لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

امیر جوانبخت – عضو انجمن مفاخر معماری ایران

Javanbakht.urban@yahoo.com

مقدمه

هنرمند سنتی جایگاه خاصی در جامعه داشت و اکثر مردم اورا میشناختند و برایش احترام خاصی قائل بودند. خطاطان ، نقاشان سفالگران و معماران   هرکدام جایگاه خاص خود را داشتند و این به سه  دلیل بود: یکی فرهنگ و نگاه مردم به مقوله ی هنر ، دوم  دسترسی محدود و کنترل شده به آن و دیگری تعداد کم هنرمندان به نسبت جامعه.

این عوامل سبب میشد که هنرمند علی رغم ارتباط محدود و کمتر با جامعه،شاًن خود را حفظ نموده و بتواند هنر خود را به خوبی به جامعه عرضه کند.ارزش کتابهای خطی،لوحه های خط نوشته ی اساتید و نقاشی های این دوره و معماری هماهنگ و موزون بافت های قدیمی شهرها به خوبی نمایانگر این مدعاست.

اما بعد از صنعتی شدن جامعه و عواملی که همه از آن آگاهی دارید، چون رشد سریع جمعیت،هجوم روستائیان به شهرها ،تغییر روابط اجتماعی و فرهنگی جوامع ،مقوله  هنر و هنرمندان نیز از این تاثیرات بی بهره نبوده و تغییراتی در جایگاه هنر و هنرمند و روابط آنها و جامعه رخ داد که در ادامه به بحث در تغییر جایگاه هنرمند در جامعه ی مدرن میپردازیم.

لغات کلیدی: هنر، مدرنیست، جامعه ی مدرن،هنرمدرن

همانطور که اشاره شد با تغییرات سریع جامعه پس از صنعتی شدن و تغییر ساختار جامعه ، سرعت بالای تغییرات سبب شد که نیازهای جامعه مدرن نیز تغییر کرده و نوع دیگری از هنر به تدریج در جامعه بوجود آید.

اگر قبلا کتب دستنویس خطی با تعداد محدودی می توانست نیاز درصد کم باسوادان جامعه را برطرف نماید در دوره ی جدید و آموزش همگانی ،تعداد زیاد کتب مورد نیاز، صنعت چاپ به گونه ای پیش رفت که به جای آنکه جامعه منتظر هنرمند باشد تا کتابی را کتابت کند و یا اثری را خلق نماید و سپس آن اثر با احترام   دست به دست بگردد، هنرمند باید بدنبال این تقاضای بالا دویده و خود را با این تغییر هماهنگ کند.

مردمی که بعضی وقتها سالها منتظر میماندند تا معمار کار ساخت خانه ای را به اتمام برساند و بعد کار آنها را شروع کند و یا با رفتن معمار به حج عملیات ساخت تعطیل می شد تا او از سفر بازگردد، حالا تعداد زیادی خانه میخواهند و میبایست معماران به نیاز جامعه پاسخ گویند.

 دیگر روش تعلیم سینه به سینه  که بعد از سی سال یک معمار جدید از همکاری و تجربه آموزی با معمار با تجربه ی قدیمی، به بازار کار وارد می شد تغییر کرده و مدارس معماری سالیانه تعداد قابل توجهی معمار به جامعه تحویل میدهند.    

روابط اجتماعی جدید سبب شد که به واسطه ی یک سری قوانین و مقررات هنرمندان و به ویژه معماران با مردم ارتباطی اداری داشته باشند، در صورتیکه مردم  ،معماران قدیمی خود را به گونه ای مجتهد در زمینه ی ساخت و ساز میدانستند و هیچکس به خود حق نمیداد که در کار او دخالت کرده و یا دخل و تصرفی در این امر نماید. در صورتیکه امروز مردم فکر میکنند که خودشان میتوانند ساختمان خود را طراحی کنند و اگر قوانین اداری نبود شاید از معماران کمک هم نمیگرفتند. این مقوله از یک طرف باعث کاهش سواد بصری مردم و تغییر فرهنگ آنهاست.مردم امروزه سلیقه شناخت معماری خوب، خط زیبا،نقاشی و صنایع دستی اصیل را از دست داده اند. این جسارت دخالت در حوزه ای که تخصصی در آن ندارند نیز از عواقب جامعه ی مدرن است. از آن طرف ایجاد تغییرات سریع سبب شد که مردم به دنبال مد باشند تا هنر ناب، و بدینگونه هنر روزمره و مدگرایانه جای هنر ناب را در جامعه گرفت.

 این شرایط سبب میشود که مردم به هنرمند نیز مانند بقیه تولیدکنندگان صنعتی نگاه کنند و اورا شخصی ببینند که باید به سرعت اثر هنری جدیدی را خلق کند و به سرعت روش خود، معیار خود و الگوهای خود را تغییر دهد. هنر مدرن زاده این شرایط است هنری که باید به این جامعه گریزان از سنت و عجول و گذرا و کم حافظه خدمت کند، باید مرزها را بشکند، تناسبات را،مفاهیم رنگ را،الگوها را و هرآنچه که به فرهنگ و بوم ، تاریخ و طبیعت وابسته است.

هنر مدرن به گونه ای جهانی است برای همه ی مردم دنیا،مرز نمی شناسد ،   هنرمند مدرن را تعداد زیادتری از مخاطبین میشناسند، روش های ارتباط او با جهان گسترده تر شده است و اینترنت میتواند اورا از مرزهای کشورش فراتر ببرد.اما گاهی آنها که باید اورا درک کنند و نزدیکش هستند، اورا نمیشناسند و درک نمیکنند.

هنرمند مدرن باید با هنرمند نمایانی رقابت کند که معمولا جامعه به راحتی نمیتواند و یا فرصت آن را ندارد که این دو را از هم تشخیص دهد.این مقوله سبب میشود که هنرمند نتواند از پس هزینه های تولید هنر ناب برآید زیرا همانطور که میدانید هنر واقعی دقت ، زمان و هزینه ی بیشتری را میطلبد تا به عرصه ی حضور برسد. و این قدرت رقابت آن را با افرادی که تولیدات هنری تقلبی ، سطحی و ارزان دارند سخت میکند. هنرمند مدرن برای تطبیق خود با این شرایط میبایست از ابزارهای زمانه استفاده نموده وبا تولید بیشتر و یا یافتن روشهایی برای ارایه گسترده تر آثار هنری زمینه را برای ارتباط خود با جامعه مدرن فراهم نماید.

امروزه خطر دیگری که هنرمندان را تهدید می کند ،خطر کپی برداری است ، با وجود روشهای متنوع برای کپی برداری از آثار هنری ، هرچه بیشتر به وجود قوانین کپی رایت برای حفظ حقوق هنرمندان نیاز است .

در این دنیای پر شده از اطلاعات و مردم عجول ، با وقت محدود ، برای حفظ حقوق هنرمندان و شناساندن هنر های واقعی به مردم لازم است که نهاد های اجتماعی و موسسات شناخته شده ، با استفاده از رسانه ها و سایت های معتبر اینترنتی به معرفی هنرمندان و افزایش آگاهی مردم نسبت به مقوله هنر اقدام نمایند تا ضمن قرارگیری هنرمندان در جایگاه واقعی خویش ، جامعه نیز از هنر انها به نحو شایسته و گسترده استفاده نماید.