لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

به گزارش خبرنگار بخش میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این جشنواره که عصر روز گذشته (یکشنبه، ۲۲ خردادماه) آغاز شد و تا ۲۵ خرداد ادامه دارد، در نخستین روز که مفهوم باغ ایرانی در آن مورد بحث قرار گرفت، هما ایرانی بهبهانی، ثریا بیرشک و علیرضا قهاری به‌عنوان هیأت رییسه‌ی جلسه سخنرانی کردند.

هما ایرانی بهبهانی با اشاره به برگزاری نخستین جلسات جشنواره‌ی باغ ایرانی با تشکیل مؤسسه‌ی مطالعاتی «جهان‌باغ ایرانیان» در فروردین‌ماه سال گذشته توسط جمعی از پژوهشگران حوزه‌ی معماری و هنر، گفت: تلاش کردیم از باغ‌های بی‌شمار ناشناخته که هنوز معرفی نشده‌اند، فهرستی را تهیه کنیم و آن‌ها را با کمک سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به همه بشناسانیم. این باغ‌ها هر کدام به‌عنوان باغ ایرانی ویژگی‌های خاص محیطی و تفاسیر مختلفی از لحاظ ساختار محیطی باغ دارند که چگونه در ایران می‌توانند ماندگار باشند.

مدیر گروه مهندسی طراح محیط دانشگاه تهران عنصر اولیه‌ی باغ را زندگی دانست و ادامه داد: وقتی باغ‌ها طراحی محیطی شوند و دانش تجربی در آن باشد، جزو میراث ما می‌شوند.

این عضو ایکوموس ایران با اشاره به وضعیت درختان ۶۰۰ ساله‌ی باغ فین کاشان که خشک شده‌اند یا در حال از بین رفتن هستند، اظهار کرد: امیدواریم بتوانیم این باغ را با همین شرایط در فهرست میراث جهانی ثبت کنیم، چون در گذشته، باغبان‌های تجربی ـ محیطی توانسته بودند باغی را ایجاد کنند که با محیط سازگار باشد.

در ادامه، ثریا بیرشک با اشاره به زمان تشکیل اساسنامه‌ی سازمان میراث فرهنگی، گفت: در آن زمان، با تعدادی بنا مواجه شدیم که حتا حریم آن‌ها مشخص نبود. آن زمان به مرحوم دکتر باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی گفتم که باید عناصر شهری را ببینیم.

این پژوهشگر در زمینه‌ی بافت‌های تاریخی ایران ادامه داد: آن زمان مصادف با سال‌های جنگ بود و نبود تعادل در مسائل فرهنگی، اقتصادی و حقوقی، یکپارچگی را در این جریان ایجاد نمی‌کردند، ولی با این وجود، شیراز نقطه‌ی مهمی برای بحث باغ‌های تاریخی بود که به آن پرداختیم.

او با اشاره به باغ گلشن طبس که در زلزله‌ی طبس از بین رفت، افزود: اقلیم‌های ایران با یکدیگر متفاوت است، حتا باغ‌ها نیز شکل‌های متفاوتی دارند و به نگرشی خاص نیاز دارند.

به گزارش ایسنا، محمدمنصور فلامکی ـ استاد معماری و شهرسازی و چهره‌ی ماندگار هنر و معماری ـ نیز در این جشنواره درباره‌ی تیپولوژی باغ‌های ایرانی، گفت: باید نخست قضیه را بین دو مقوله‌ی «باغ در ایران» و «باغ ایرانی» مشخص کنیم. باغی که در یک فضای مدنی طبیعی و اقلیمی در ایران زاده می‌شود و سپس به جای دیگری می‌رود، ریشه‌هایش را با دگرگونی می‌برد.

وی بیان کرد: برای باغ ایرانی باید به تعریفی موازی با معماری ایرانی برسیم تا باغ‌ را به‌عنوان نمونه‌ای از معماری ایرانی مطرح کنیم.

او ادامه داد: در بحث باغ باید دو بحث نیز مورد توجه قرار گیرد، نخست معماری ایرانی و چگونگی تشکیل باغ ایرانی و از سوی دیگر، این نکته که اصولا باغ ایرانی چه مقوله‌ای را برای انسان شکل می‌دهد و چگونه می‌توان به یک برداشت کم و بیش کیفی در این زمینه رسید.

فلامکی اظهار کرد: می‌توان از طریق به میان آوردن چیزهایی که اصول معماری ایرانی باید داشته باشند، به سراغ معماری باغ رفت. باغ اصولا فضایی نیست که به‌صورت رسمی به آن نگاه شود. باغ را به هر فضایی می‌توان گفت که در آن، فضای باغ را داشته باشیم و بتوان بوی خاک را در آن احساس کرد. پس هر حیاطی می‌تواند مضمونی از باغ باشد.

وی گفت: ما هرگز قادر نیستیم باغ ایرانی را به نظم تعریف و مقوله‌ای به نام هندسه را در این زمینه مطرح کنیم. اگر بخواهیم اصولی را برای باغ و معماری ایرانی تعریف کنیم، چه باید بگوییم و چه چیزی را به‌عنوان اصل باید برای آن پایه‌گذاری کنیم و به سراغ معماران و باغ ایرانی برویم. پژوهش‌هایی در این زمینه هستند که بدون اولویت خاص همیشه شاهد آن‌ها در معماری ایرانی هستیم.

او با اشاره به وجود پنج شاخه‌ی آمیختگی ایرانی در باغ‌های ایرانی آن‌ها را شامل شاخه‌ی آمیختگی «کاربردی»، «کالبدی»، «شکلی و مفهومی»، «ساختاری» که با کالبدی بسیار متفاوت است و شاخه‌ی آمیختگی «محیطی» که مجموعه پیوند‌های هر اثر با محیط اطراف خود است، دانست.

فلامکی بیان کرد: هر باغی که این پنج شاخه را دارد هر بار با مفهومی متفاوت پیش رو می‌آید. در باغ فین کاشان هریک از پنج شاخه با چهار شاخه‌ی دیگر تدوین شده است.

وی ادامه داد: بهترین آمیزه‌ای که باغ ایرانی می‌تواند به دست دهد، این است که هیچ‌یک از بند‌های پنج‌گانه به چهار بند دیگر غلبه نکند، اصل دیگری که در معماری ایرانی وجود دارد و در باغ‌ها تمثیل آن به فراوانی است، این است که معماری ایرانی بر پایه‌ی داده‌هایی شکل خود را تنظیم می‌کند که از فرهنگ محیط و مدنیت جامعه‌ی خود بهره‌ می‌گیرد و توجه به فرهنگ محیطی و شاخصه‌های مکانی را دارد و در این زمینه تعیین تکلیف می‌کند. در زمینه‌ی باغ‌ها همه به ذهن می‌آوریم که بهترین نمونه‌های برجسته و جالب، به مکان اطراف و اقلیم فرهنگی خود به‌شدت وابسته هستند.

او تأکید کرد: آمیختگی هر اثر معمارانه با توجه به بحث فرهنگ محیطی الزامی است و بار هنری مکان را با خود دارد. در معماری ایرانی همیشه یک محور اصلی داریم و در این محور به قید تکریم در فضا، معماری را به دنیا می‌آوریم.

وی گفت: تا پیش از سال گذشته، اگر به باغ فین کاشان می‌رفتیم، صدای آب همراه با ظرافت‌های رنگ درختان در حال حرکت قابل دیدن بود. وقتی گام به گام جلوتر می‌رفتیم، این ظرفیت‌ها شکل گسترده‌ی خود را پیدا می‌کردند، ولی اکنون دیگر این‌گونه نیست.

او با بیان این‌که برداشتن گام در طول و عرض هر صحنه‌ای در یک بنای تاریخی منحصرا در اختیار کسی است که با بینش خود این گام را برمی‌دارد، ادامه داد: پیکره‌بندی فضای معماری و باغ ایرانی براساس یافته‌هایی است که الزاما بار تکنولوژیک جدید دارد؛ ولی ما این موضوع را خراب کرده‌ایم. یافته‌هایی که براساس تکنولوژی هستند، الزاما بار محیطی دارند، پس نوآوری به‌صورت مداوم و همیشگی در باغ ایرانی وجود دارد.

این استاد معماری و شهرسازی اضافه کرد: در معماری همیشه یک نگرش باز داشته‌ایم و به چهار سمت خود نگریسته‌ایم. اکنون شمال و جنوب را بیشتر تجربه و حس می‌کنیم و پدیده‌های غرب و شرق کشور در همه‌ی فضای فکری ما اثرگذارند.

به گزارش ایسنا، محمدعلی مرادی ـ پژوهشگر آزاد در زمینه‌ی هنر معماری و فلسفه ـ نیز گفت: باغ ایرانی یکی از مسائل خِرد ایرانی است، برحسب عادت و این‌که شرق‌شناسان تلاش کرده‌اند باغ‌های ایرانی را با خرد ثبت کنند، آن‌ها حاصل تلاش اولیه‌ی نظری هستند که در بستر خاص خود پدیده‌ی محیط را نظم می‌بخشند.

وی بیان کرد: باغ ایرانی خرد و تحلیل را با هم و در کنار هم می‌خواهد. جنبه‌های باغ ایرانی از نظر کوشک یا هندسی مورد توجه‌اند.
او تأکید کرد: باغ ایرانی درصدد تقلید از طبیعت و محصول فرم خاصی از خرد است.

به گزارش ایسنا، کامران صفامنش نیز در ادامه‌ی این جشنواره به تلاش‌های مرحوم دکتر محمدامین میرفندرسکی در زمینه‌ی مطالعات باغ‌های ایرانی اشاره و اظهار کرد: باغ ایرانی مانند معماری ایرانی است. اگر اخلاق باغ‌گونه داشته باشیم، زمینه‌ی هر دو آن‌ها فراهم می‌شود. ایرانیان محیط خود را با باغ و باغچه شکل داده‌اند. به همین دلیل، این روزها باید دل‌مان برای باغ و باغچه با یکدیگر بسوزد و معماری سمبلیک آن در معنا و شکل قرار گیرد.

وی ادامه داد: واحد شکل‌گیری محیط ایرانی مفهوم خاصی از خرد است. شاید کمتر موضوعی باشد که وقتی از آن صحبت می‌کنیم، این‌گونه از آن استقبال شود.

او با اشاره به این‌که موضوع اصلی باغ ایرانی هیجان زیادی تولید می‌کند، گفت: باغ ایرانی یک حالت افتخار برای ایرانی‌ها دارد. تاریخ باغ ایرانی هنوز چندان مدون نیست، وقتی انسان ایرانی با این قضیه روبه‌رو می‌شود، مانند یک قالیچه در ذهن ایرانی در پرواز است.

صفامنش گفت: اخلاق باغبانی میرفندرسکی و قلب صاف و فرح‌بخش او، انگار در باغی در شرایط یک باغ ایرانی بود، چون او با خوش‌رویی با همه رفتار می‌کرد و هیچ‌گاه در هر شرایطی به‌جز خوش‌رویی رفتار نمی‌کرد. مرحوم میرفندرسکی مطالعات زیادی روی دو باغ دلگشا و شاهزاده انجام داد و آن‌ها را به ثمر رساند. اکنون اگر بخواهیم از الگوهای رسمی در زمینه‌ی باغ ایرانی استفاده کنیم، این نگرانی را داریم که باغ ایرانی چطور در زندگی ایرانی تداوم می‌یابد، این یک موضوع اصلی است، هر کار و مطالعه‌ای در این زمینه می‌تواند کمک مناسبی برای ما باشد. اگر قرار است امروز به مرحوم میرفندرسکی فکر کنیم، باید به تلاش‌ها و علایق او درباره‌ی باغ‌های ایرانی بیشتر توجه داشته باشیم.
صفامنش در پایان، بیانیه‌ی باغ‌های تاریخی را که در سال ۱۹۸۱ توسط ایکوموس نوشته شده است، خواند.

به گزارش ایسنا، در ادامه‌ی نخستین روز از برگزاری جشنواره‌ی «باغ‌های ایرانی» خوبچهر کشاورزی نیز در سخنانی گفت: به نظر می‌آید، باغ ایرانی نخست یک هوس بود و اکنون به خاطره تبدیل شده است. باغ ایرانی فرآیند تعامل ساختارهای ایرانی است که در هر نقطه‌ی آن، اثری از جای پای انسان دانای خردمند ایرانی به چشم می‌خورد.

او بیان کرد: بنیان‌های حسی پنهان باغ ایرانی دارای مفاهیم خاصی هستند که احساس آرامش و نقطه‌ی تفکر را برای انسان دارند.

وی در سخنان خود به وجود برخی گل‌ها و گیاهانی که از گذشته‌ها در باغ‌های ایرانی بودند، اشاره کرد و افزود: امیدوارم گل‌های انار، زنبق و نسترن به‌زودی در خطه‌ی پارسه دوباره سر جای خود بنشینند.

در ادامه‌ی این مراسم، شهریار سیروس نیز این پرسش را مطرح کرد که باغ ایرانی چیست و گفت: آیا گستره‌ی مکانی اقلیمی را برای باغ ایرانی قائل هستیم؟ مگر در شهرهای کشورهای دیگر باغ نداریم، آیا در این بحث گستره‌ی تاریخی مورد نظر است؟ آیا پردیس‌های کوروش در تخت جمشید و کاخ نیاوران یک نوع باغ ایرانی هستند؟ با این پرسش‌ها به این نتیجه می‌رسیم که گستره‌ی شکلی باغ ایرانی کمک چندانی به ما نمی‌کند، بلکه تفاوت‌هایی را به ما می‌دهد که ما در هویت باغ ایرانی سرگردان می‌کند. ما فکر می‌کنیم از باغ ایرانی اطلاعات زیادی داریم، ولی اطلاعات ما درباره‌ی معماری سلطنتی هخامنشی است، نه معماری شهری هخامنشی.

وی ادامه داد: گستره‌ی تعریف باغ ایرانی این مفهوم را تهدید می‌کند، در تعریف گاهی مفاهیم را ساده می‌کنیم، چون توانش را نداریم. در واقع، در تعریف باغ ایرانی روی نخ راه می‌رویم. به ندرت می‌توانیم تعریفی از بنیانگذاران ایرانی درباره‌ی این موضوع داشته باشیم.

او با اشاره به وجود دو بحث فلسفه و عرفان برای تعریف باغ ایرانی، گفت: کلید فلسفه در باغ ایرانی را باز نمی‌کند، چون اساسا بنیاد شکل‌گیری این مفهوم، عرفانی است. مبناهای فلسفی با چرایی سر و کار دارند، ولی در عرفان با شهود و ابزار تألیف می‌توانیم به در باغ ایرانی برسیم.

وی بیان کرد: نکته‌ی مهم در باغ‌سازی این است که یک کادر انتخاب می‌شود و براساس ابعاد و روابط ضروری حاکم بر عالم هستی، این باغ به جریان می‌افتد، نتیجه‌ی آن این است که این فضا، یک باغ یا یک محیط نیست، بلکه یک موجود زنده است که لایق احترام، نگهداری و حفظ و مراقبت است. برخی عناصر اصلی و بنیادی تشکیل‌دهنده‌ی باغ ایرانی مانند تقارن و تناسب، این نظریه را تأیید می‌کنند.

سیروس تأکید کرد: باغ ایرانی یکی از عمیق‌ترین مفاهیم ایرانی از عرش تا فرش است.

به گزارش ایسنا، ابوالحسن میرعمادی نیز به‌دلیل کمبود وقت در یک جمله باغ ایرانی را نمایش هستی دانست.
خبرگزاری ایسنا – سرویس میراث فرهنگی – ۱۳۹۰/۰۳/۲۳