امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس
طبقۀ متوسط، یک طبقۀ اجتماعی است و شامل افراد بسیاری در مشاغل مختلف میشود که از نظر ارزشهای فرهنگی بیشتر همانند طبقۀ بالا و از نظر درآمد، بیشتر همانند طبقۀ کارگرند.
در شرایط کنونی با افزایش تورم و نابرابریهای اجتماعی، طبقۀ متوسط درحال نابودی است. اکنون جای پرسش است که از بین رفتن طبقۀ متوسط چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟ آیا میتوان در برابر این رویداد اجتماعی دست روی دست گذاشت و بی هیچ تدبیری، از آن چشم پوشید؟
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس، در این زمینه معتقد است: «با آن که طبقۀ متوسط را میتوان به سپر حفاظتی حاکمیت تشبیه کرد، در حال حاضر به دلایل متعدد اعم از اقتصادی، توزیع ناعادلانۀ ثروت و قدرت و بیخردی مسئولان و تصمیمگیریهای نادرست، این طبقه در جامعۀ ایرانی از بین رفته است و با از بین رفتن این طبقه، حاکمیت باید منتظر اتفاقات گوناگون و ناگواری در آیندۀ نه چندان دور باشد!»
پیامدهای از بین رفتن طبقۀ متوسط
قرایی مقدم، از بین رفتن طبقۀ متوسط را چنین ارزیابی میکند: «از بین رفتن طبقۀ متوسط (Middle Class) میتواند بدترین اتفاقی باشد که در یک جامعه رخ می دهد. لوید وارنر، انسانشناس معروف آمریکایی و ویلفردو پارتو، دانشمند جامعهشناس، اقتصاددان، مهندس و فیلسوف ایتالیایی، طبقۀ متوسط را به دو بخش متوسط بالا و متوسط پایین تقسیمبندی میکنند.
از نگاه این دو نظریهپرداز، طبقۀ متوسط میتواند سپر مقاومتی جامعه در برابر طبقۀ زیرین باشد. این در حالی است که اکنون در جامعۀ ما طبقۀ متوسط بالا به طبقۀ متوسط پایین ریزش کرده و طبقۀ متوسط پایین به طبقۀ زیرین بدل شده و این اتفاق بسیار خطرناک است، زیرا متفکران و روشنفکران، جزئی از طبقۀ متوسط جامعه هستند و نقش پیشبرنده و سپر حفاظتی را در مقابل طبقات پایین بر عهده دارند. اگر طبقۀ متوسط از میان برود سپر حفاظتی حکومت تضعیف میشود و متأسفانه طبقۀ متوسط در کشور رو به نابودی است.»
بدترین اقدام حاکمیت
قرایی مقدم گفت: «جامعهشناسان، طبقات اجتماعی را به شش دسته تقسیم میکنند: طبقۀ بالای بالا، طبقۀ بالا، متوسط بالا، متوسط پایین، طبقۀ زیرین و طبقۀ خیلی پایین. افراد بیخانمان، گورخواب و پشتبامخواب در دستۀ طبقات خیلی پایین قرار میگیرند. اگر طبقات زیرین بخواهند شورش یا قیام کنند تا حقشان را از جامعه بستانند، این طبقۀ متوسط است که در این میان مقاومت خواهد کرد.
بیتوجهی به طبقۀ متوسط و تضعیف این قشر، بدترین اقدامی است که حاکمیت میتواند انجام دهد و متأسفانه این اقدام رخ داده است.
در حال حاضر جامعۀ ایران به دو طبقۀ بالا و پایین تقسیم شده و این بدترین اتفاقی است که در یک جامعه میتواند رخ دهد.»
این جامعهشناس دربارۀ مهمترین اثرات زوال طبقۀ متوسط گفت: «مهمترین اثر این اتفاق، شورش در برابر حاکمیت و طبقۀ بالا (آپرکلاس) است.
به قول امام خمینی (ره) انقلاب مستضعفان رخ خواهد داد. کارل مارکس با آنکه نگرشی ماتریالیستی و مادی به جامعه دارد، میگوید در این شرایط، توده یا همان پرولتاریا به حرکت درمیآید و حاکمیت را دچار توفان میکند. بر پایۀ این ارزیابیهاست که گفته میشود حاکمیت، نیازمند طبقۀ متوسط است و در غیر این صورت دچار انقلاب خواهد شد؛ نابودی طبقۀ متوسط، نابودی دولتها را در پی خواهد داشت، بنابراین حکومت باید برای حفظ طبقه متوسط بکوشد و سپر دفاعی خود را تضعیف نکند.»
قشربندی بر معیار ذهنی
قرایی مقدم در ادامه افزود: «اگر از دیدگاه ماتریالیستها جامعه را به دو طبقۀ بالا و پایین تقسیمبندی کنیم، اکنون بخش بزرگی از جمعیت کشور ما به کمکهای روزانۀ زیستی نیاز دارند و تقریبا یکسوم کشور زیر خط فقر و فقیر مطلقند اما اگر جامعه را بر پایۀ نگرش ذهنیگرایانی همچون لوید وارنر، انسانشناس آمریکایی که بیشتر سالهای عمرش را دربارۀ طبقات اجتماعی کار کرده و کتابی هم با همین عنوان دارد ارزیابی کنیم، معیار ذهنی و تصور اعضای یک اجتماع از وضعیتشان ملاک طبقهبندی جامعه میشود.
وارنر، معیار ذهنی و تصور اعضای یک اجتماع از وضعیتشان را مبنای قشربندی اجتماعی می دانست.
او قشربندی را ناشی از قضاوتهای جامعه در مورد افراد و ارزشیابیها را مبنای تعیین منزلت افراد میداند.
ارزشیابی جامعه از افراد هم بر پایۀ شاخصهایی نظیر شغل، مشارکت اجتماعی، پیشینۀ خانوادگی و سبک زندگی صورت میگیرد. وارنر، طبقۀ اجتماعی را یک واقعیت اجتماعی میداند که افراد درون یک اجتماع با ارزیابی و رتبهبندی سایرین انجام میدهند. او شباهتی میان گروههای پایگاهی (منزلتی) و طبقات اقتصادی نمیبیند.
افرادی که دارای منزلت بالایی هستند لزوما جزو طبقات بالای اقتصادی جامعه نیستند؛ مثلا اگر از شما بپرسند به کدام طبقۀ اجتماعی تعلق دارید، شما نخست شرایط خودتان را با جامعه میسنجید، سپس پاسخ میدهید؛ این یعنی آگاهی.»
جابهجایی طبقاتی و بدبینی
این جامعه شناس گفت: «جامعه شبیه هرم است. در شرایط فعلی، قاعدۀ هرم در جامعۀ ما بسیار گسترده و بالای هرم بسیار کوچک شده است.
منظور این است که طبقۀ متوسط بالا و پایین در حال جابهجایی هستند و به طبقات زیرین خود میریزند.
این جابهجایی طبقاتی، شک و بدبینی را در جامعه افزایش میدهد و همانطور که مارکس میگوید خودآگاهی طبقاتی ایجاد میشود. وقتی طبقۀ متوسط ـ که فارغالتحصیل دانشگاه، کارمند و یا بروکرات است ـ به طبقۀ پایین میریزد، طبقۀ زیرین را آگاه میکند و از نابرابری ها برای قشر زیرین پرده برمیدارد؛ مثلا از وضعیت تحصیل و خوشگذرانی فرزندان مسئولان در خارج از کشور و زندگیهای مرفه مسئولان و خانوادههایشان برای طبقۀ زیرین سخن میگوید و همین مسأله، انقلاب تودهها را در پی خواهد داشت؛ زیرا طبقۀ متوسط، معتمد و مورد اعتماد طبقۀ پایین است.»
قرایی مقدم، طبقۀ متوسط را عامل پیشرفت کشور میداند و در همین راستا میگوید: «طبقۀ متوسط، جنبشانگیز است، جامعه را به حرکت درمیآورد و باعث توسعۀ بهزیستی و رفاه در آن میشود؛ زیرا شمار افراد طبقۀ بالا اندک است و طبقۀ متوسط، طبقۀ راهبر و استراتژیک به حساب میآید.
به قول جوزف شومپیتر، اقتصاددان آلمانی، اگر طبقۀ متوسط ضعیف شود توسعۀ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت نمیگیرد. اگر پزشک، خبرنگار، استاد دانشگاه، معلم، پرستار، کارمند دولت و… تأمین نباشند جامعه چگونه پیشرفت خواهد کرد؟ به قول پارتو، انتلکتوئلها یا همان نخبگان هستند که جامعه را هدایت میکنند.
حالا نخبگان چه کسانی هستند؟ دقت کردهاید که وقتی شیر را میجوشانید سرشیر آن روی شیر جمع میشود؟ این سرشیر دقیقا مصداق نخبگان جامعه است که از درون جامعه جوشیده و جامعه را به حرکت وا میدارند یا حتی شورش ایجاد میکنند.
اینها جامعه را به حرکت درمیآورند یا از حرکت باز میدارند. اگر طبقۀ متوسط دچار مشکل شود طبقۀ فرادستان نیز با مشکل مواجه خواهد شد، زیرا خشم طبقۀ متوسط به طبقۀ فرودست هم سرایت میکند و جامعه دیگر سپر مقاومتی قویاش را نخواهد داشت. خشم طبقۀ متوسط حتی میتواند به ویرانی جامعه بینجامد.»
دگرگونی نسلی
این جامعهشناس در ادامه میافزاید: «حاکمیت باید به طبقۀ متوسط رسیدگی کند. حقوق کارمند نباید کم باشد تا نیازمند چند شغل نشود یا بازنشسته نباید به فکر اشتغال پس از بازنشستگی باشد تا بتواند روزی خانوادهاش را تأمین کند.
وقتی شما به عنوان یک فرد تحصیلکرده درآمد درخوری ندارید و میبینید که دختر جوانی بدون هیچ تخصصی سوار خودروی گرانقیمت پورشه شده است، شما این نابرابری را در ارتباطات رودررو و چهره به چهره به دیگران منتقل میکنید و جالب است بدانید اثر این نوع اطلاعرسانی از رسانههای دیداری و شنیداری بیشتر است.
آیا فکر کردهاید چرا در این روزها میزان باروری در جامعه کاهش یافته؟ یک دلیلش این است که تفکر نسل کنونی عوض شده، از این رو حکومت موظف است به طبقۀ متوسط عنایت داشته باشد تا بسیاری از مشکلاتش در سایۀ رسیدگی به این طبقه حل شود.
توزیع عادلانۀ ثروت و قدرت
قرایی مقدم راهکارهای کاهش اختلاف طبقاتی را توزیع عادلانۀ قدرت و ثروت میداند و میگوید: «درآمدهای کشور باید میان همۀ گروههای جامعه، بهویژه اقشار متوسط و پایین جامعه توزیع شود؛ زیرا اینها قاعدۀ هرم هستند و اگر هرم قاعده نداشته باشد فرو میریزد.
باید وضعیت معیشت، مسکن، ازدواج و مانند اینها به سامان برسد و اینگونه نباشد که عدهای یکشبه راه صد ساله را طی کنند و عدهای نان نداشته باشند بخورند و در گور یا پشت بام بخوابند. متأسفانه در کشور ما عدۀ اندکی ثروتهای هنگفت را در دست دارند و عدۀ بسیاری در فقر و نارضایتی بهسر میبرند. اتفاقاتی که پس از مرگ خانم مهسا امینی رخ داد بهانه بود. در شرایط کنونی جامعه به دنبال بهانه است.
بخش مهمی از جامعه از شرایط ناراضیاند و این ناراضیان در پی فرصتی برای نشان دادن نارضایتی خویشند. این روزها بسیاری از جوانان تحصیلکرده را میبینید که یا رانندۀ تاکسیهای اینترنتی (اسنپ و تپسی) هستند یا در مشاغل سطحی و پست مشغول کارند و این یعنی توزیع ناعادلانۀ ثروت و قدرت.»
فقر، مرگ بزرگ
وی در ادامه بیان کرد: «امام علی (ع) تأمین زندگی افراد را وظیفۀ حکومت اسلامی شمرده و در فرمانی که به مالک اشتر نوشته، حق بهرهمندى از یک زندگى انسانى را براى همۀ افراد جامعه ضروری میداند. امام شخصا این حق را در دوران حکومت چندسالهاش برای غیرمسلمین هم پیاده کرده بود.
مکتب امام علی (ع) فقر را مرگ بزرگ میداند و در نهج البلاغه بر رفع فقر تأکید فراوان شده است.»
این جامعهشناس، ادامه داد: «اگر توزیع قدرت و ثروت انجام بگیرد و از کسانی که یکشبه ثروتهای کلان بهدست آوردهاند مالیاتهای گزاف گرفته شود، ممکن است بتوان وضعیت را بهبود بخشید، اما متأسفانه بخشی از کسانی که وزیر، وکیل و نمایندۀ مجلس هستند و وظیفۀ آنهاست تا جلوی حیف و میل ثروتهای کشور را بگیرند، خود در این ماجرا ذینفع هستند؛ مانند آن وزیری که دخترش مقادیر زیادی دارو احتکار میکرد و با قیمتگذاریهای عجیب، بازار دارو را دچار چالش کرده بود.
این راهکارها قابل دستیابی است، اما مسئولان دلسوزی باید باشند که آنها را پیگیری و اجرایی کنند.»
رضایت جامعه و ناکامی دشمن
قرایی مقدم افزود: «توزیع عادلانۀ ثروت و قدرت، یک مسکن قوی است که میتواند جامعه را سر پا نگه
دارد. مسئولان باید پول مردم را برای خودشان خرج کنند؛ زیرا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، در عین حال همانطور که رهبری فرمودند باید با دنیا به مصالحه بپردازند. نمیشود با همۀ دنیا درافتاد.
ما باید راه دوستی با ملتها را پیش بگیریم و از دشمنی با دیگران دست برداریم. مردم هر جامعه، تنها کسانی هستند که میتوانند به خودشان کمک کنند.
وقتی مردم راضی باشند، دشمن نمیتواند در جامعه نفوذ کند. آیا دشمن توانسته است در مردم کشورهایی مانند ژاپن، چین، هند و کشورهایی از این دست، رسوخ کند؟ ولی در کشورهایی که مردم از مسئولان و شرایط ادارۀ جامعه ناراضیاند دشمن هم میتواند از فضا استفاده کند.
مسئولان باید بدانند که آینده از آن دختران و پسران این سرزمین است و اینها نور چشم کشورند. متأسفانه این بدیهیات مورد توجه قرار نمیگیرند.»
هرکه دست از جان بشوید
قرایی مقدم با بیان این که تورم و توزیع ناعادلانۀ قدرت و ثروت دو موضوع مهم در به وجود آمدن شرایط فعلی است، ادامه داد: «وقتی دخل و خرج کشور تناسب نداشته باشد سبب بهوجود آمدن طبقۀ دارا و ندار در جامعه میشود و دقیقا در شرایطی که برای عدۀ اندکی، ارزانی است برای اکثریت مردم گرانی است.
در این شرایط، بانک مرکزی، بدون پشتوانه پول چاپ کرده و در بازار توزیع میکند و باز هم عدهای ککشان نمیگزد. بسیاری از مردم نمیتوانند در این شرایط به راحتی زندگی کنند. این روزها کافی است سری به میادین میوه و ترهبار بزنید تا ببینید که عدهای میوههای خراب را جمعآوری میکنند و برای فرزندانشان میبرند. این اتفاقات برای کشوری که روی نفت و گاز خوابیده، شرمآور است. به قول سعدی شیرازی «هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید» و مردمی که در این شرایط چیزی برای از دست دادن ندارند، قیام میکنند؛ درست مثل اتفاقاتی که در پاییز گذشته رخ داد. این خیزش، بحران، اغتشاش، آشوب ـ نامش را هرچه میخواهید بگذارید ـ از آن رو به وقوع پیوست که شرایط جامعه برای وقوع آن مساعد بود.
اینجاست که میگوییم هیچ وقت طبقۀ متوسط نباید در چنین شرایطی قرار بگیرد. حاکمیت موظف است معاش همۀ مردم از طبقۀ متوسط گرفته تا طبقات خیلی پایین را تأمین کند، ولی اگر قرار است وضعیت کنونی ادامه پیدا کند باید به حال جامعه خون گریست.»
وی در پایان افزود: «تورم به عنوان مالیات نهان، سبب از میان رفتن طبقۀ متوسط میشود، اما باز هم تأکید میکنم توزیع ناعادلانۀ ثروت و قدرت از همۀ عوامل پررنگتر است و نباید عدۀ قلیلی، ثروتهای هنگفت و کلان را در اختیار داشته باشند. حاکمیت موظف است طبقۀ متوسط را نگاه دارد، حفظ کند و با ندانمکاری سعی در تضعیف این طبقه نداشته باشد؛ زیرا آیندۀ حاکمیت به آیندۀ طبقۀ متوسط وابسته است.
روزنامه اطلاعات