لوگو-انجمن مفاخر معماری ایران-بلاگ

به نام خدا

دویست و شصت و چهارمین گفتمان هنر و معماری

اول: هر آینه فضا بخواهد به عالم “فهم – ادارک” انسان در آید، نمی تواند ذهن وی را درگیر این تلاشی نو و ژرف نکند و ذهن، هر آینه فعال نشود، در برابر خود تصویری را می یابد که چه دو – سه ابزار داشته باشد و چه صدتا، فضای ذهنی بیننده را به حرکت در نمی آورد، برای او یک صورت “بی جان” را به نمایش می گذارد و او را در شرایطی قرار نمی دهد که به کشف (یا دست کم شناخت وجه برون) رابطه هائی همت کند که میان دو (و یا بیش از دو) چیز که در صحنه اش واقع اند بنگرد، رمز ارتباط میان آن دو را دریابد و سپس، اعلان نظر کند، جائی که هر چه بگوید که برداشت کرده، با رویا معنائی فضائی پیدا کند.

هر تجربه ی زندگی شده (فهم شده و کم یا بیش ماندگار شده در خاطرۀ آدمی زاده) متکی بر دو موجودیت وابسته به یک دیگر است:  یکی “مکان” یا جائی که شناخت زایندۀ تجربه، در پهنه اش به دست آمده است. دوم “زمان” که مجموعه لحظه های پیاپی و یگانه شده ای است که هزینه شناخت شده اند. به ذات این دو اگر بنگریم به یگانگی هائی ارجمند خواهیم رسید. مکان، در همه حال، دارای چهار بُعد: بلندا – درازا – پهنا – ژرفا است و الزاماً واقعیتی چهار بعدی است. آنگاه که یکی از این دو وضعیت پیش روی ما باشد: یکم، این که در یک “آن”، تنها در یک لحظه و از یک نقطه ی منحصر به فرد، به مکان بنگریم و قرار بگذاریم، به سبک و سیاق منطقیون مغرب زمین (که تا امروز برای ما تعریف معماری کرده اند)، آنچه را می نگریم، ببینیم و دوم این که در پیاپیی لحظه ها به مکانی خاص بنگریم. می دانیم که این هر دو، ما را با شناخت واقعیت ها – حقیقت ها روبروی نمی کنند.

دوم: آیا می توان معماری را در معماری، غزل را در تغزل و یا جهان معنائی رقص را در رقص دریافت؟ به این پرسش از راه پیگیری معناها می توان پاسخ داد، جائی که شاعران پیش از سرودن به چگونگی های آفرینش سخن می پردازند و معماران، به معماری آنچه می آفرینند، می نگرند. سخن معماران در باب معماریِ معماری به همان اندازه دشوار به نظر می رسد که کلام موسیقی دانان در باب ذات موسیقی، با این وجه تمایز اساسی که آن اولی ها فرآورده ای صلب به دست می دهند و دومی ها، بر عکس فضائی می آفرینند تهی از هر آن چه بتوانی لمس کنی و، به هنگام شناخت و دریافت و سنجش، به اندازه گیری مقداری یا کمّی اش بپردازی.

سوم: پیگیری مقوله فضای شعر و بازشناخت کم و کیف آن، حق معماران نیز است و به میان آوردن و به کار بردن ابزارهای این امر نیز کاری است نهاده در محفل معماران. غزل حافظ را، معماران نیز می توانند بکاوند و هر آینه نکته هائی ناگفته و مقبول یافتند ، حق است که بازگویند. دوست داریم عنوان کنیم که شکل گیری هر سخنی که از پنجرۀ سنجش عبور می کند و نکته های برگزیده ای از واقعیت ها – حقیقت های روزگار را، به سخنی نو و برخوردار از مهر، به میدان شناخت انسان ها می آورد، هنگامی غزل نام می گیرد که بر نکته هائی که اساسی اند و تضمین پاکی می کنند، تکیه کند. نوشتارها می توانند بپایند و نیز می توانند به روز، عمر کنند، می توانند نوازشگر روح آدمی شوند و یافته های ظریف و پر قدر وی را برایش دوباره زنده کنند و نیز می توانند در کنجی از قفسه های ما ذخیره شوند، تا به هنگام نیاز به سنجش های ابزارمندی که پیوسته پیش روی داریم، به کارمان بیایند. نوشتارهای آدمیان، به میزان ژرف نگری ها و عشقی که همۀ آدمیان به شناخت و به سنجش و به گزینش هائی در عالم معنا دارند، ابزارهائی مقدس دانسته توانند شد.

هرآینه حافظ نمی سرود، به روز خود به کمال می زیست و کمتر بر او می تاختند. سرودن و نوشتن در حدّ زیستن و زیستن به عشقِ سرودن و “سرودن برای سنجیده گفتن”، راه آدمیان پاک دل است.

در دویست و شصت و چهارمین گفتمان هنر و معماری که به آئین رونمائی کتاب “فضای حافظ” تالیف آقای دکتر محمدمنصور فلامکی اختصاص دارد آقایان محمدرضا اصلانی،محمدرضا حائری و علی اصغر ضرابی خواهند گفت.

زمان: چهارشنبه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۶ از ساعت ۱۵:۳۰ الی ۱۷:۳۰

مکان: موزه هنرهای دینی امام علی (ع) خیابان ولیعصر (عج) – بالاتر از ظفر – بلوار اسفندیار – شماره ۳۵