالب آن به دانشجویان آموزش نداند.

مهندس قهاری می‏گوید: ساخت‏وساز و حتی بلندمرتبه‏سازی نیاز جدی جامعه بود. ولی چون الگویی نداشتیم به سمت الگوی غرب رفتیم، الگوهایی که فقط براساس نیاز به مذاق ما خوش آمده است.

عضو هیات امناء انجمن مفاخر معماری ایران می‏افزاید: حتی مساجد ما هم از الگوبرداری از معماری غربی مستثنی نبودند کاری که از ۲۰۰ سال پیش آغاز شده و تا امروز هم ادامه دارد در حالیکه در گذشته سبک معماری ما به کشورهای جهان می‏رفت و تا هند و ترکستان رفت و از جنوب شرق آسیا گرفته تا شرق اروپا نمونه دارد ولی از ۲۰۰ سال پیش که دانشکده‏های ما به مسایل معماری ایرانی و مفاهیم ماندگاری و شکل و معنای بنا، کمتر توجه کردند، ما امروز چیزی برای ارائه به جهان نداریم.

وی درباره نداشتن مقررات منطقه‏ای بومی‏سازی در استان‏های کشور هم می‏گوید: استان‏ها هم از تهران تقلید می‏کنند و بیشترین جایی که دولت می‏تواند تاثیرگذار باشد مدارس است زیرا بعد از مسکن، مدرسه بیشترین تولید را در کشور دارد و در هر روستایی هم مدرسه‏ای ساخته شده است که اگر دولت برای ساخت همین مدارس معماری ایرانی و بومی را اجرا کند، قطعاً مردم روستا با آن اقلیم خود از این نماد معماری ایرانی الگوبرداری خواهند کرد که در شهرهای کوچک هم می‏تواند ادامه یابد.

وی می‏گوید: متاسفانه شهرستان‏ها هم از تهران تقلید می‏کنند در حالیکه اقلیم یزد و شهرهای کویری هیچگاه نمای شیشه‏ای نمی‏پذیرد که نشان می‏دهد بدون توجه به عواقب آن به کار گرفته شده است.

مهندس قهاری راه‏حل جلوگیری از تداوم چنین رویه‏ای در معماری کشور را ایجاد اتاق فکر معماران برجسته کشور می‏داند و می‏گوید: ما به شدت به این کار نیاز داریم که قبل از آغاز طرح‏های تحولی، مفهومی را دنبال کنیم که بتوان آن را در معرفی بناهای ایرانی به کار برد زیرا تک‏تک ساختمان‏ها، نمای شهرها و روستاهای ما را می‏سازند. بنابراین نمی‏توانیم مشکلات شهری را از وضعیت بناهای درون آن جدا کرد.

وی می‏افزاید: معماری اصیل ایرانی باید از طرف دولت و هنرمندان و معماران حمایت شود و در یک مجموعه هماهنگ می‏توان گامهای بزرگ برداشت درحالیکه حرکت‏های یک سویه تاکنون ضربات بسیار بزرگی به معماری کشور ما وارد ساخت که نمونه آن طرح نواب است که نشان می‏دهد شهرداریها و دولت‏ها نباید به دلیل در اختیار داشتن پول و امکانات مستقل حرکت کنند.

وی بدترین نوع رفتار معماری را به مناقصه گذاشتن طرح‏های معماری می‏نامد و می‏گوید: نصف طراحان برای ارزان تمام شدن کارها به سراغ طرح‏های تکراری غربی می‏روند زیرا هنر را نمی‏توان به مناقصه گذاشت به همین دلیل است که بسیاری از طرح‏های معماری ما از روح خالی هستند چون این نگاه برای گزینش طرح ارزانقیمت خطرناک است زیرا پروژه‏های ۱۰۰ میلیارد تومانی هم پول خوبی برای معمار و طراح ندارند و معماری آن ماندگار نخواهند بود.

مهندس محمد خسروی، معمار و کارشناس بناهای تاریخی هم با گرامیداشت و بزرگداشت مقام علمی و اجرایی معمار، شهرساز، ریاضی‏دان برجسته کشورمان شیخ بهایی می‏گوید: با مشاهده و بررسی معماری قدیمی مهندسان ایرانی به نکات ارزشمندی برمی‏خوریم که آدمی را بسیار به فکر فرو می‏برد که چگونه هر خانه‏ای بیرونی و اندرونی داشت و یا گوشه‏ای خلوت در خانه ایجاد می‏کردند که مخصوص عبادت و کسب آرامش بوده است.

وی می‏افزاید: گاهی می‏بینیم که در طراحی ساختمان یک مثلث ساده در گوشه‏ای از فضای ساختمان ایجاد شده که حتی اکنون هم به آن مکان می‏رویم، به آرامش و سکون می‏رسیم، انگار یک فضای یک متری دربخشی از خانه دارای ایمنی مطلق است که افراد خانه لحظاتی با حضور در آن به آرامش می‏رسیدند.

مهندس خسروی می‏گوید: معماری گذشته می‏خواست به فضاهای مسکونی غنای معنوی، اجتماعی و هنری بدهد تا ساکنان آن خانه را محل آرامش و تفکر هم بدانند و در هر بخشی از خانه نور خاصی تابانده می‏شد تا کاربری خاص آن مشخص باشد.

وی می‏گوید: در قالب همین غنابخشی اجتماعی به معماری و شهرسازی حتی ساکنان قدیمی تهران هم با کوچه‏های آشتی‏کنان آشنا بودند که چگونه کوچه‏های بن‏بستی ایجاد می‏شد تا افراد به هر شکل ممکن از کنار هم رد شوند و لاجرم سلام و علیکی پدید آمد که هویت محله را می‏ساخت و در این محله‏ها هیچگاه جرم و جنایت رخ نمی‏داد و همه خود را در یک مجموعه به هم پیوسته می‏دیدند که دارای اشتراکات فراوان عاطفی و اجتماعی بوده‏اند.

مهندس خسروی ادامه می‏دهد: متأسفانه سبک معماری ساختمان و شهری کشور در دوران معاصر همانند صفحه شطرنج است که اگرچه ظاهر میزان و مستقیمی دارد و افراد فریب مساوی بودن اضلاع آن را می‏خورند ولی از هر زاویه ضربه‏پذیر هستند و هر لحظه باید منتظر هجوم آلودگی‏های صوتی و تصادفات خودرویی باشند که چاره‏ای جز تسلیم شدن ندارند و هرقدر هم که از خانه خود دور می‏شوند حوادث تلختری در انتظار آنهاست اگرچه فکر می‏کنند در جاده‏های صاف و هموار و بدون بن‏بست قرار دارند!

وی می‏گوید: در قدیم کوچه‏ها به واحد مسکونی پیچ در پیچ بود، اما ایمنی از هر جهت برقرار بود ولی اکنون از ظاهر پیچ در پیچ خبری نیست اما، شکل شهر افراد ساکن خود را کاملاً سردرگم می‏سازد چرا که همه ساختمان‏ها مثل هم هستند.

مهندس خسروی اظهارنظرهای کارشناسان را هم در حد ارائه مقاله و بیان یک موضوع بسته معرفی می‏کند و می‏گوید: در کشور ما تا یک نظر به قانون قابل اجرا تبدیل شود بعضاً ۵۰ یا ۱۰۰ سال زمان نیاز هست ـ به همین دلیل است که می‏بینیم علیرغم اینکه همه می‏دانیم وضعیت ساخت و ساز مسکن در کشور با معماری ایرانی ـ اسلامی ارتباطی ندارد و حتی در ابعاد ایمنی و جلوگیری از ساخت و ساز روی گسل‏های زلزله‏خیز حرف‏های فراوانی زده می‏شود. اما دستگاههای اجرایی، وزارت مسکن و شهرسازی، شهرداریها و تعاونی‏های مسکن و بانک‏ها کاری به این حرف‏ها ندارند، آنها سرشان مشغول کار خودشان است.

وی می‏افزاید: اگر به فرهنگ ساخت و ساز مسکن در کشور توجه کنیم عمده تغییرات در ظاهر و نمای ساختمان و مدل آشپزخانه خلاصه می‏شود و گویی کیفیت همچنان در ظاهرسازی خلاصه می‏شود که متأسفانه با ریشه‏هایی که این تفکر در کشور ما دارد، آن را به ساختمان‏های ما نیز تسری داده است.

وی می‏گوید: ممکن است ساختمانهای نواب را دیده باشید، همان سالهایی که نوساز بود، عیب‏های مختلفی از آن ظاهر شده بود. حال که چند سال از آن گذشته، شرایط بسیار بدتر شده است. این همان ساختمان‏هایی است که نه تنها با نظارت مهندسان شهرداری بلکه توسط خود شهرداری ساخته به مردم فروخته شده است.

وی ادامه می‏دهد: اگر از مسیر خیابان نواب چه از جنوب به شمال یا برعکس عبور کنید، نگاه به پنجره‏های برج‏های مسکونی نواب دلگیر است تا چه رسد به اینکه بخواهیم در فضاهای بسته و تو در توی پروژه معروف ساخت شهرداری تهران زندگی کنیم. جایی که نسبت فضای سبز آن هم به تعداد واحدهای مسکونی در حداقل حد ممکن قرار دارد.

* * *به هر حال چه در ظاهر و چه در باطن، معماری از یک دید نماد فرهنگ و تمدن یک ملت است که خصوصیات و شاخصه ‏های اجتماعی اقتصادی، روابط بین مردم و به طور کلی محصول وجودی یک ملت را در خود دارد و این وضعیت برای همه اقوام و ملت‏ها هم حاکم است.

معماری در کشور ما به گواه اسناد سابقه چندین هزار ساله دارد همچنانکه تمدن ۱۰ هزار ساله کشور ما در میان تمدن‏های مشرق زمین و مغرب زمین بیشترین حرف را در ابعاد فرهنگی دارد تا حدی که آثار برجای مانده از این ملت، اکنون جزو میراث بشری ملل جهان مطرح است که نشان می‏دهد در هفت هزار سال پیش بشر چگونه فکر می‏کرده و می‏زیسته است که بعدها سایر تمدن‏ها از آن بهره گرفته‏اند.

چنین معماری یقیناً در طول قرون و اعصار مورد حسادت سایر اقوام و ملت‏ها قرار گرفته است و حداقل از دوران مغول تاکنون هم ادامه داشته است هر چند گاهی اقوام مهاجم با تغییر علایق و سلایق ما، هنرمندان و معماران ما را هم به دنبال خود کشیده‏اند و از روح واقعی هنر ایرانی ـ اسلامی دور ساخته‏اند. آری تمدن ایرانی همواره مورد حسادت قرار می‏گرفت چرا که امنیت و رفاه همواره مورد توجه دیگر اقوام غیرمتمدنی بوده که دوست داشتند مثل ایرانی‏ها زندگی کنند.

البته نباید نادیده گرفت که بی‏کفایتی یا بی‏سیاستی زمامداران ما هم عامل موثری بوده که کشور را معرض تهاجم قرار می‏داده است در کنار آن فراموش نمی‏کنیم همین قوم مغول هنگامی که جذب فرهنگ غنی ایرانی شد، یکصد سال پس از هجوم میراث‏های معماری ایرانی ـ اسلامی را پدید می‏آورند که اکنون جزو میراث معروف بشری شده است. هنوز هم می‏توانیم به اصل و حقیقت خود باز گردیم.

  • معماری، نماد فرهنگ و تمدن یک ملت است که خصوصیات اخلاقی، اعتقادی و شاخصه‏های اجتماعی، اقتصادی و روابط بین مردم را نشان می‏دهد
  • مهندس سید علیرضا قهاری عضو هیأت امناء انجمن مفاخر معماری ایران: معماری ایرانی اکنون به شدت نیازمند ایجاد اتاق فکر مهندسان، معماران و هنرمندان است، زیرا حداقل در دو قرن اخیر معماری ما دچار تقلید ناشیانه از غرب شده است که نتوانستیم معماری ایرانی ـ اسلامی را در قالب کتاب‏های مرجع دانشگاهی مطرح و دردسترس مهندسان و سرمایه‏گذاران قرار دهیم
  • معماری ایرانی ـ اسلامی باید از طرف دولت و هنرمندان حمایت شود، همانگونه که حاکم زمان همه امکانات آن روز را در اختیار شیخ بهایی قرار داده بود
  • بدترین شکل طراحی معماری، به مناقصه گذاشتن طرح است زیرا در چنین وضعیتی کمیت پیش پای قیمت ذبح می‏شود
  • مهندس خسروی معمار و کارشناس بناهای تاریخی: معماری ایرانی ـ اسلامی به فضاهای مسکونی، غنای معنوی، اجتماعی و هنری می‏داد تا ساکنان، خانه را محل آرامش سکونت و تفکر بدانند و حتی گوشه‏ای را برای عبادت ایجاد می‏کردند که افراد به ایمنی مطلق می‏رسیدند
  • سبک معماری و ساخت و ساز شهری ما در دوران معاصر همانند صفحه شطرنج شده که اگرچه ظاهر آن مساوی و خط‏کشی شده است، اما افراد ساکن در آن از هر زاویه‏ای ضربه‏پذیر و مورد تهدید هستند

مجید زندی – به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی – منتشر شده در تاریخ اردیبهشت ۱۳۸۹