لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه میراث فرهنگی ـ نخستین چارتاقی اروپایی که مشابهت های بسیاری با چارتاقی‌های ایران و ویژگی‌های تقویمی و نجومی آنها دارد، در اتریش شناسایی شد. این چارتاقی که بازمانده‌ای از دوران امپراتوری روم است، همراه با دین میترا، نشانه و شاهد دیگری از نفوذ فرهنگی و علمی ایران عصر اشکانی در اروپای رومی خبر می دهد. این دستاورد تازه، سرآغازی بر پیگیری و شناسایی دیگر بناهای مشابه در خاک اروپا به شمار می رود.

رضا مرادی غیاث آبادی ، پژوهشگر، نویسنده و اخترباستان شناس با بیان این خبر، به CHN گفت:« در ده سال گذشته به بررسی مناسبات خورشیدی در چارتاقی‌های ایران و از جمله چارتاقی‌های نیاسر، بتخانه، نویس، خیرآباد، کهک، خانه‌دیو، کرمجگان و خورآباد و حدود بیست چارتاقی دیگر پرداخته ایم. در این بررسی‌ها، پرده از راز ویژگی‌های چارتاقی‌ها و قواعد به کار گرفته‌شده در آنها که در پیوند با زمان و حرکات سالانه و تغییرات میل محور خورشید بودند، برداشته شد و از کاربری و توانایی آنها به عنوان یک تقویم آفتابی و شاخص خورشیدی برای اندازه‌گیری زمان یا برای ثبت آیینی زمان در بنا آگاه شدیم.»

اطلاق عنوان آتشکده بر چارتاقی‌های ایران، پرده تیره‌ای بود که راه پژوهش و دسترسی به واقعیت‌ها را می‌بست و پژوهشگران را تا حد زیادی گمراه می‌ کرد. نظریه ملاحظات خورشیدی در چارتاقی‌های ایران، چشم‌انداز تازه‌ای بود که واقعیت‌های ملموس و مشاهده‌پذیری در چارتاقی‌ها را آشکار می‌ساخت و موجب نگاهی تازه به عموم بناهای باستانی می‌شد. این نگاه تازه را اخیراً عده‌ای از دوستداران اخترباستان‌شناسی و بناهای تقویمی با همکاری غیاث آبادی دنبال کردند و به نتایج جدیدی در این زمینه رسیدند .پژوهش های تکمیلی درباره چاتاقی‌ها همچنان از سوی این پژوهشگران ادامه دارد.

یکی از این علاقه‌مندان و پی‌جویان نظریه چارتاقی‌ها، آقای رضا اساسی،دانشجوی دکترای معماری دانشگاه مک‌گیل کانادا بود که این پرسش مهم چند سال اخیرمان را برای پایان‌نامه تحصیلی خود انتخاب و پیگیری کرد که آیا در خارج از حوزه تمدن و فرهنگ ایران، و به ویژه در میان چارتاقی‌ها و تاق‌نصرت‌های حوزه تمدن روم، چنین مشخصه‌ها و ملاحضات خورشیدی وجود دارد یا خیر؟

غیاث آبادی با بیان اینکه این سوال آغاز این پژوهش ها بود، عنوان کرد:« بعد از آن من نیز در این پروژه همراه او شدم . پیگیری‌ها و مطالعات ما (که توأم با سفرها و مطالعات میدانی آقای اساسی بود) نشان می‌دهد که مناسبات خورشیدی با دقت قابل ملاحظه‌ای در چارتاقی‌های رومی نیز دیده می‌شود و در تاق‌نصرت‌های رومی «ممکن است» وجود داشته باشد. امکانی که نیاز به بررسی بیشتر و جامعه آماری افزون‌تر دارد.»

به گفته او، اکنون با شناسایی یک چارتاقی اروپایی که بازمانده‌ای از امپراتوری روم در میانه سده چهارم میلادی است، می‌توان اعلام کرد که موفق شده‌ایم نخستین چارتاقی با کاربری تقویمی و مناسبات خورشیدی را در خاک اروپا شناسایی کنیم و تعداد دیگری را نیز در دست بررسی داریم.

غیاث آبادی بر این گمان است:« همانطور که ویژگی‌های چارتاقی‌های ایران موجب شناسایی این چارتاقی رومی شد، متقابلاً ویژگی‌های خاص چارتاقی‌های رومی نیز به کمک آشکار کردن نادانسته‌ها و مجهولات چارتاقی‌های ایرانی می آید.»

چارتاقی‌ای شناسایی شده، چاتاقی در شرق اتریش است که با نام‌های «هایدنتور» (Heidentor) و نیز «دروازه شرک» (Pagan Gate) و «دروازه بت‌پرست» (Heathen`s Gate) شناخته می‌شود. نام هایدنتور شکل تغییرکرده Heydnisch Tor به معنای «دروازه کفر» است که در ابتدای عصر مسیحیت بر این بنا گذاشته بودند و بر این باور بوده‌اند که این بنا به دست غیرمسیحیان کافر (و احتمالاً پیروان میترا) بنا شده است. واژه Heiydnisch یا Heide در زبان آلمانی به معنای کافر است.

غیاث آبادی در مورد این بنای تاریخی توضیح داد: « این بنا در مجاورت جنوب غربی و در بیرون دیوارهای بازمانده‌های شهر نظامی رومی به نام «کارنونتوم» (Carnuntum) در جنوب شرقی وین (پایتخت اتریش) و در نزدیکی مرز اسلواکی قرار دارد. مکانی که اکنون تبدیل به یک موزه فضای باز با نام «پترونِل» (Petronell) شده است. رود دانوب در فاصله کمی از شمال این محوطه باستانی عبور می‌کند و چارتاقی در دشتی پهناور با افقی هموار جای دارد. این افق هموار با ارتفاع تقریبی صفر درجه موجب شده است تا همچون چارتاقی خورآباد نیازی به اصلاحات ناشی از افق کوهستانی نباشد و زاویه‌های منتج‌شده از پایه‌ها و فضای میان پایه‌ای، معادل و مطابق با تغییرات میل خورشید باشند.»

قدمت چارتاقی هایدنتور به حدود ۱۶۵۰ تا ۱۷۰۰ سال پیش باز می‌گردد و احتمال می‌رود که در سده چهارم میلادی در فاصله میان سال‌های ۳۵۴تا ۳۶۱ میلادی و در زمان امپراتوری کنستانتینوس دوم (Constantius II) ساخته شده باشد. هر چند که احتمالاتی مبنی بر ساخت آن در دهه‌های نخستین سده چهارم (پیش از رسمیت یافتن دین مسیحیت) وجود دارد.

اکنون این بنا به عنوان یک بنای یادبود پیروزی یا تاق نصرتِ (Triumphal arch) چهاردری (Tetrapylon/ Quadrifrons) که به افتخار امپراتور روم ساخته شده، تعریف و شناخته می‌شود. اما با توجه به ویژگی‌های بنا می‌توان گمان داد که این بنا سازه‌ای میترایی بوده باشد و یا اینکه در زمان مسیحیت آغازین/ مسیحیت آریانیسمی (Arianism) و تحت تأثیر آموزه‌ها و باورداشت‌های میترائیسم بنا شده باشد.

به گفته این پژوهشگر، چارتاقی هایدنتور بنایی متقارن چهار وجهی با قاعده مربع است که از چهار پایه و چهار تاق ساخته شده است. دو پایه غربی بنا سالم باقی مانده‌اند، اما دو پایه شرقی آن در زمان‌های دور از بین رفته است. بنا از جنس سنگ ساخته شده و بخشی از آوار جبههشرقی به شکل توده‌ای حجیم در کنار چارتاقی دیده می‌شود. چهار سوی چارتاقی هایندنتور (همچون چارتاقی‌های ایران) بدون هیچگونه دیوار، در یا پنجره، چشم‌انداز باز و گشوده‌ای به سوی افق و دشت پهناور است. طول هر ضلع بنا ۱۴۵۳متر، طول پایه‌ها۴.۳۵متر، طول فاصله میان‌پایه‌ای ۵.۸۳متر، نسبت طول پایه‌ها به طول بنا ۳.۴۵ :۱و مساحت بنا ۲۱۱.۱۲متر است. گنبد بنا احتمالاً به شکل یک هرم کوتاه چهار وجهی بوده است.

یافته های این پژوهشگر نشان داده است که در ضلع داخلی و جنوبی پایه شمال‌غربی این بنا یک تاقچه کوچک با کاربردی نامشخص دیده می‌شود که نمونه مشابه آن دقیقاً در ضلع داخلی و جنوبی پایه شمال غربی چارتاقی نیاسر نیز وجود دارد.

آیا چنین تشابهی ناشی از اتفاق است یا دارای کارکرد خاص و مشابهی بوده‌اند؟ غیاث آبادی معتقد است:« این پرسشی است که اکنون نمی‌توان بدان پاسخ داد.»

مطالعات این اخترباستان شناس حاکی از آن است که در میانه چارتاقی بازمانده یک پایه مجسمه (پوستامنت) وجود دارد که به نظر می‌رسد در زمان ساخت بنا، تندیسی روی آن جای داشته. تندیسی که شاید پیکر میترا و یا امپراتور را نشان می‌داده است. وجود یک پایه مجسمه در میانه بنا، ویژگی مهمی است که هر چند تاکنون در چارتاقی‌های ایران دیده نشده است، اما می‌توان احتمال وجود نمونه‌های مشابه آن را داد و به این گمان نزدیک شد که این بناها با دین میترا/ مهر در پیوند بوده‌اند. دینی که نیایشگاه‌های آن تقریباً به طور همزمان، در ایران زرتشتی و اروپای مسیحی ویران شد و پیروان آن سرکوب شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند. نام «بتخانه» (به معنای «خانه مجسمه») بر یکی از چارتاقی‌های ایران، چنین گمانی را تقویت می‌کند. چنانکه در نقشه دیده می‌شود، مسیر پرتوهای خورشید در چهار فصل سال و در فضای «صلیب‌مانندی» که ناشی از پایه‌ها است، این تندیس را دور می‌زده و بر گرد آن می‌چرخیده است.

در چارتاقی هایدنتور با ارتفاع ۱۸۷ متر از سطح دریا در ۴۶درجه و ۰۶ دقیقه شمالی، ۱۶درجه و۵۱ دقیقه شرقی واقع است و در نتیجه، محل طلوع خورشید به هنگام انقلاب تابستانی در راستای۵۲.۲ درجه (۳۷.۸ درجه بالاتر از شرق)، و به هنگام انقلاب زمستانی در راستای ۱۲۵.۴ درجه (۳۵.۴درجه پایین‌تر از شرق) است. زاویه میان انقلاب تابستانی با انقلاب زمستانی یا کمان سعه‌المشرق ۷۳.۲ درجه است. محور بنا با یک درجه میل غربی، به سوی چهار جهت اصلی است و این موجب می‌شود که طلوع خورشید به هنگام اعتدال بهاری و پاییزی در امتداد محور بنا و درست روبروی تندیسی که در میانه بنا برافراشته بوده است، دیده شود. زاویه میان خط‌دید انقلاب تابستانی با انقلاب زمستانی۷۳.۴درجه است که به نحو خارق‌العاده و با دقت کمتر از نیم درجه مطابق با کمان سعه‌المشرق است.

چارتاقی هایدنتور، محور و ساختار بنا و نسبت اندازه طول پایه‌ها به فاصله میان آنها و زاویه‌های منتج شده از آن به گونه‌ای است که در آغاز هر یک از فصل‌های سال، پرتوهای خورشید به هنگام طلوع و غروب در راستاهای سنجیده شده‌‌ای از بنا که برابر با تغییرات میل خورشید هستند، می‌تابند و از روزنه‌های میان پایه‌های بنا دیده می‌شوند. در ادامه، نقشه‌ای از چگونگی این ویژگی و توانایی چارتاقی هایدنتور به عنوان نمونه ممتازی از چارتاقی‌های دارای مناسبات خورشیدی، عرضه می‌گردد.

ساختار خط‌دیدها شباهت زیادی به چارتاقی کرمجگان در ایران دارد و محور شرقی- غربی بنا بسوی نقاط طلوع و غروب خورشید در اعتدال بهاری و پاییزی است. طلوع خورشید در اعتدال بهاری و پاییزی در راستای ER و غروب آنها در جهت عکس آن یعنی راستای ES دیده می‌شود. در هنگام طلوع انقلاب تابستانی، پرتوهای خورشید در امتداد دو خط دید موازی SSR1 و SSR2 و غروب آن در امتداد دو خط‌دید SSS1 و SSS2 دیده می‌شوند. در هنگام طلوع انقلاب زمستانی نیز، پرتوهای بامدادی خورشید در امتداد دو خط‌دید موازی WSR1 و WSR2 و غروب آن در امتداد دو خط‌دید WSS1 و WSS2 به دیده می‌آیند. به دلیل افق هموار و تقارن سنجیده بنا، طلوع خورشید در انقلاب تابستانی و غروب خورشید در انقلاب زمستانی در یک راستا اما در جهت مخالف یکدیگر هستند. اینچنین است، طلوع خورشید در انقلاب زمستانی و غروب خورشید در انقلاب تابستانی که در یک راستا اما در جهت عکس یکدیگر هستند.

غیاث آبادی شناسایی این مشابهت ها در معماری ایران و اروپا را ، دستاورد مهمی در پژوهش های معماری ایران دانست و اظهار امیدواری کرد:« چارتاقی هایدنتور، چه از نظر سازه و جزئیات اجرایی و چه از نظر ویژگی‌ها و مشخصه‌های تقویمی و خورشیدی و چه از لحاظ قدمت و زمان ساخت، شباهت قابل توجهی با چارتاقی‌های ایران دارد. این ویژگی‌های نویافته و جالب توجه، علاوه بر اینکه برای مطالعات تاریخ علم و رازگشایی بنا مفید است، می‌تواند راهگشای برخی مطالعات باستانی دیگر و نیز بررسی تأثیر و تأثر و روابط متقابل دانشی و آیینی بین ایران و اروپا باشد».

خبرگزاری میراث فرهنگی – ۲۳ شهریور ۱۳۹۰