باقر میلانی – کارشناس اقتصادی
مدیر عامل سازمان بهره وری و انرژی ایران اعلام کرده اند که در ایران به ازای هر متر مربع ساختمان ماهیانه ۳۰ متر مکعب گاز مصرف می شود . در حالی که دراروپا به ازای یک متر مربع ساختمان ۵/۵ متر مکعب گاز مصرف می شود . یعنی ما ۵ الی ۶ برابر بیشتر مصرف می کنیم .
آژانس بین المللی انرژی اعلام می کند که به ازای یک دلار صرفه جویی انرژی در کشورهای توسعه یافته دو دلار صرفه جویی اقتصادی می شود ولی در کشورهای توسعه یافته ۱۰ دلار صرفه جویی صورت می گیرد این نشان دهنده این مطلب است که در کشورهای توسعه یافته نسبت به کشورهای در حال توسعه چه قدر بهره وری وجود دارد . (حدود ۵ برابر )
مدیر عامل شرکت گاز ایران اعلام کرده است که شدت مصرف انرژی در ایران نسبت به ژاپن ۱۷ برابر است در حالیکه سرانه انرژی ژاپنی ها نسبت به ما سه برابر است .
ما برای تولید ۱۰۰۰ دلار درآمد (تولید ناخالص داخلی ) ۱۷۰۰ واحد انرژی مصرف می کنیم در حالی که سرانه انرژی ژاپنی ها نسبت به ما سه برابر است .
ما در فرهنگمان مسئله صرفه جویی و سپاسگذاری از نعمات را داشته ایم و همین مساله بهره وری و بهینه سازی مصرف هم به نوعی شکرگزاری است که باید انجام شود .
آمار بانک جهانی اعلام می کند : به طور متوسط در ایران به ازای مصرف یک لیتر فراورده های نفتی حدود ۲ دلار محصول تولید می شود . در حالی که در ژاپن با همین مقدار مصرف ۳۰ دلار محصول تولید می شود . (ژاپنی ها ۱۵ برابر ما بهره وری دارند )
به عقیده بنده ۳ اشکال در کار ما وجود دارد :
- مشکل ساخت افزاری داریم (دستگاه هایمان ، چیدمان امان ، شهرسازی هایمان ، آمایش سرزمین مان ) همه دچار اشکال هستند هفتاد درصد انرژی در نیروگاه ها هدر می رود پنجاه درصد در ساختمان ها هدر می رود ما از نظر زیر بنا دچار مشکل هستیم و عاق بندی با رعایت شرایط اقلیمی ساختمان ها می تواند پنجاه درصد در مصرف انرژی صرفه جویی کند .
- مشکل تعرفه ای و قانونی دایم . به انرژی بهای کافی داده نشده ارزان است و ما آن را ارزان خریداری می کنیم و ارزان از دست می دهیم . به طور مثال مبحث ۱۹ الزاماتی را مطرح می کند و مسائل مربوط به عایق بندی را مطرح می سازد اما این الزامات در هیچ جا رعایت نمی شوند .
- مشکل فرهنگی وجود دارد . باید از رده های بالا (مدیران ) شروع شود و به رده های پایین تر برسد و فرهنگ قناعت دوباره در میان ما جا بیفتد . رسم شکر و شکر گزاری و ستایش انرژی دوباره به فرهنگ ما باز گردد.
مهندس سید علیرضا قهاری عضو شورای فناوری نوین ساختمانی
در ساخت یک خانه تنها زود ساختن مطرح نیست . اتلافی که به چشم نمی آید اتلاف عمر کارگران است .به طور مثال خانه ای که می تواند در عرض سه ماه ساخته شود و دو سال به طول می انجامد در واقع زیان به منابع انسانی وارد می کند . کسانی که در این پروژه مشغول بودند می توانستند به دنبال کسب علم و دانش بروند و در آن یک سال و نیم کار اضافه دانش جدیدی فرا بگیرند . (حضرت علی ع می فرمایند وقت خود را با کارهای بیهوده هدر ندهید ) ولی ما دائما نیروی انسانی مان را به کار بیهوده (کارگل ) وادار می کنیم .
در روستاهای ما که هنوز با خشت و گل خانه سازی می کنند به این جماع که به گل واداشته می شوند باید خدماتی ارئه شود تا رشد فکری کنند . اگر اجازه دهیم که روستائیان آموزش ببینند از میان آنها انسان های بزرگ و دانشمندی بیرون می آیند . به جامعه خدمات ارزنده تری ارائه خواهند داد .
شهریار یقینی – عضو شورای فناوری نوین ساختمان
درست است که ما انرژی را با قیمت بسیار بسیار ارزان تهیه می کنیم اما متاسفانه بیش از آن چیزی که کشورهای دیگر پرداخت می کنند ما بطور غیر مستقیم در جاهای دیگری پرداخت می کنیم . مستقیما بنزین لیتری ۱۰۰ تومان را می خریم اما در جای دیگر اتومبیلسه میلیون تومانی را ۸ میلیون تومان خریدای می کنیم . و اگر ما تفاوت این قیمت را حساب کنیم و با ارزش اقتصادی این ا و تفاوت در مصرف بنزین تقسیم کنیم خواهیم دید که بنزین لیتری در حدود ۱۳۰۰ الی ۱۴۰۰ تومان در می آید ولی ما فکر می کنیم لیتری ۱۰۰ تومان بنزین می خریم . و یا در مورد گازوئیلی که به راحتی در خانه ها مصرف می شود و ما درجه شوفاژ را تا آخرین درجه باز می گذاریم و در آخر ماه هم مبلغی را پرداخت می کنیم . اما به جای آن در جای دیگر کالاهای دیگران را گران می خریم .
به عقیده بنده راه حل این مسئله و از وظایف مهندسین در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- در سطح مدیریت کلان جامعه یارانه هایی که برای سوخت و انرژی داده می شود به طریق درستی داده شود و جهت درستی داشته باشد و به جای اینکه مستقیما در این موضوع پرداخت شود در مورد قیمت و استفاده از عایق های حرارتی در ساختمان یارانه داده شود و قیمت این عایق ها در بازار بتواند آنقدر پایین باشد که مصرف کننده برایش صرف کند و از آن در ساختمانش استفاده کند . و یا مثلا در مورد در و پنجره دو جداره و مصالحی که ساختمان را عایق می کنند اگر این محصولات دریافت کننده ما به تفاوتی داشته باشند که ما بابت سوخت پرداخت می کنیم (در واقع دولت پرداخت می کند ) در این صورت این پول بطور صحیحی می تواند برگردد و مصرف شود و بطور خود به خود در انرژی صرفه جویی به وجود می آید .
- در حوزه کوچکتر طبیعتا آموزش ها می تواند خیلی موثر باشد اعمال نظارت و قدرت مهندس (در حدی که طرحی که داده است اجرا شود ) می تواند موثر باشد .
- و بالاخره قسمت دگری که می تواند کمک کننده باشد این است که ما در بخش ساختمان سازی گارانتی داشته باشیم یعنی کسی که سازنده یک ساختمان است تا یک دوره طولانی بعد از اتمام مسئولیت بنایش را به عهده داشته باشد .
خریداری که یک اتوموبیل می خرد (وسیله گرانی که بعد از خانه خریداری می شود ) از گارانتی ۱ ساله ، دو اله و یا حتی ۵ ساله ای که برای آن در نظز گرفته شده بهره مند می شود و با کوچک ترین آسیب بدون هیچ پولی شرکت سازنده آن را تعمیر می کند . حتی یک تلویزیون ، ضبط صوت و … که خریداری می شوند گارانتی دارند . اما در بخش ساختمان بهترین سازنده ها حتی یک روز هم برای بنایشان گارانتی نمی دهند . طبق مقررات داریم که در هر شرکت پیمانکار یکسال زمان تحویل موقت و تحویل قطعی اش به نوعی گارانتی محسوب می شود اما این مساله تنها در ساختمانهای دولتی اتفاق می افتد . آنقدر اما و اگر در آن وجود دارد که پیمانکار بتواند از زیر تعهداتش در برود و بر فرض هم که انجام شود در دوره شروع ساختمان مربوط به انرژی مطرح نیست و تنها مساله کار کردن دستگاه مطرح است نه اینکه راندمانش به چه صورت باشد . در حالیکه ما اگر بتوانیم به نحوی این مسئولیت را به سازندگان منتقل کنیم که عهده دار درست استفاده شدن از ساختمان شان در طی یک دوره باشند خود به خود آن فرد برای رعایت صرفه و سود خود مجبور می شود یک سری مسائل را در ساخت رعایت کند . وقتی من درآخر سال بیلانی به سازنده ارائه کنم که بطور مثال این قدر انرژی مصرف کرده ام و علت آن عاق بندی نادرست سازنده بوده و از آن خسارت بخواهم ، طبیعتا سازنده خودش پیش قدم می شود و نیازی به نظارت شهردار هم نیست . دیگر نیازی به مهندس ناظر هم نیست و خود سازنده مجبور به رعایت مسائل مربوط به عایق بندی خواهد شد با این ساز و کار و هدایت کردن تا حدی این موضوع بصورت اتوماتیک اجرایی می شود .
علیرضا قهاری
از محل صرفه جویی انرژی (فقط گاز ) در کشور سالیانه می توان ۲۰۰ هزار واحد مسکونی ساخت از ۵/۱ میلیون واحد مسکونی که دولت وعده آن را داده ۲۰۰ هزار تا سهم طبقاتی است که توان ساخت ندارند آنها نه توان وام گرفتن دارند و نه توان باز پرداخت وام را دارند و برخا به نا ن شب شان محتاج اند این افراد زیر خط فقرند .
زمانی که ما صحبت از مسکن و بهره وری در مسکن می کنیم منظورمان شکل ظاهری نیست بلکه منظور محتوا و کیفیت آن است .
پاسخ این مساله با کدام حرفه است ؟ نه پزشکان و نه تجار ، نه سیاستمداران و نه هیچ حرفه دیگری نمی تواند پاسخ گو باشد تنها کسانی که می توانند پاسخ گو باشند متخصصان ساختمان هستند که در دانشگاه آموزش هایی را دیده اند و باید دوره هایی هم بگذرانند تا با بقیه مسائل مانند مسائل اقتصادی و اجتماعی و … آشنا شوند . در بین این متخصصان به نظر می رسد که معماران حرف اول را می زنند برای اینکه در دوره ی تحصیل این مسایل را دیده اند . مسائل اجتماعی ، مردم شناسی ، جامعه شناسی ، روانشناسی و … و تنها حرفه ی ساختمانی است که با مسائل جنبی هم آشناست .
حتی در زمینه هزینه و گرانی معمارها می توانند به جامعه خط مشی بدهند اما از تنها حرفه ای که چنی حرکتی را نمی بینیم معماران هستند . یعنی هیچ گاه از معماران سئوال نمی شود که مسئله مسکن را چگونه حل کنیم . آنها باید ساختمان و مسکنی را برای مردم طراحی کنند که بهره وری را در آن دیده باشند ، روانشناسی را هم دیده باشند تمام حرفه ها دست ه کار ساخت و ساز زدند و وارد این حرفه هم شده اند . ما معماران در کار بقیه حرفه ها وارد نمی شوند و معماران که باید این مشکل را حل کنند به بازی گرفته نمی شوند .
معمار که سیتم های جدید را ارائه دهد راهگشا است و تطبیق این سیستم با اقلیم و بوم و فرهنگ و … هم بر عهده معماران است . باید معمار در طراحی اش مساله صرفه جویی را در نظر بگیرد ، باید در مباحث اقتصادی مسکن وارد شود و وقتی طراحی انبوه می کند از سیستم هایی پیشرفته استفاده کند معمار به معنای مفهوم اش طراح (آرشیتکت ) وجود ندارد و این فعالیت ها را از هیچ حرفه ای (مهندسین سازه ، عمران ، ناظر کارگاه ، کارفرما ، مجری) نمی توان توقع داشت و تنها این وظیفه بر عهده معماران است .
ما درزمینه مسکن فاقد تفکر معمارانه هستیم و معماران هیچ نقشی در توسعه مسکن و جبران کمبود مسکن ندارند و شاید مهم تر از همه این باشد که ما نیازمند یک نظام معماری و شهرسازی هستیم . شهرهای ما فاقد یک تفکر نظام مند است . شهرهای ما دچار هرج و مرج است . چه طور می توان توقع داشت که مصرف انرژی صرفه جویی شود . ترافیک به دلیل این است که یک نظام شهرسازی بر شهر حاکم نیست .
شهریار یقینی
به عقیده بنده می توان این صحبت ها را به دو بخش تقسیم کرد : اولا – آنچه که باید انجام شود ثانیا – آنچه که اتفاق افتاده است .
طبیعتا آنچه که در حال حاضر داریم محصول یکسری فرآیندهای پیچیده است که سبب اتلاف انرژی می شود . این که چه باید بکنیم این است که به کمک قوانین و مقرراتی که داریم با یک نظام شهرسازی منطبق با یک تفکر جدید به تدریج به سمت اصلاح وضع امور برویم . زمانی که بافت یک شهر بر اساس اقلیم طراحی نشده باشد نمی توانیم به هیچ شکل برای ساختمانها جهت گیری مناسبی داشته باشیم و حتی زمانی که می خواهیم نوسازی انجام دهیم باز در قالب همان صورت موجود مجبوریم کار کنیم .
مسئله ای که وجود دارد برای وضع موجود است . که اگر بخواهیم چیز جدیدی بسازیم این اتلاف انرژی در حال صورت گرفتن است . اگر ما بتوانیم راه حلی برای وضع موجود پیدا کنیم می توانیم از آن در ساختمان های آتی هم کمک بگیریم . همین دو سال گذشته به دلیل اینکه قیمت گاز در اروپا بالا رفت و به دلیل نگرانی که هلند از این مسئله پیدا کرد در این کشور دستورالعملی صادر شد که در عرض یک سال کلیه ساختمان ها باید عایق بندی می شدند . دولت کمک کرد و روی همه ساختمان ها را عایق بندی کردند . چرا ما نباید این کار را انجام دهیم . می توانیم یک دستورالعمل به اجبار برای همه ی ساختمان ها صادر کنیم که باید ایزوله شوند . دولت عایق با نصف قیمت و یا حتی مجانی در اختیار مردم قرار دهد تا از اتلاف بیشتر انرژی جلوگیری شود . این در حوزه کاری که مدیریت کلان می تواند انجام دهد در حوزه کار مهندسین آنها می توانند محاسبه کنند و اعلام کنند که مثلا فلان عایق را استفاده کنید ، قیمت تمام شده اش این قدر است . پول آن را به کارخانه های داخلی بدهیم . دولت سوبسید خودش بخرد و نصب کند و به این شکل کلیه ساختمانهای ما در عرض دو سال ایزوله خواهند شد . اگر این کار (ایزوله کردن ) در ساخت و سازهای جدید تبدیل به اجبار شود به تدریج این رویه حاکم می شود و مسائل مربوط به جهت گیری به سمت بهره وری و بهینه سازی حل خواهد شد .