دکتر حسین سلطان زاده:ایشان چهره درخشانی در تاریخ معماری ایران بودند و متاسفانه به ایشان ظلم های زیادی شد و برخی افراد تصور می کردند که بعد از فوت ایشان به راحتی می توانند جای ایشان را بگیرند.
به گزارش اختصاصی خبرنگار معماری نیوز ، هشتمین نشست از سلسله نشست های گفتمان هنر و معماری با موضوع گرامیداشت استاد محمد کریم پیرنیا و با حضور اساتید، فرهیختگان، دانشجویان و فعالان حوزه معماری و هنر در سرسرای نورِ موزه امام علی(ع) برگزار شد.
دکتر حسین سلطان زاده، رئیس دانشکده معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین با اشاره به خصوصیات اخلاقی استاد پیرنیا خاطرنشان کرد: بدون اغراق می گویم که هنوز استادی را ندیدم که به اندازه مرحوم پیرنیا به او ارادت داشته باشم. او کسی بود که سخاوتمندی و متانت، سخت گیری، جدیت و تواضع را به صورت توأمان در رفتار و کردار خود نشان می داد. ایشان چهره درخشانی در تاریخ معماری ایران بودند و متاسفانه به ایشان ظلم های زیادی شد و برخی افراد تصور می کردند که بعد از فوت ایشان به راحتی می توانند جای ایشان را بگیرند.
سلطان زاده، نقش مرحوم پیرنیا را در جامعه معماری اینطور بیان کرد: نقش ایشان در جامعه معماری، کم و بیش شبیه نقش دکتر شریعتی در جامعه و تفکرات وی بود. در زمان ایشان، سوسیال ها نفوذ زیادی در دانشگاه داشتند. و ایشان در عین حالیکه به ناسیونالیسم ملی توجه می کرد، شعار بازگشت به خویشتن را نیز سرلوحه کار خود قرار داده بود.
رئیس دانشکده معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین با اشاره به وضعیت فعلی آموزش در کشور گفت: متاسفانه دانشگاه های ما شبیه آموزشگاه شده اند و فاصله بسیار زیادی با شرایط ایده آل و آرمانی دارند.
دانشجویان ما بیشترین نیروی خود را صرف حفظیات می کنند و از قوه خلاقیت خود به خوبی استفاده نمی کنند و متاسفانه باید بگویم که جامعه معماری ما هنوز وارد قرن بیست و یکم نشده است.
سلطان زاده در ادامه گفت: یکی از علت های عدم پیشرفت جامعه معماری، عدم وجود نقد در جامعه است، زیرا ما نقد را نشانه توهین و بی احترامی می دانیم و تا زمانیکه اینچنین نگرشی وجود داشته باشد، پیشرفتی حاصل نمی شود.
سلطان زاده با اشاره به معماری پروژه های دولتی افزود: حدود ۶۰% از پروژه های دولتی با الگوهای غربی ساخته شده است.
ایشان در ادامه با اشاره به خصوصیات ایرانی ها گفت: ما ایرانی ها مطلق گرا هستیم و تمامی انسان ها را مطلق خوب و مطلق بد می بینیم و به همین خاطر است که هیچگاه فردوسی دوم، ابوعلی سینای دوم و فارابی دوم نداشتیم.
در ادامه جلسه، فیلمی مستند از استاد محمد کریم پیرنیا که توسط آقای حمید سهیلی تهیه شده بود به نمایش درآمد. در این فیلم کوتاه استاد پیرنیا به ویژگی های معماری سنتی ایران اشاره کرد و گفت: معماری سنتی ایرانی نمایانگر، پرهیز از بیهودگی، استفاده از مصالح بومی و بهینه سازی، مردم واری و استفاده از مقیاس انسانی، رعایت اعتدال( افزودن موارد ناقص و حذف موارد اضافی) و توأمان بودن درونگرایی و برونگرایی است.
در ادامه، دکتر حامد مظاهریان، رئیس پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سخنانی افزود: استاد پیرنیا در ۷۷ سالی که عمر کردند، دو سیستم سیاسی را درک کردند، سیستم پهلوی و سیستم جمهوری اسلامی. این سیستم ها، جوهره هایی دارد که به شناخت از آن ها کمک می می کند. مهمترین ویژگی دوران پهلوی، ناسیونالیسم ملی بود، و در دوره متأخرش، بازگشت به خوشتن جوهره ی جمهوری اسلامی شد. برخی از آموزه های دکتر ناشی از ناسیونالیسم ملی و بخیش از آموزه ها نیز ناشی از اصل بازگشت به خویشتن بود. ایشان توانستند به خوبی این دو ویژگی را با یکدیگر تلفیق کنند.
رئیس پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به سخنی از استاد اشاره کرد و گفت که عبارت “شما باید فرزند زمان خودتان باشید” همیشه از زبان استاد شنیده می شد و ایشان تاکید زیادی به توجه و تفکر در این موضوع داشتند.
در ادامه جلسه دکتر پیروز حناچی، استادیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران افزود: یک خصیصه عمده در ایشان وجود داشت و آن، نگاه متفاوت به معماری و نهر بود، ایشان در یک برهه ای دانشگاه را در اعتراض به نحوهنادرست آموزش ترک کردند و او با این اقدام توانست در آن برهه تاثیرگذار باشد.
زندگینامه استاد محمد کریم پیرنیا:
۲۵ شهریور سالروز تولد یکی از برجسته ترین معماران دوره معاصر است که می توان از وی به عنوان “پایه گذار نگرش نو به فرهنگ و تاریخ معماری ایران” یاد کرد.
محمدکریم پیرنیا در سال ۱۲۹۹ در شهر یزد به دنیا آمد و پس از گذراندن دوره دبستان و دبیرستان، به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت، اما پس از مدتی دانشکده را رها کرد و به پژوهش و تحقیقات فردی روی آورد و در پهنه سرزمین، معماری ایرانی را فرا گرفت و به دیگران آموخت. بعدها بود که دانشگاه تهران به وی درجه دکترای افتخاری را به پاس دانش و آموخته های بی بدیل اش اهدا کرد.
پیرنیا از سال ۱۳۴۴ تا پیش از انقلاب به عنوان معاون فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در زمینه ترمیم، تعمیر و احیای بناها و آثار باستانی فعالیت کرد و مدتی در دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه شهید بهشتی به تدریس معماری ایرانی مشغول بود. با توجه به کمبود استاد و متون مربوط به معماری ایران در دهه های پنجاه و شصت هجری شمسی، حاصل تلاش ها و بررسی های استاد پیرنیا بسیار ارزشمند و سودمند بود و ایشان به درستی موفق شد دیدگاهی مثبت و ارزنده نسبت به معماری ایرانی پدید آورد.
پیرنیا علاوه بر اطلاعات بسیار سودمند و ارزشمندی که در حوزه معماری ایرانی تالیف و فراهم کرده بود، شمار فراوانی از واژه های کهن و قدیمی در زمینه معماری را گردآوری کرد. موضوع دیگری که او مورد توجه قرار داد، سبک شناسی معماری ایرانی است. وی شش سبک در معماری ایرانی از دوران باستان تا دوران قاجار را دسته بندی کرد که عبارت از سبک پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی است.
احیای سر در باغ فین، تعمیر مسجد جامع ورامین، مرمت سر در حضرت عبدالعظیم، احیای مسجد کبود تبریز و باغ دولت آباد یزد، بازسازی مسجد فهرج و ایوان سید رکن الدین یزد از جمله کارهایی است که در کارنامه پربار پیرنیا می توان به آن اشاره کرد. علاوه بر معماری که حوزه تخصصی پیرنیا محسوب می شد، او با ادبیات، نقاشی، خوشنویسی و موسیقی نیز آشنا بود و نظریه معروفش درباره “چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی – اسلامی” نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایران زمین، نشات می گرفت. او همچنین به زبان های عربی و عبری احاطه داشت و زبان فارسی پهلوی را به خوبی می دانست و با خط میخی نیز آشنا بود.
پیرنیا سرانجام نهم شهریور ۱۳۷۶ پس از یک دوره بیماری در گذشت و بنا بر وصیتش در دانشکده معماری دانشگاه یزد به خاک سپرده شد.