You are currently viewing آرمانشهر

نگرشی به فلسفه سیاسی و مدینه فاضله در اندیشه و آثار ابونصر فارابی/پژوهشی از دکتر باقر ساروخانی و رضا طالبی

دکتر باقر ساروخانی

اشاره : در تاریخ اندیشه‌های اجتماعی در اسلام، اولین فیلسوفی که پارادایم جامعه آرمانی را مطرح کرد، ابونصر فارابی بود. فارابی بنیانگذار فلسفه سیاسی در اسلام و همچنین نخستین کسی است که درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و روشهای حکومتی و اصول کشورداری و شناخت جوامع از دیدی خاص سخن گفته است. او در ارائه این الگوی نظری، چشم‌اندازی عقلی را ارائه می‌دهد که بی‌شک ملهم از آراء افلاطون است.

فارابی در آثار خود، نخست درباره اجتماعی بودن انسان بحث می‌کند و خاطرنشان می‌سازد که دستیابی به سعادت، بدون همکاری و یاریگری با دیگران (تعاون)، ممکن نیست. او اجتماع را به «تن» آدمی تشبیه می‌کند.

فارابی از شهر و از جامعه شهری و از شهر آرمانی سخن می‌گوید. اندیشه فارابی درباره مدینه فاضله و جامعه آرمانی، بر مصلحان و اندیشمندان مسلمان در سراسر جهان تأثیر داشته است.

مدینه فاضله فارابی، رویاگرایانه و ذهنی است و اقتدار در این جامعه کاریزمانی است. رویکرد وی صرفاً عقلی و انتزاعی است. همچنین مدینه فاضله فارابی از نوع گونه‌ شناسی محض است و رهیافت وی اساساً ایستانگرانه می‌باشد.

در این مقاله و چند مقاله که متعاقب آن در شماره‌های آینده در پیوست فرهنگی منتشر خواهد شد، آقای دکتر باقر ساروخانی و جناب رضا طالبی درباره برخی جوانب مهم و قابل بحث در فلسفه سیاسی و آثار فارابی، حکیم بزرگ و نامدار و پیشگام ایران، نکات ارزنده‌ای را مطرح کرده‌اند. توجه خوانندگان عالی مقام را به این مقاله و مطالب پسین جلب می‌نماییم. با سپاس، پیوست فرهنگی.

***

اصولاً آرمانشهر یا ناکجاآباد یا مدینه فاضله، جامعه‌ای خیالی است که در آنجا زندگانی مردم، کامل و قرین رستگاری است. سرزمینی دست نیافتنی که تصویر آن در افقهای آرزو و آمال آدمی نمونه‌ای از زیست اجتماعی توأم با زیبایی، خیر و کامیابی است. انسان همواره در طول تاریخ، آرزومند دستیابی به جامعه‌ای بوده که بتواند خواسته‌ها و آرزوهایش را تحقق بخشد و کمال معنوی را با آرامش روحی و بی‌نیازی مادی درهم آمیزد.

هرچند بیان این آرزوها و آمال در شرایط زمانی و مکانی مختلف، جلوه‌ها و صور مختلفی داشته است و به مقتضای پیشرفت عقلی و تجربی آدمی و به تناسب شناخت او از جهان اطراف، رنگها و تأثیرات خاص خودش را از این تغییر و تحولات پذیرفته است. لیک، ایجاد آرمانشهر و پناه به آرمان، در طبیعت بشر جای داشته و از آن جهت در شرایط دشوار بدان تمسّک جسته است.

آرمانشهر جهانی فراسوی واقعیت‌هاست، لیکن دارای نوعی جنبه خیالی و به عبارت دیگر دورنمایی است وسوسه‌انگیز از جهان آرزوها و آمال انسانی. در عرصه اندیشه بشری گروهی آن را نوعی سرگرمی روشنفکرانه می‌دانند که در عین داشتن دورنمایی زیبا، سرابی در برهوت و خوابی بی‌تعبیر است، برخی دیگر آن را نقابی فریبنده برچهره جباریتی سرکوبگر می‌دانند و عده‌ای آن را وسیله‌ای جهت اندازه‌گیری و ارزیابی جوامع نابهنجار و نامطلوب می‌دانند.

در دائره‌المعارف علوم اجتماعی در مورد ناکجاآباد چنین آمده است:

«U topia به معنی ناکجاآباد می‌باشد. این مفهوم که ترجمه فارسی آن، از عقل سرخ، اثر شهاب‌الدین سهروردی است از اثری به همین نام که توماس مور به سال ۱۵۱۶ به نگارش درآورد، گرفته شده است. که در آن سرزمینی خیالی تصویر شده که نظام زندگی اجتماعی در آن یکسره عقلی است، در برابر زندگی اروپا، که در آن روزگار، سودجویی و آزمندی بر آن فرمانروا بود. در اندیشه سیاسی و اجتماعی روزگاران بعد هرگونه نظم اجتماعی آرمانی را به این نام، نامیده‌اند».۱

همچنین در مورد ناکجاآبادگرایی، در دائره‌المعارف فوق چنین آمده است: «گرایش به بنای سرزمین، جامعه و یا طرح هر اندیشه غیرواقعی. ناکجاآبادگرایان در برابر واقع‌گرایان از سویی و ماکیاولیست‌ها از سوی دیگر، قرار می‌گیرند. آنان نه واقعیت را آنطور که هست می‌بینند و به‌طور رودررو به آن می‌نگرند و با آن دست و پنجه نرم می‌کنند (واقع‌گرایان)، و نه آنکه درصدد دستکاری واقعیت به نفع خویش با تشبث به هر حیله بر می‌آیند (ماکیاول گرایان). ناکجاآبادگرایان سیاهی‌های زندگی واقعی انسانها را نمی‌توانند تحمل کنند و چون نمی‌توانند از راههای درست به آن بپردازند، از آن می‌گریزند، به برج عاج پناه می‌برند و در آنجا به ساختن شهری خیالی که حاوی خواسته‌های رؤیایی آنان است دست می‌‌زنند».

به هر حال، قدر مسلم آن است که یکی از زیبائیهای اندیشه بشری، تصور و ارائه اشکال مختلف آرمانشهر بوده است که شناخت ابعاد متعدد آن همواره افقهای جدیدی را در برابر دیدگان انسانها ایجاد می‌نماید. در این مقاله کوشش می‌شود تا ناکجاآباد و ناکجاآبادگرایی را از روزنه بانی اصلی آن در شرق یعنی فارابی بررسی کنیم. هدف آن است دیده شود، فارابی چگونه و کی و از چه طریق به اندیشه یونانی ناکجاآباد دست یافت؟ در ذهن، ناکجاآباد چیست؟ و جایگاه آن در جوامع بشری کدام است؟ در پایان به نقد اندیشه می‌پردازیم.

اهمیّت و ضرورت تحقیق

مورّخان اسلام متفقند فارابی زهدپیشه و عزلت‌گزین و اهل تأمل بود. ابن خلکان می‌گوید: «زندگی او، زندگی فلاسفه پیشین را به یاد می‌آورد». به روایت قفطی «مدتی در زیّ اهل تصوف با سیف‌الدوله آمد و شد داشت».۲ اعراض او از امور دنیوی به حدی رسید که با آنکه سیف‌الدوله ـ شیفته علم او شد و به مقام ارجمندش پی برده بود ـ برایش از بیت‌المال حقوق بسیار تعیین کرده بود، به چهار درهم در روز که با آن سد جوع می‌کرد، قناعت می‌ورزید.

فارابی در انواع علوم زمان خود بی‌همتا بود، از کتابهای او که به ما رسیده و نیز از کتابهای او که از میان رفته و نامی از آنها در کتب تاریخ و فلسفه باقی مانده، معلوم می‌شود در علوم زبان و ریاضیات و کیمیاء و هیأت و علوم نظامی و موسیقی و طبیعیات و علوم مدنی و فقه و منطق دستی قوی داشته است. شگفت نیست اگر ابن سبعین درباره او گفته باشد: «این مرد، با فهم‌ترین فلاسفه اسلام و آگاه‌ترین ایشان در علوم قدیمه است و تنها فیلسوف اوست»۳ و ماسینیون در حق او بگوید: «اولین متفکر مسلمان و فیلسوف به تمام معنی است».۴

درست است که کندی نخستین فیلسوف مسلمان است که راه را گشوده، ولی او نتوانست مکتبی فلسفی تأسیس کند و میان مسائلی که مورد بحث قرارداد، وحدتی ایجاد کند، اما فارابی، که به قول این خلکان در زمره «بزرگترین فلاسفه اسلام است» توانست مکتبی کامل تأسیس کند. او در عالم اسلام همان نقشی را داشت که فلوطین در فلسفه غرب. ابن‌سینا او را استاد خود شمرده و ابن‌رشد و دیگر حکمای اسلام شاگرد او بودند و به حق او را بعد از ارسطو که ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانی» لقب دادند.

اندیشه آرمانشهر در ایران

۱ـ ایران قبل از اسلام

اندیشه آرمانشهر ایرانی در عهد پیش از اسلام، بی‌تأثیر از افکار و اندیشه فلاسفه یونانی نبود. اما آنچه می‌بایست بدان توجه کرد، شکل بروز و تجسم این اندیشه است. در اندیشه یونانی «عدالت» برجسته‌ترین عبارت در اندیشه افلاطونی بود، که این مفهوم در اندیشه و فکر ایرانی نیز به طور چشمگیری وجود داشته و اندیشه ایرانی به طرزی متفاوت و با خلق «پهلوانان» و «سرداران» اسطوره‌ای در پی ایجاد جامعه‌ای مبتنی بر «عدالت» بوده است. مردم ما هنگامی پای به پهنه تاریخ نهادند که از یک طرف یکتاپرستی زردشتی، خدایی مجرد و بهشت و دوزخی را در ورای این زندگی تبلیغ می‌کرد و از سوی دیگر، دولت‌های نوپای مادی و هخامنشی به جای غارت و برده‌سازی ملل دیگر، به همزیستی با یکدیگر اعتقاد داشته و اسیران یهودی را به سرزمین‌شان پس می‌فرستادند و امنیت و آسایش روزافزون برای مردمان فراهم می‌ساختند و برای اولین بار در تاریخ بشر، لعنت بر اهریمن به عنوان مظهر شر شکل گرفت و همچنین برای اولین بار مفهوم بهشت و دوزخ مطرح گشت و رسیدن به هر یک را پاداش تقوی و پادافره عدم آن در فرد شمردند و در بررسی تمامی دوران تاریخی ماد‌ها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، و در جای جای آن به مفهوم عدالت برمی‌خوریم و به غلط یا نادرست نام سرداران و پادشاهانی را می‌بینیم که درصدد ایجاد جامعه‌ای آرمانی و مبتنی بر رفاه و آسایش و عدالت بوده‌اند.

۲ـ ایران پس از اسلام

در ایران پس از اسلام، آن اندیشه زیبا با تأثیرپذیری از احکام نورانی اسلام که عدالت را در اعلاء درجه خویش تبلیغ می‌کرد و عملی می‌ساخت، شکوفایی بیشتری یافت و کم‌کم با ترجمه آثار یونانی و تأثیرپذیری آنها از مفاهیم اسلامی، اشکال نور و بدیعی از آرمانشهرها را در آثار اندیشمندان می‌یابیم.

اصولاً به روشنی می‌توان دریافت که جامعه کمال مطلوب اسلامی (جامعه توحیدی)، جامعه‌ای جهانی است که در آن اسلام، دین همگانی و حکومت نیز بر اساس اصول اسلام می‌باشد و در آن صورت توحید بر شرک پیروز و اثرات حکومت شرکت از بین خواهد رفت و روابط مبتنی بر سلطه، حذف می‌گردد و عدل و قسط جایگزین آن خواهد شد و موسس این نوع جامعه، همانا پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) بوده‌اند.

قرآن به عنوان قانون اساسی مدینه فاضله اسلامی و یا همان جامعه توحیدی در بر گیرنده اصولی است که برخی از آنها به روشنی هدف از ایجاد جامعه توحیدی را نمایان می‌سازد.۵ از آن جمله:

۱ـ کمک به سیر تکامل بشر و ترقی علم و هنر

۲ـ توجه به علم اجتماع

۳ـ توجه به اصول و مسائل اقتصادی

۴ـ توجه به علوم جدید مثل هیئت و نجوم و معادن

۵ـ توجه علم تاریخ و سرگذشت اقوام و ملل

۶ـ توجه به تعلیمات اخلاقی و اجتماعی

۷ـ تکمیل‌بودن دستورات قرآن در مقایسه با کتب آسمانی قبلی

۸ـ تفصیل اعمال انسانی پس از مرگ و بیان موضوع آخرت و بهشت و جهنم

۹ـ توجه جدی قرآن به مسائل و مشکلات بشری

و ده‌ها مورد دیگر که بیانگر چارچوب و اصول کلی حاکم بر یک جامعه مبتنی بر دین اسلام است.

در بیان مشخصات جامعه کمال مطلوب اسلامی و یا همان جامعه توحیدی، سخن‌های فراوانی بیان شده، لکن در یک دید کلی می‌توان پاره‌ای از آن خصوصیات را به شرح ذیل برشمرد:

۱ـ توحید دینی و رفع کینه‌ها و عقده‌های ناشی از موقعیت‌های نابرابر.

۲ـ توحید خرد‌ها و دانش‌ها و برابرکردن استعدادها در سایه گسترش علم و دانش.

۳ـ توحید طبیعت، در سایه توجه جدی به جهان به عنوان مخلوق خداوند متعال و بهره‌گیری از آن با رعایت اصل اعتدال و رشد علمی و فنی و از بین بردن تبعیض و نابرابری در تولید، توزیع و مصرف.

۴ـ توحید سیاسی و اجتماعی (ایجاد برابری در منزلت‌ها و از بین بردن تبعیضات اجتماعی)

۵ـ توحید اقتصادی (توجه به رعایت در تولید، توزیع و مصرف، بارورسازی طبیعت، از بین بردن روابط مبتنی بر سلطه و …)

با توجه به خصوصیات و شرایط مورد اشاره، در آثار علمای اسلامی اشکال نو و جدیدی از آرمانشهرهای مبتنی بر این چارچوب ملاحظه می‌کنیم، که از آن جمله:

ـ آرمان شهر طبری۶ ، که در تفسیر آیه ۱۵۹ سوره اعراف، در جستجوی آن می‌باشد و به دنبال مردمی است صالح که مصداق آیه کریمه فوق باشد و آن مردمان را در آن سوی رود اردوان می‌یابد.

ـ «شهر زیبایی» نظامی در مخزن‌الاسرار نمونه دیگری از این آرمانشهرهاست که وی با اشعار بزمی خود با دیدی عاطفی به خلق آن می‌پردازد. مردمان این شهر با برخورداری از جلوه‌های زیبایی پارسائی و پرهیزگاری، زندگی شادمانه‌ای را سپری می‌‌نمایند.

ـ در کتاب تفسیر کشف‌الاسرار و عده‌الابرار میبدی، ضمن وصف ذوالقرنین که دیدارکننده شهر آرمانی بوده است، از زبان وی آن شهر را چنین توصیف می‌نماید:

«ذوالقرنین پس از دیدن مشرق و مغرب عالم و پس از بستن سد یأجوج و مأجوج به قومی رسیده که همه «همرنگ و همسان» بودند و سیرت و طریقت پسندیده و رفتار و کردار شایسته داشته‌اند و …»

ـ در کتاب بحارالانوار، مرحوم محمد باقر مجلسی، آنجا که داستان ذوالقرنین را ذکر می‌نماید از آرمانشهری یاد می‌کند که اهالی آن از قوم حضرت موسی (ع) هستند که مردمان آن ستم‌پیشه و زیاده‌خواه نیستند، خانه‌هایشان بی در و قفل است، نظام طبقاتی وجود ندارد، اخلاق و خوی نیکو دارند و…

ـ در جلد سیزدهم بحارالانوار نیز به نقل از شیخ صدوق، از آرمانشهر دیگری با همین مشخصه اشاره می‌شود. در آن یکی از پادشاهان هندوستان، بنام «مهربابک» یاد می‌شود که نهصد و بیست و پنج سال عمر کرده و او شهری را توصیف می‌کند که زیستگاه قوم حضرت موسی (ع) بوده و همه نشانه‌های شهر آرمانی را داشته است.

ـ عبدالرحمن جامی، خردنامه اسکندری را به تقلید از اسکندرنامه نظامی گنجوی سروده و در آن شهری آرمانی را وصف کرده که به نوعی تقلیدی از شهر «زیبایی نظامی» است. هر چند میان آن دو تفاوت‌های زیادی وجود دارد.

ـ در تفسیر ابوالفتح رازی و در ذیل آیات شریفه ۶ و ۷ سوره والفجر، مفسر ضمن بیان داستانی، به توصیف شهری آرمانی و زیبا به نام «بهشت شداد»۷می‌پردازد.

ـ در کتاب مجمل‌التواریخ و القصص که به سال ۵۲۰ نگاشته شده، از شهری بهشت آیین یاد شده که آن را «تأویل» پسر قابیل، فرزند «آدم» بنا کرده و حتی درازا و پهنای آن شهر، نوع دیوارها و تعداد مردمان توصیف شده است.۸

ـ در کتاب تحفه‌العرفا، شرف‌الدین ابراهیم روزبهانی گزارش شهری آرمانی را آورده که مردمان آن به زبان «رازناک» و نمادین صوفیانه سخن می‌گفته‌اند.

ـ در آثار اسلامی، خصوصاً تشیع، بحث آرمانشهر و جامعه آرمانی که در سایه آن عدل و قسط اقامه خواهد شد، بسیار است و حکومت اسلامی فطرت مهدی (عج)، جامعه کاملی است که در افق اندیشه شیعه نمایان است. علیرغم وجود اخبار و احادیث متواتری که در زمینه کیفیت ظهور آن حضرت مطرح می‌باشد، همگی یک نظام آرمانی را در آینده ترسیم می‌نمایند که در سایه ایجاد حکومتی جهانی، برابری در جهات مختلف جامعه، حاکم است و عدل و قسط در مفهوم خاص آن اقامه خواهد شد.

۳ـ ایران معاصر

بالاخره در تاریخ معاصر، به نمونه‌های بارز و متعددی از این افکار آرمانی که توسط عناصر صاحب فکر و اندیشه در نحله‌های مختلف ایراد شده، برمی‌خوریم. مثل:

ـ بهشت دانش و فناوری عبدالرحیم طالبوف تبریز (۱۳۲۹ ـ ۱۲۵۰ هـ ق) که در کتبی مثل کتاب احمد، نخبه سپهری، مسائل الحیات و مسالک‌المحسنین به بیان آن پرداخته است.

ـ خردستان صنعتی‌زاده کرمانی (۱۳۱۳ هـ ق) که در کتاب مجمع دیوانگان که به شرح شهری آرمانی می‌پردازد.

ـ صادق هدایت، بدون توجه به یأس و نومیدی و تفکر نهیلیستی که داشته، ضمن بیان قصه‌ای به‌نام «آب زندگی» توصیف نوعی شهر آرمانی تحت عنوان «کشور همیشه بهار»۹ می‌نماید به طوری که این قصه نماد آگاهی بشری است که پرده‌های ابهام و نادانی را می‌درد و چشم و گوش مردمان را به حقایق باز می‌کند.

ـ در اشعار معاصر، خصوصاً پس از کودتای ۲۸ مرداد به نمونه‌های متعددی از آرمانشهر برخورد می‌کنیم که به ایما و اشاره و نمادگرایی بدان پرداخته شده است.

ـ در ادامه به نظرات خاص فارابی و زندگی و افکار و آثارش در‌این‌باره خواهیم پرداخت.

پی‌نویس:

۱٫ ساروخانی، باقر. دایر‌ه‌المعارف علوم اجتماعی، ج۲، ص۹۰۷٫

۲٫ فاخوری، حنا ـ جر، خلیل. تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه: عبدالحمید آیتی، ص۳۹۶٫

۳٫ همانجا، ص۳۹۶٫

۴٫ همانجا، ص۳۹۶٫

۵٫ مدرسی چهاردهی، مرتضی. تاریخ فلسفه اسلام، ص ۵۹٫

۶٫ اصیل، حجت‌الله. آرمانشهر در اندیشه ایرانی، ص۱۰۲٫

۷٫ همانجا، ص ۱۳۳٫

۸٫ همانجا، ص ۱۳۵٫

۹٫ همانجا، ص ۱۹۰٫

روزنامه اطلاعات